موضوع: "سیره"
15 اسفند روز درختكاري گرامي باد .
شنبه 92/12/10
درختكاري درختكاري در كلام پيامبر (صلي الله عليه وآله)
آب پاشي به ريشههاي درخت هنگام كاشتن و پيش از ريختن خاك را مستحب برشمرد.
اگر قيامت دارد برپا ميشود و در دست يكي از شما نهالي هست، اگر فرصت كاشتن آن را دارد، بايد آن را بكارد.
هيچ مسلماني درختي نميكارد كه انسان، چارپا يا پرندهاي از (ميوه هاي )آن بخورد، جز آن كه برايش در روز رستاخيز صدقه محسوب ميشود.
درختان استوار و بلند خرما كه در گل ميرويند و درختاني كه در بيابانهاي خشك و تفتيده ميوه ميدهند، بهترين ثروتاند.
بهترين دارايي، رديفهاي طولاني، زيبا و منظم خرما و درختان ميوهدار است.
پس از كشاورزي و دامداري، نخداري را بهترين ثروت اعلام كرد و فرمود: نخل خوب چيزي است .(هرگاه) كسي كه آن را بفروشد، پولش به سان مشتي خاكستر بر قلهاي رفيع در روزي طوفاني است؛ مگر آن كه نخلي ديگر بكارد يا بخرد.
حضرت هستهي خرما را مرطوب ميكرد و ميكاشت.
منبع: همنام گلهاي بهاري، حسين سيدي، ص209
14 اسفند روز احسان ونيكوكاري گرامي باد.
شنبه 92/12/10
احاديث نوراني از اهل بيت در مورد نيكوكاري
حدیث (1) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها و َاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَينِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً و َتَزيدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛
صدقه بجا و نيكوكارى و نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبديل و عمر را زياد و از مرگ بدجلوگيرى مى كند.
نهج الفصاحه ص 549 ، ح 1869
حدیث (2) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
عَلَيكُم بِالصِّدقِ فَاِنَّهُ مَعَ البِرِّ وَ هُما فِى الجَنَّةِ وَ ايّاكُم وَ الكِذبِ فَاِنَّهُ مَعَ الفُجورِ وَ هُما فِى النّارِ ؛
شما را سفارش مى كنم به راستگويى، كه راستگويى با نيكوكارى همراه است و هر دو در بهشت اند و از دروغگويى بپرهيزيد كه دروغگويى همراه با بدكارى است هرجهنم اند.
نهج الفصاحه ص 572 ، ح 1976
حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اِنَّ القَومَ لَيَكونونَ فَجَرَةً وَ لا يَكونونَ بَرَرَةً فَيَصِلونَ اَرحامَهُم فَتَنمى اَموالُهُم وَ تَطولُ اَعمارُهُم فَكَيفَ اِذاكانوا اَبرارا بَرَرَةً!؟
مردمى كه گناهكارند و نه نيكوكار، با صله رحم، اموالشان زياد و عمرشان طولانى مى شود. حال اگر نيك و نيكوكار باشند، چه خواهد شد!؟
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 155، ح 21
حدیث (4) امام على علیه السلام:
كَثرَةُ اصطِناعِ المَعروفِ تَزيدُ فِى العُمُرِ وَ تَنشُرُ الذِّكرَ ؛
زياد كار نيك انجام دادن، عمر را مى افزايد و نام را پرآوازه مى سازد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 386 ، ح 8830
قیام مردم تبریز به مناسبت چهلمين روز شهداي قيام مردم قم
چهارشنبه 92/11/23
در روز نوزدهم دي، قيام مردم قم در اعتراض به چاپ مقاله اهانت آميز با امضاي مستعار احمدي رشیدي مطلق در روزنامه اطلاعات، توسط عوامل رژيم پهلوي به خاك و خون كشيده شد و در چهلم اين فاجعه، مردم ایران خود را آماده برگزاري مراسم ميكردند. در تبريز نيز قرار بود مردم در مسجد قزللي (ميرزا آقا يوسف مجتهد) تجمع كنند. دعوت از سوي آيت الله قاضي طباطبايي و ده تن ديگر از علماي تبريز صورت گرفته بود.
درآمار ساواك چنين آمده است: «581 نفر دستگير، 9 نفرکشته، 118 نفرزخمي. 3 دستگاه تانك، 2 سينما، يك هتل، كاخ جوانان، حزب رستاخيز و تعدادي اتومبيل شخصي و دولتي به آتش كشيده شدند. »
كشتار مردم تبريز، شاه را غافلگير كرد چرا كه او به خيال خود توانسته بود پرده اي ضخيم بر روي فاجعه قم بكشد حتي اقدام دبير كل سازمان ملل را به سود خود تمام كند و افكار خارجيان را از درك واقعيت فاجعه قم منحرف سازد؛ اما با قيام مردم تبريز، تقدير به گونه ديگري رقم خورد.
امام خميني (قدس سره) و معجزه ي انقلاب اسلامي
شنبه 92/11/12
در تبيين و تفسير حقيقت انقلاب امام خميني(قدس سره) بايد گفت: با وقوع انقلاب اسلامي در ايران دنيا شاهد رخداد يك معجزهي عظيم الهي بود، و اين واقعيتي است كه بارها پير و مرادمان بر آن تأكيد نمودند:« يك تحول روحي در جامعه پيدا شد كه من غير از آن كه بگويم يك معجزه بود، يك ارادهي الهي بود، نميتوانم اسم ديگري رويش بگذارم.»
و باز ميفرمايد:« اين جا حساب الهي است، اين جا دست خداست، اشخاص نميتوانند يك همچو قدرتي ايجاد كنند…اين ارادهي الهي است كه تمام حسابهاي حسابگران مادي را باطل كرد.»
بسياري از شخصيتهاي غير مسلمان نيز با تأييد عدم گنجايش جريان انقلاب اسلامي: رابرت كالستون» دانشمند كانادايي در اين باره ميگويد:
«از نظر من كه يك غربي و فرد غير مسلمان هستم اين معجزه است كه يك انقلاب مكتبي و الهي بتواند در جهان امروز اين طور تحقق پيدا كرده و در جهت استقرار عدالت به پيش برود، اين انقلاب بدون شك از جانب خداوند حمايت ميشود.»
منبع: عصر امام خميني، مير احمد حاجتي، ص37
قيام 19 دي 1356 و مواضع امام (قدس سره)
چهارشنبه 92/10/18
در قيام نوزدهم دي 1356 ه ش قم، واكنش سريع طلاب و روحانين، همراهي و حمايت مراجع بزرگ و به دنبال آن پيوستن اقشار و تودههايي مردمي به آنان، منجر به آغاز تسلسلي بيپاياني از تظاهرات و سركوبهايي شد كه شاه را تضعيف و نابود كرد.
قيام مردم قم، در حقيقت شروع اوج گيري انفلاب اسلامي بود. تعداد زيادي از روحانيون مشهور و مبارز به شهرهاي مختلف تبعيد شدند. اين عمل رژيم، باعث گسترش انقلاب و ابلاغ پيام آن در مناطق مختلف كشور گرديد.
امام (ره) در اولين موضع گيري در زمينهي قيام نوزدهم دي 1356 ه ش مردم قم، طي سخنراني تند و بسيار مهم و هوشيارانه در مسجد شيخ انصاري نجف اشرف، به شخص شاه و رژيم سلطنتي پهلوي و اعمال و اقدامات ضد ديني اسلامي و سياست هاي مخرب دولت حمله كرد و براي چندمين بار، شخص شاه را كانون توطئهها و مسئول اصلي تمام جنايات معرفي نمود.
امام (ره) در پيامي كه بعد از اين فاجعه خطاب به ملت ايران فرستاد، ابتدا از تمامي گروههاي مردمي از جمله روحانيون مبارز و انقلابي ايران، دانشگاهيان وملت ايران به دليل ايستادگي ومقاومت دو اوج اختناق وفشار در برابر سياستهاي ضد اسلامي رژيم و حمايت از اسلام و دين، تشكر و قدرداني كرد و قيام مردم قم را امتداد نهضت 15 خرداد قلمداد كرد.
منبع: مواضع امام خميني(ره) در برابر نظام سياسي پهلوي و نهادهاي آن ،ص188
9 دي روز بصيرت وميثاق امت با ولايت گرامي باد .
شنبه 92/10/07
واكاوي 9 دي 1388
بيترديد انتخابات دهمين دوره از رياست جمهوري اسلامي ايران، رويدادي بيسابقه، پردامنه و در بردارندهي تأثيراتي گسترده در جغرافياي سياسي و اجتماعي ايران است.
حماسهاي كه مردم ايران با حضور ميليوني خود در 9 دي آفريدند، سه تأثير متفاوت بر سه گروه مختلف داشت.
اول: باعث دلگرمي و احساس غرور و قدرت خود مردم ايران و دوستان انقلاب در داخل و سراسر دنيا شد.
دوم: خشم و عصبانيت دشمنان و منافقان و البته واكنش همراه با انفعال و عقب نشيني آنها را به همراه داشت.
سوم: باعث بيداري عدهاي شد كه در چند ماه گذشته در تحليل و بررسي اوضاع ايران تا حدودي دچار شك و ترديد شده بودند.
اين حماسهي بزرگ، بدون شك باشكوهترين و بزرگترين اجتماع و راهپيمايي سراسري مردم ايران در 30 سال گذشته بود. در اين مسأله هيچ شك و ترديدي وجود ندارد. گواه اين ادعا خود مردم شاهد هستند و تأييد ميكنند كه تا كنون چنين اجتماع بزرگي را نديده بودند.
اين حضور با شكوه نشان داد كه درست روزهايي كه همهي حرمتها شكسته شد، مردم ايران زنده و بيدار هستند در روزهاي كه همه تعارفات كنار گذاشته شد و فضا چنان آشفته بود كه هر كسي كه مشكلي با نظام داشت، ميتوانست از فرصت به دست آمده استفاده كند و مشكلش را نشان بدهد و عليه نظام شعار بدهد، ديديم كه چنين نشد. كساني در حماسهي 9 دي به خيابان آمدند و از نظام و رهبري دفاع كردند كه شايد از وضعيت معيشتي و مادي خود شكايت داشته باشند، اما آمدند. كساني به خيابان آمدند كه شايد گاه برخوردهاي ناشايستي هم ديده باشند، اما آمدند كساني به خيابان آمدند كه شايد گاه برخوردهاي ناشايستي هم ديده باشند، اما آمدند كساني به خيابان آمدند كه شايد انتظارش را نداشتيم، اما آمدند.
منبع: ماهنامه اجتماعي، سياسي، فرهنگي، شميم ياس، شماره 106، ص16
7 دي سالروز نهضت سواد آموزي به فرمان امام خميني (رحمةالله) گرامي باد.
چهارشنبه 92/10/04
بيانات امام خميني(رحمة الله)
فرمان مبارزه با بيسوادي
برادران وخواهران براي رفع بيسوادي بسيج شويد و ريشه اين نقص را از بن بركنيد. تعليم و تعلم، عبادتي است كه خداوند تبارك و تعالي ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستاها و روستاها مردم را دعوت نمايند و در مساجد و تكايا، باسوادان، خواندن و نوشتن را به خواهران و برادران خود ياد بدهند و منتظر اقدامات دولت نباشند، و در منازل شخصي، اعضاي بيسواد را تعليم كنند و بيسوادان از اين امر سرپيچي نكنند. من از ملت عزيز اميد دارم كه با همت والاي خود، بدون فوت وقت، ايران را به صورت مدرسهاي درآورند، و در هر شب و روز و در اوقات بيكاري يكي دو ساعت را صرف اين عمل شريف نمايند.
1358/10/7
همياري مردم در سوادآموزي
علم از مهد تا لحد است. از بچگي تا نزديك مردن. دنيا بايد با علم و با علم جهتدار اداره بشود. پيرمرد و پيرزن هم ميتوانند آموزش ببينند، ميتوانند تحصيل كنند، مأيوس از خودشان نباشند. جوانها ، پيرها، بچه ها، روستاييها، شهريها همه بايد كمك كنند و اين امر مهمي است كه در تمدن شما، اسلام شما، انسانيت شما و همه چيز شما تابع اوست و بسته به اوست. همه بايد كمك كنند، و همه با هم، ان شاءالله سال ديگر اگر من باشم ببينم كه سوادآموزي به طور چشمگيري پيش رفته است. و اگر نباشيم خود شما بببينيد. خداوند ان شاءالله به همهي شما توقفيق بدهد و به همه ي ملت ما توفيق بدهد كه همه علم را ياد بگيرند و هم جهت علم را و هم مسلسل را براي آرامش دنيا به دست بگيرند و هم تربيت نظامي را.
1359/10/6
منبع: بسيج در انديشه امام خميني(رحمة الله)،ص 99
4 دي تولد حضرت عيسي مسيح (عليها السلام) گرامي باد.
شنبه 92/09/30
تكلم وكلام مسيح در گهواره
وقتي حضرت مسيح به دنيا آمد، اهل تفريط به مريم ميگفتند: توخواهر برادري وارسته و فرزند پدري شايستهاي.
مادرت نيز خوشنام و داراي سابقه طهارت بود، پس اين فرزند را چگونه به بار آوردي؟
حضرت مريم به اذن خداي سبحان ملهم شد تا به كودك اشاره كند و كودك پاسخ بدهد، زيرا پيش از اين خداوند به وسيلهي فرشتگان به مريم بشارت داد كه ما به تو فرزندي خواهيم داد كه در گهواره سخن ميگويد. از اين رو به كودك اشاره كرد تا او پاسخ دهد. كساني كه تهمت زده بودند گفتند: چگونه كودك در گهواره سخن ميگويد؟
توضيح اينكه تكلمش در گهواره معجزه بود، و انسان ناپاك هرگز معجزه و آيت خدا را ندارد. پس آن حضرت با اصل تكلم ثابت كرد كه من طاهرم و از مادري پاك به دنيا آمدهام و در محتواي كلام جلو هرگونه غلو را بست و براي اينكه كسي نگويد: عيسي فرزند خداست، گفت: من بندهي خدايم و به عبوديت كه ريشه هر كمالي است، افتخار كرد.
به يقين، رابطهي عبادي مريم(عليها السلام) با خداي سبحان سهم اساسي در پيدايش و پرورش عيساي مسيح داشته است. خداوند در اين باره ميفرمايد: ما به مريم در حال عبادت بشارت داديم كه مادر خواهي شد، چنانكه به زكريا در محراب بشارت داديم كه فرزند صالحي به نام يحيي نصيب تو خواهد شد. بر اين اساس آنچه انسان را به خدا نزديك ميكند تا بر اثر قرب، الهي تحت ولايت خدا قرار گرفته، علوم و معارف ومواهب الهي نصيب او شود، عبادت است.
منبع:سيره پيامبران در قرآن،آيت الله جوادي آملي، ص355
16 آذر روز دانشجو گرامي باد
چهارشنبه 92/09/13
شستشوي مغزي جوانها در دانشگاه
راجع به دانشگاه چون انعكاس دنيايياش به نظرشان اين بود كه دانشگاه را نميشود بست، دانشگاه را باز گذاشتند لكن به دانشگاهي كه به درد يك ملتي بخورد و دردي را از ملت دوا كند. دانشگاه را به يك صورتي در آوردند كه اشخاصي كه از آن جا خارج بشوند به درد همانها بخورند، آن قدر تبليغات كردند از غرب، از جلو رفتن به غرب، آن قدر تبليغات كردند كه جوانهاي ما را از همان توي دانشگاه غربي بار آوردند. از همان دانشگاه روي تعليماتي كه اساتيد، بعض اساتيدي را كه آنها، از خود آنها بودند تبليغات كردند جوري كه جوانهايي شد كه به درد آنها ميخورد نه به درد كشور ما.
مغزيهاي اينها را شستند به جاي مغزها انساني و ايراني، غربي گذاشتند، به حيث كه اعتقاد بچهها وجوان ما اين شد و حالا هم شايد خيلشان اين باشد كه بايد همه چيز ما غربي باشد. به طوري تبليغات كردند كه الان همين طور است در عين حالي كه طبيب داريم يكي كه مريض ميشود ميگويند اروپا برود؛ اين براي اين است كه خودمان را از دست داديم، استقلال فكري ديگر حالا نداريم، همهاش دنبال اينيم كه غرب چكاره است .
الان هم كه جمهوري اسلامي ما ميخواهيم ان شاءالله مستقر بشود و ميخواهيم حسابمان را از غرب جدا بكنيم.و استقلال همه جانبه پيدا بكنيم الان هم يك دسته غرب زدههايي هستند كه اينها الان در فكر اين هستند كه اين جمهوري اسلاميش نباشد همان جمهوري باشد، يك جمهوري دموكراتيك باشد…..اينها از بس به آنها تزريق شده، تعليم شده اين مدارس، در اين مدارس هر جا رفتند صحبت حقوق بشر، جمعيت حقوق بشر در غرب بوده است.
اينها آنهاييشان كه خيانتكار نيستند اشخاص بدي نيستند لكن باورشان آمده باشد، از بس به آنها گفتند باورشان آمده وحال آن كه غرب پيشرفتهايي كه دارد پيشرفتهاي مادي است؛ غرب دارد دنيا را به صورت يك جنگنده، به صورت يك وحشي بار ميآورد. تربيت انسان را از انسانيت خودش خلع كرده به جاي او يك حيوان آدمكش گذاشته است.
منبع: صحيفه نور، ج 4، ص390
نيم نگاهي به پيام امام خميني (رحمه الله)درباره وحدت حوزه ودانشگاه
شنبه 92/09/09
27 آذر روز وحدت حوزه ودانشگاه
«وحدت» واژه اي مقدس وقابل احترام در فرهنگ انساني و اسلامي است. دين اسلام همان طور كه نظام فكري
وعملي اش را بر مبناي توحيد ويگانگي قرار داده است، وحدت را در تمامي ابعاد فكري وعملي انسان ملحوظ داشته است.
از اين رو، امام خميني(ره) نيز با توجه به مسائل سياسي- اجتماعي اقدام به ترغيب مردم براي وحدت حوزه ودانشگاه كرد.
آآنچه به طور خاص جلب نظر مي كند مسئله وحدت روحانيون ودانشگاهيان است تا وحدت حوزه حوزه ودانشگاه. حضرت امام (ره) به ريشه يابي ايجاد عداوت وخصومت بين روحاني ودانشگاهي توجهي ويژه داشت وآن را اتفاقي برنامه ريزي شده از زمان رضاخان مي دانست. پديده اي كه وابستگي فرهنگي وفكري را به همراه داشت وبا هدف دين زدايي وروحانيت ستيزي از سويي وغرب گرايي وهويت گريزي از سوي ديگر، براي عقب ماندگي و وابستگي بيشتر كشور تلاش مي كرد.
با توجه به فرمايشات امام مي توان مهم ترين انتظارهاي ايشان از روحانيون پي برد از جمله:
1. حضور در صحنه بدون فراموشي شأن روحاني بودن.
2. تهذيب نفس
3. اصلاح حال ملت وجلوگيري از بزهكاري ونابساماني هاي اخلاقي به خصوص در جوانان.
4. مقابله با فرهنگ شرق وغرب.
5.رعايت عدالت اسلامي در رفتار خود.
راهكارهاي عملي كردن وحدت حوزه ودانشگاه
با تأمل بر پيام ها وتوصيه هاي امام (ره) مي توان به راهكاري شفاف وكاآمد در ايجاد وحدت بين حوزه ودانشگاه دست يافت.از جمله:
- 1. وحدت وهمگرايي در هدف، وانگيزه وهمكاري وهماهنگي وتعامل در عمل ورسيدن به آن هدف.
- 2. شناخن راهبرد ها وسياست گذاري وبرنامه ريزي دقيق در رسيدن به وحدت
- 3. داشتن تواضع وادب در ارتباطات بين اين دو نهاد.
- 4. ايجاد فضاي دوستي ومحبت در مسير رسيدن به هماهنگي و ووحدت واقعي ورفع جو بدبيني.
- 5. مشاركت وهمكاري دوجانبه در فعهاليت ها وريشه يابي علوم دانشگاهي وتلفيق روش ها در اسلامي كردن دانشگاه ها.
- 6. منبع:فصلنامه فرهنگي اجتماعي هدي ، شماره 12، ص67
آيت الله سيد حسن مدرس
شنبه 92/09/02
آيت الله سيد حسن مدرس در سال 1278 ه ق در «سرابه كچو» از توابع اردستان به دنيا آمد. او پس از رشد ونمو، به تحصيل علوم ديني در قمشه واصفهان ونجف اشرف پرداخت تا سرانجام در سال 1289 شمسي از طرف علماي نجف اشرف به عنوان مجتهد درجه اول (بر اساس متمم قانون اساسي ) براي نظارت به مصوبات مجلس وتطبيق آن با اسلام ، وارد دوره دوم مجلس شورا شد.
او از اين پس با اينكه در متن سياست بود، وشخصيتها و رجال با او در رفت وآمد بودند، هرگز ساده زيستي وخوي طلبگي خود را از دست نداد.
در اين باره«ملك الشعرائ» مي نويسد:روزي وكلاي مجلس براي شركت در دوره دوم مجلس، به طرف مجلس حركت ميكردند وديده شد كه سيدي به ظاهر ضعيف، اثاثيهي مختصر خود را بر گاري تك اسبهاي نهاده وخود هم بر آن مركب سوار است، و به سوي تهران براي شركت در مجلس حركت كرد. اين مرد عجيب سيد حسن مدرس بود.
يحيي دولت آبادب مينويسد:«مدرس روي گليمي مينشست و منقل آتشي با چند كتاب در كنارش بود. هر كس وارد ميشد وداراي هر مقامي بود، ميبايست روي همان گليم بنشيند.»
حسين مكي مينويسد:«براي عزت نفس مدرس، همين بس كه در زندان مثل ساير زندانيان نبود كه از بستر زندان استفاده كند؛ بلكه در تمام مدت حبس، هنگام خواب عمامهي خود را به زير سر مينهاد ودر زير عباي خود ميخفت.»
او در عين اينكه پارسايي بزرگ بود، در صحنه سياست حضور چشمگيري داشت كه به عنوان ركن اصلي مجلس شورا به شمار ميرفت.نوكران اجنبي همچون رضاخان، در صدد بودند او را از صحنه خارج كنند؛ ولي او مثل كوه ايستادگي ميكرد واز صحنه خارج نميشد.
مدرس در زندان(خواف) براي دوستانش چنين پيام فرستاد: به زودي دوران حبس تمام شده وپس از آزادي، مبارزات خود را با انگليس و رضاخان از سر ميگيرم واين بار چنان پيش مي روم كه يا كار رضاخان را يكسره كنم، يا جان خود را در اين راه از دست بدهم».
همين پيام به گوش رضاخان رسيد و دستور قتل آن قهرمان مبارز را صادر كرد.
منبع:سيماي بزرگان،لطيف راشدي، ص78
زندگي نامه شيخ مفيد
شنبه 92/09/02
زندگی نامه ی شيخ مفيد (رحمت الله علیه) |
شيخ مفيد نامش محمد بن محمد بن نعمان , هم متكلم است و هم فقيه ابن النديم درفن دوم از مـقـاله پنجم (الفهرست ) كه درباره متكلمين شيعه بحث مى كند, از او به عنوان (ابن المعلم ) ياد مى كند و ستايش مى نمايد او در سال 338 متولد و در سال 413درگذشته است كتاب معروف او در فقه به نام (مقنعه ) است و چاپ شده و موجود است شيخ مفيد از چهره هاى بسيار درخشان شـيـعـه در جـهان اسلام مى باشد ابويعلى جعفرى كه داماد مفيد بوده است , گفته : (مفيد شبها مختصرى مى خوابيد, باقى را به نماز يامطالعه يا تدريس يا تلاوت قرآن مجيد مى گذرانيد). شيخ مفيد و روزگار زندگى او: از قـيـام نـافـرجـام مـختار بن ابى عبيده ثقفى به بعد, همه حركت محرومان ضدستمگران , به نام طـرفـدارى از (آل رسول (ع ) ) آغاز گرديده است بدين معنى كه مخالفت با حكومتهاى وقت با هـواداران خـانـدان رسالت از اماميه , كيسانيه , زيديه ,راونديه , و ديگر فرقه ها براى تحقق يك نيت صورت گرفته است و آن برانداختن حكومت نژادى عباسى و تاسيس حكومت بر اساس عدل قرآنى بـوده اسـت كـه در آن عـرب و غير عرب مساوى بوده باشند در آن روزگار مهم ترين كانون قيام , (خـراسـان )بـود مردم اين سرزمين زير پرچم تشيع گرد آمده بودند, و مى خواستند حكومت را ازآل ابى سفيان به آل على (ع ) بازگردانند روزى كه محمد بن على بن عبداللّه بن عباس ,داعيان خود را به خراسان فرستاد, به آنها سپرد كه از شخص خاصى نام نبرند, بلكه مردم را به (الرضا من آل مـحـمـد (ص )) بـخوانند سرانجام اين نهضت آن شد كه آل عباس بر خلافت غلبه يافت و بنى الـحسن و بنى الحسين (ع ) محروم ماندند اما سيرتى كه خلفاى عباسى از آغاز كار يا اندكى پس از اسـتـقـرار حـكـومت پيش گرفتند, آن نبود كه توده هاى محروم مى خواستند, آنچه به دنبال اين نـهـضـت تـحقق يافت , حكومت نژادى ديگرى بود كه در آن تيره عباسى جاى تيره اموى را اشغال مـى كـرد با اين تفاوت كه در اين حكومت عنصر ايرانى داخل در قوه اجرايى گرديده بود بى جهت نـيـسـت كـه سـال 352 مـعـزالـدوله ديلمى زنان شيعه را گفت تا روهاى خود را سياه كنند و با گـريـبـان چـاك در بـازار بـغـداد بـيـايـند و فقهاى اهل سنت آن سال را (سنة البدعة ) (سال بدعت )ناميدند آنان با اين وضع حقوق از دست رفته را مطالبه مى نمودند. تاليفات: نـجـاشـى 171 جـلد كتاب از تاليفات شيخ را ذكر كرده است كه اسامى برخى ازآنها به اين ترتيب است : وفات: شيخ بزرگوار ما در سال 413 در بغداد, پس از75 سال تلاش و خدمت ارزنده درگذشت و مورد تـجـلـيـل فـراوان مردم و قدردانى علما و فضلا قرار گرفت و به تعبيرشاگرد بزرگوارش شيخ طوسى كه خود حاضر در صحنه بوده است , روز وفات او ازكثرت دوست و دشمن براى اداى نماز و گـريستن بر او, همانند و نظير نداشته است هشتاد هزار تن از شيعيان او را تشييع كردند و سيد مرتضى علم الهدى بر او نمازگزارد و در حرم مطهر امام جواد (ع ) پائين پاى آن حضرت و نزديك قبر استادش ابن قولويه مدفون گرديد. |
شرح حال علامه سيد محمد حسين طباطبايي
شنبه 92/08/25
شرح حال علامه سيد محمد حسين طباطبايي
24 آبان ماه روز بزرگداشت علامه سيد محمد حسين طباطبايي.
سيد محمد حسين طباطبايي در آخرين روز ماه ذيحجه سال 1321 ه ق در شاد آباد تبريز متولد شد اجداد او از طرف پدر از اولاد حضرت امام حسن مجتبي(عليه السلام) و از اولاد حضرت امام حسين(عليه السلام)ميباشند. ايشان در سن پنج سالگي مادر، و در سن نه سالگي پدر خود را از دست داد.
سيد محمد حسين به مدت شش سال پس از آموزش قرآن كه آن روزها قبل از هر چيز تدريس ميشد، محمد حسين، بعد از تحصيل در مدرسه طالبيه تبريز همراه برادرش به نجف اشرف مشرف شد، و ده سال در آنجا به تحصيل علوم ديني و كمالات اخلاقي و معنوي مشغول گرديد.علامه، پس از مدتي كه در نجف مشغول تحصيل بود به علت تنگي معيشت و نرسيدن مقرري كه از ملك زراعيشان در تبريز به دست مي آمد، مجبور به بازگشت به ايران شد و ده سال در قريه شاد آباد تبريز به زراعت و كشاورزي مشغول گرديد. فرزندش سيد عبدالباقي طباطبايي ميگويد:«خوب به ياد دارم كه، مرحوم پدرم دائما و در تمام طول سال مشغول فعاليت بود و كاركردن ايشان در فصل سرما در حين ريزش باران و برفهاي موسمي در حالي كه، چتر به دست گرفته يا پوستين بدوش داشت، امري عادي تلقي ميگرديد. او همچنين تير النداز بسيار ماهر و اسب سواري تيزتك بود.
روزهاي آخر عمرش كسي از ايشان پرسي:«در چه مقامي هستيد؟ گفت:مقام تكلم، سائل ادامه داد:با چه كسي؟،گفت:با حق».
(فصلنامه هدي،شماره 12،ص48)
علامه طباطبايي فيلسوف وعارف بزرگ معاصر كه در 24 آبان 1360 به رحمت حق پيوست، و مرقدش در مسجد بالاسر بارگاه مقدس حضرت معصومه(عليها السلام) در قم قرار گرفته و مزار عاشقان به حق است.
يكي از شاگردان ايشان(استاد اميني) ميگويد:در يكي از شبهاي آخر عمر علامه، در خدمت او بودم كه ياراي سخن گفتن نداشت. من پي فرصت ميگشتم كه خداوند تواني به او بدهد و در آن لحظات نصيحتي بكند. او با چشمهاي نافذش به گوشهي اتاق نگاه ميكرد . خود را يه او نزديك كردم و گفتم :«براي توجه به خدا و حضور قلب در نماز چه راهي را توصيه مي فرماييد؟»
به سوي من متوجه شد ولبهايش حركت كرد و با آهنگي بسيار ضعيف كه با سختي شنيده ميشد، بيش از ده بار اين جمله را تكرار كرد:«توجه، مراوده،توجه،مراقبه..»
منظور از توجه و مراقبت كه معلوم است، يعني انسان كمال مراقبت و توجه را داشته باشد كه در نماز فكرش به اين طرف وآن طرف نرود، و اگر چند روز اين موضوع را تمرين كند، نتيجه خوبي خواهد گرفت.
اما منظور از «مراوده» اين كلمه در اصل به معني جست وجوي چراگاه است و سپس به كاري كه با مدارا و نهايت ملايمت، جست وجو ميشود، اطلاق ميگردد، و در كلام علامه منظور همان ارتباط ظريف و عاشقانه با نماز وجست وجوي معشوق (خدا) در نماز است.
گويند: يكي از علماي بزرگ پس از پايان تحصيلات خود، در حوزهي علميه نجف اشرف ، هنگامي كه ميخواست به زادگاهش برگردد، به حضور استادش براي خداحافظي رفت.
هنگام خداحافظي و جدا شدن، به استاد عرض كرد:«پند وموعظهاي به من بياموز».
استاد به او گفت :«بعد از تمام اين زحمتها، آخرين اندرزم كلام خدا است».
اين آيه را هرگز فراموش مكن:
اَلَمْ يَعْلم بِاَنّ اللهَ يَري:«آيا انسان نميدانست كه خدا همه چيز را ميبيند.»
آري عالم، محضر خداست و ما همواره بايد در خاطر داشته باشيم كه هر كاري كه ميكنيم، خدا ميبيند تا آنجا كه حتي به خيانت مخفي چشمها، و به آنچه كه در سينهها مخفي است، آگاه ميباشد.»
مرحوم استاد بزرگ علامه طباطبايي، صاحب تفسير الميزان نقل مي كرد: هنگامي كه در نجف اشرف مشغول به تحصيل بود، به خاطر خويشاوندي كه با(عارف وارسته وعالم بزرگ) جناب حاج ميرزا علي قاضي (رحمه الله) داشتيم، گاهي به محضر آن استاد شرفياب ميشدم.
روزي در يك مدرسه ايستاده بودم، كه مرحوم آقاي قاضي از آنجا عبور ميكرد. وقتي كه به من رسيد، دست روي شانه ي من گذارد و فرمود:«اي فرزند، دنيا ميخواهي، نماز شب بخوان؛ آخرت ميخواهي، نماز شب بخوان.
منبع :كتاب سيماي بزرگان ،لطيف راشدي،ص 28-27
سالمندان ، نعمتي فراموش شده
شنبه 92/08/18
سالمندان، نعمتي فراموش شده
9 آبان ماه به مناسبت روز تكريم بازنشستگان
سالمندي موهبتي است الهي و سالمند اگر چه خسته راه است، ولي تجربههايش از بزرگ ترين گنجينههاست. وي اگر چه نحيف و شكننده است، ولي كوله باري انسان ساز بر دوش دارد. سالمند در غروب زندگي اين جهان خويش طلوع كرامت، انسانيت وعزت و جاوداني را به تماشا نشسته است. او گوهري گرانبها در صف زندگي و صندوقچه اسرار تاريخ است، از نگاه نافذش بصيرت ميدرخشد، ديده ديدارش به آنچه خداوند خواسته است مينگرد و قلبش جز محبت و ياد خدا چيزي در خود ندارد. بر ماست كه ديدگان اشكبار و دل اميدوارش را پاس داريم و دعاي خيرش را كه مايه بركت است، بدرقه راهمان سازيم.
جلوهاي از نور الهي
انسان در آغاز موجودي بس ناتوان است كه با شگفتي دورههاي رشد را پي در پي ميپيمايد. در جواني به كمال توانايي جسمي و در ميان سالي به پختگي روحي ميرسد، آنگاه سير نزول را پيش مي گيرد و به جايي بر ميگردد كه بوده است. قرآن كريم در اين باره ميفرمايد كه خداوند شما را آفريد و پس از آن نيرو بخشيد، سپس شما را در ناتواني و پيري قرار داد و هر چه بخواهد ميآفريند و داناي تواناست.
در روايات، سالمندي جلوهاي از نور الهي دانسته شده است. عزت مندي، سپيدمويي و سالمندي از آن روست كه سالمند رسالت انساني خويش را در اين روزگار پرآشوب به شايستگي انجام داده و اينك با انبوهي از تجربههاي گرانسنگ در كنار ديگران قرار دارد. ديدگان دانشمندان در مورد كهنسالي وسالمندي چنين ميگويد:«بشريت، پيشرفت اخلاقي خود را مديون سالمندان است. در كهنسالي انسان بهتر و فرزانه ميشود وتجربههاي خود را به نسلهاي آينده انتقال ميدهد. بدون كهنسالي انسان راكد ميماند.
اسكينر، روانشناس معروف نيز در اين باره ميگويد:«سالخوردگي تا حدي شبيه سرزمين ديگر است، اگر پيش از سفر به اين سرزمين، خود را آماده اين سفر كرده باشيد در آنجا به شما خوش ميگذرد.
قدرشناسي از سالمندان
بيا تا قدر يكديگر بدانيم كه تا نا گه زيكديگر نماميم
شايسته است فرزندان و افراد خانواده بنا بر سفارش قرآن كريم و پيشوايان ديني سالمند را در جايگاه واقعياش يعني، خانواده نگهداري كنند. قدرشناسي از سالمندان همان رفتار درست و محترمانه وشناخت نياز روحي آنان است. از ضروريترين نيازهاي سالمندان محبت و توجه است . هر قدر آنها از نظر مادي بينياز باشند، نياز به محبت و توجه به ايشان را نبايد ناديده گرفت.
قدرشناسي به صورت احترام با سخن گفتن از روي مهر، مشاوره با آنان در امور مختلف زندگي، برطرف ساختن مشكلات انسان و نيز در مواردي با مقدم داشتن آنان بر خود، بروز ميكند.
منبع:فصلنامه فرهنگي، اجتماعي، شماره 12،ص65
كتاب وكتاب خواني
شنبه 92/08/18
كتاب وكتاب خواني
24 آبان هفته كتاب وكتاب خواني .
والاترين جايگاه
كتاب، همچون خورشيد، فضاي زندگي را روشن ميكند و به همگان نور، شور وگرما مي بخشد. كتاب، مثل باران بر سرزمين دلها ميبارد وانديشهها و كردارها را رونق، زيبايي و طراوت ميدهد و مانند پر پرواز انسان را براي اوج ميسازد. در پرتو كتاب است كه شكوفايي، سرسبزي و بالندگي ديني به اوج ميرسد. كتاب والاترين جايگاه را در گسترههاي فردي و اجتماعي داراست كه بر انديشهها و دلها ميدرخشد و پيوسته بر زندگاني نورافشاني خواهد كرد.
فرهنگ اسلامي وكتاب
اسلام، دين انديشه و معرفت، ودين دانش، كتاب و معنويت است و ميتوان گفت آيين آسماني ما، پرچمدار كتاب و كتاب خواني در زمين است و اين حقيقت، با اندك كاوشي در لابه لاي ورق زرين تاريخ اسلام به خوبي نمايان خواهد شد. تأثير كتاب در صدور انديشه و فكر، انكار ناپذير است. در واقع، تنها راه انتقال علوم گذشتگان به اين عصر، كتاب بوده كه در روايات نيز بر آن تأكيد شده است. با اين توصيف، ما وارثان فرهنگ پويه و تمدن والاي اسلامي براي تحقق آن فرهنگ، بايد به كتاب و كتاب خواني اهميت داده و كتاب را به عنوان يك كالاي تأثير گذار فرهنگي ومعنوي، ارج نهيم.
خانواده وكتاب
خانواده نخستين دنيايي است كه كودك با آن آشنا ميشود، گفتار و مهمتر از آن رفتار اعضاي خانواده در شكلگيري شخصيت كودك تأثير مهمي دارد. از اين رو، همه اعضاي نهاد خانواده ميتوانند با گفتار ورفتار خود، بر ديگر اعضا تأثير مثبت يا منفي بگذارند. اگر كودك در خانوادهاي پرورش يابد كه اهل مطالعهاند و كتابهاي سودمندي در اختيارش قرار ميدهند، به يقين او هم با كتاب و مطالعه انس پيدا ميكند.
زيربناي فرهنگ كتابخواني
براي ايجاد علاقه به كتاب و كتابخواني، عوامل مختلفي نقش دارند كه خانواده و مدرسه، از مهمترين آنها به شمار ميروند. فرزنداني كه در خانوادههاي اهل علم تربيت ميشوند، ميزان مطالعه وگرايش به كتاب و كتابخواني در آنان، در مقايسه با خانوادههايي كه علاقه به كتاب و كتابخواني ندارند، بسيار بيشتر است. واقعيت عيني و تجربه نيز نشان داده است كه بيشتر انديشمندان، در خانوادههايي پرورش يافتهاند كه پدر ومادر آنان، اهل مطالعه و تحقيق بودهاند . مدرسهها نيز ميتوانند با بسترسازي منطقي و برنامهريزي علمي، علاقه به كتاب مطالعه و كتابخواني را در ميان دانشآموزان تقويت كرده وگسترده دهد.
پيشوايان ديني واهتمام به كتاب
دانش اندوزي وكتاب خواني در اسلام جايگاه و شأني والا دارد. روايتهاي گوناگوني از پيامبر خدا و ائمه معصومين(عليه السلام) موجود است كه پيروان دين مبين اسلام را به دانش اندوزي وكتابخواني توصيه و سفارش فرمودهاند. پيشواي ديني ما هم مسلمانان را به حفظ و نگهداري كتابها توصيه فرموده و از اين رهگذر، اهميت فرهنگ مكتوب را به مردم يادآور شدهاند. از جمله در حديثي ميخوانيم كه امام حسن مجتبي(عليه السلام) فرزندان و برادر زادگان خود را جمع كرد و درباره حفظ دانش و نوشتن آن، چنين سفارش فرمود:«شما كوچكترين قوم هستيد وبه زودي بزرگان قوم خواهيد شد، پس دانش بياموزيد. هر كس از شما نتواند علم را حفظ كند و به خاطر بسپارد، آن را بنويسد و در خانهاش قرار دهد».
منبع:فصلنامه فرهنگي واجتماعي،هدي،شماره 12،ص50
قيام امام خميني(ره) عليه احياي كاپيتولاسيون
چهارشنبه 92/08/15
قيام امام خميني عليه احياي كاپيتولاسيون
4 آبان سالروز اعتراض وافشاگري حضرت امام خميني(ره) عليه پذيرش كاپيتولاسيون
احياي رژيم كاپيتولاسيون (مصونيت سياسي وكنسولي اتباع آمريكايي در ايران)در دستور كار قرار گرفت. تصويب لايحه كاپيتولاسيون به وسيله مجلسين فرمايشي سنا و شورا تير خلاصي بر استقلال نيم بند ايران بود. سركوبي شديد مبارزين و حبس وتبعيد آنان و حكومت پليسي شاه نفس را در سينهها حبس كرده و كسي ياراي مخالفت نداشت. در اين ماجرا نيز امام خميني بر انجام رسالت تاريخي خويش مصمم شد و به قيامي دوباره برخاست. روز چهارم آبان كه روز تولد شاه بود و با هزينههاي گزافي همه ساله جشنهاي فرمايشي برگزار ميشد، به عنوان روز افشاگري از سوي امام خميني انتخاب و خبر آن به وسيله نامه و ارسال پيكهايي از سوي آن حضرت به علماي شهرهاي مختلف، منتشر گرديد.شاه براي تهديد امام خميني و بازداشتن ايشان از تصميم به ايراد سخنراني در اين روز، نماينده اي به قم اعزام نمود. حضرت امام نماينده شاه را نپذيرفت. پيغام شاه به آيت الله حاج آقا مصطفي(فرزند ارشد امام)ابلاغ گرديد.
امام خميني بياعتنا به تهديدها، در روز موعود يكي از ماندگارترين سخنرانيهاي خويش را در جمع كثيري از روحانيون و مردم قم و ديگر شهرها ايراد كرد. اين نطق تاريخي در حقيقت محاكمهي دخالتهاي غير قانوني هيئت حاكمه آمريكا در كشور اسلامي ايران و افشاي خيانتهاي شاه بود. سخنراني امام با صلابتي وصف ناپذير با اين جملات شاه بود. سخنراني امام با صلابتي وصف ناپذير با اين جملات آغاز ميشد:«..عزت ما پايكوب شد. عظمت ايران از بين رفت. عظمت ارتش ايران را پايكوب كردند. قانوني در مجلس بردند، در آن قانون ما را ملحق كردند به پيمان وين…كه تمام مستشاران نظامي آمريكا با خانوادههاشان، با كارمندهاي فنيشان، با كارمندان اداريشان، با خدمهشان….از هر جنايتي كه در ايران بكنند مصون هستند ..آقا من اعلام خطر ميكنم، اي ارتش ايران من اعلام خطر ميكنم، اي سياسيون ايران من اعلام خطر ميكنم..والله گناهكار است كسي كه داد اسلام برسيد. اي علماي نجف به داد اسلام برسيد، اي علماي قم به داد اسلام برسيد.»
در همين سخنراني بود كه امام خميني جمله معروف خود را به اين شرح بيان داشت:«..آمريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر، شوروي از هر دو بدتر، همه از همه بدتر، همه از همه پليدتر، اما امروز سر وكارما با اين خبيثهاست، با آمريكاست. رئيس جمهور آمريكا بداند اين معنا را كه منفورترين افراد دنياست پيش ملت ما…تمام گرفتاري ما از اين آمريكاست، تمام گرفتاري ما از اين اسرائيل است. اسرائيل هم از آمريكاست.»
امام خميني در همين روز(4آبان 1343)بيانيهاي انقلابي صادر كرد ودر آن نوشت:«دنيا بداند كه هر گرفتارياي كه ملت ايران و ملل مسلمين دارند از اجانب است، از آمريكاست. ملل اسلام از اجانب عموما و از آمريكا خصوصا متنفر است…آمريكاست كه از اسرائيل و هواداران آن پشتيباني مي كند. آمريكاست كه به اسرائيل قدرت مي دهد كه اعراب مسلم را آواره كند».
منبع:حديث بيداري،حميد انصاري،ص63،64
تسخير لانه جاسوسي آمريكا
چهارشنبه 92/08/15
تسخير لانه جاسوسي آمريكا
13 آبان سالروز تسخير لانه جاسوسي آمريكا به دست دانشجويان خط امام (سال 1358ه ش )
با پيروزي انقلاب اسلامي، باران توطئه ها باريدن گرفت. شيطان بزرگ با دخالتهاي آشكار و پنهان سعي در ايجاد جريانهاي انحرافي در نهضت داشت، تا آنكه بذر رهنمودهاي باغبان پير و هوشيار نهضت در ضمير پاك فرزندان دلير امت جوانه زد و در قلب خزان در 13 آبان سال 1385، به شكوفه نشست. گروهي از پاكترين وآگاهترين فرزندان امام با رهنمود ولايت امر، اسماعيل وار با عزم شهادت ابراهيم گونه تبر را نه بر شانه، كه بر فرق«بت اعظم» كوبيدند.
دانشجويان پيرو خط امام شيشه عمر ديو كاخ سفيد«غول آمريكا»را بر سنگ اراده الهي كوبيده و لانه جاسوسي آمريكا را فتح كرده و حماسهاي عظيم آفريدند كه امام (قدس سره) آن را به حق «انقلاب دوم»و انقلابي بزرگتر از انقلاب اول ناميد و فرياد برآورد:«شما ميبينيد كه الان مركز فساد آمريكا را جوانها رفتهاند، گرفتهاند وآمريكاييها هم كه در آن جا بودند، گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند وجوانها مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطي نميتواند ، بكند».
دستاوردهاي داخلي و خارجي تسخير لانه جاسوسي آمريكا
*دستاوردهاي داخلي
الف-رشد، كمال واستحكام انقلاب.
ب-تثبيت خط امام به عنوان خط سازش ناپذير با غرب و ضربه مهلك به ضد انقلاب .
ج-سقوط دولت موقت .
د-اسناد لانه جاسوسي وافشاي آن.
ح-بر هم خوردن شبكههاي اطلاعاتي وجاسوسي آمريكا.
*دستاوردهاي خارجي
تسخير لانه جاسوسي اثر مهمي بر روشها و سياستهاي آمريكا ونيز افكار عمومي جهان داشت كه فقط به ذكر بعضي از موارد آن ميپردازيم:
الف-افشا شدن ماهيت اطلاعاتي و جاسوسي سفارت خانههاي آمريكا .
ب-كم شدن تماس و ارتباط افراد«منبع»با آمريكايي ها و بالعكس، در كشورهاي تحت سلطه، از ترس تكرار وقايعي چون تسخير لانه.
ج-كمشدن حجم اسناد نگهداري شده، در سفارت خانههاي آمريكا در جهان و تحميل هزينه اي كلان براي حفاظت بيشتر.
د-مرعوب شدن كارمندان جاسوس سفارت خانه هاي آمريكا در جهان واحساس اينكه دولت آمريكا قادر به حفظ آنها نيست.
به واسطه تسخير لانه جاسوسي، خط دفاعي آمريكا كه هميشه به وسيله آن رعب و وحشت ايجاد ميكرد. فرو ريخت وشكستهاي پياپي آمريكا در بعد حركات نظامي وديپلماسي براي نجات گروگانها، اسطوره غير قابل نفوذ بودن آمريكا در هم ريخت و نشان داد كه آمريكا را ميتوان با حركت گسترده واتكا به مردم شكست داد. اين كلام گهربار امام (قدس)كه« آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند» عينيت يافت، چشم اميد تمامي رنج ديدگان تاريخ به انقلاب شكوهمند اسلامي دوخته شد و ايران مأمن و كعبه آمال تمامي آزادگان و مبارزان جهان گرديد.
منبع: فصلنامه فرهنگي واجتماعي هدي ،شماره 12،ص72-71
مولوي شاعر شيفته سار
چهارشنبه 92/07/10
مولوي شاعر شيفته سار
هشتم مهرماه روز بزرگداشت مولوي
در ششم ربيع الاول سال 604هجري قمري، كودكي در يك خانوادهي مذهبي به دنيا آمد.نام اين كودك را«محمد» ولقبش را«جلال الدين»گذاشتند كه بعدها به مولوي مشهور شد.نام پدرش «محمد بن حسين خطيببي»معروف به «بهاءالدين ولد» ونام مادرش«مؤمنه خاتون»از خاندان فقيهان وسادات سرخس بود.پدر جلالالدين يكي از بزرگان زمان خود بود كه مردم را موعظه ميكرد ومجالس سخنراني بر پا مينمود.هر روز عدهي زيادي در مجالس بهاءالدين حاضر ميشدند و از سخنان او استفاده ميكردند. بهاء ولد، پدر جلالالدين نيز از بزرگان بود و به اهل عرفان و معرفت علاقهي خاصي داشت.
كودكي مولوي
از همان دوران كودكي جلالالدين، صورت هاي روحاني و معنوي در وجودش آشكار بود؛ به همين دليل مردم به وي احترام خاصي ميگذاشتند. جلال الدين پنج ساله بود كه پدرش، بهاءولد مجبور شد از بلخ، زادگاه جلال الدين، مهاجرت كند ودر قونيه سكونت گزيند. جلال الدين بيشتر عمر خود را در شهر قونيه گذراند و در همان جا وفات يافت؛ براي همين به «مولاي روم»يا«ملاي رومي معروف شد.عده ي زيادي بر اين باورند كه علت مهاجرت خانوادهي جلال الدين از بلخ به قونيه، حملهي بيرحمانه ي قوم مغول بود.در آن دوره، مردم از حملههاي قوم تاتار آرامش نداشتند وجغد بدبختي بر وجود آنان لانه كرده بود.
قوم تاتار به هر شهري كه وارد ميشد جز مرگ و ويراني ارمغان ديگري به همراه نداشت.براي همين مردم سعي ميكردند با نزديك شدن لشكر مغول، شهر را ترك كنند و به سرزمينهاي ديگر پناه ببرند. پدر مولانا نيز در چنين شرايطي، چاره اي جز ترك وطن نداشت تا بدين وسيله خانوادهي خود را از مرگ حتمي نجات دهد.
مولوي پس از آشنايي با حسام الدين چلبي بود. وي در سال 622 در شهر اروميه به دنيا آمد. مولوي به او علاقهمند شد و اين امر باعث ميشد كه با علاقهي خاصي به سرايش مثنوي بپردازد. سرايش مثنوي، وقت و زمان مشخصي نداشت.در هر لحظه اين سرودن انجام مي گرفت و حسام الدين نيز با رغبت فراوان مثنوي مولوي را مينوشت و بعد از اينكه سروده هاي مولوي تمام ميشد حسام الدين آن سروده ها را كه نوشته بود، با صدايي بلند ميخواند گفته مي شود كه در بعضي از شب ها نظم مثنوي تا سپيده دم طول مي كشيد وحسام الدين پا به پاي مولوي مي نشست وآن اشعار را كه بدون زمينه ي قبلي سروده مي شد، يادداشت مي كرد. تا اينكه جلد اول مثنوي به پايان رسيد.
پايان زندگي مولوي
گرد پيري وناتواني بر رخسار مولوي نشست.او ديگر توان نداشت كه به سرايش مثنوي ادامه داد وآن قدر ناتوان شد كه در بستر بيماري افتاد. طبيبان هر چه سعي كردند او را از مرگ نجات دهند، موفق نشدند تا اينكه در روز يكشنبه پنجم جمادي الاخر سال 672، درگذشت. گفته مي شود در روزهاي آخر عمر مولوي كه از بيماري و ناتواني رنج مي برد، مردم قونيه به عيادت او ميآمدند واز درد و رنج او بي قرار وآشفته ميشدند. در آخرين لحظات، دوستان و نزديكان او در بيتابي عجيبي به سر ميبردند. اضطراب و نگراني، تمام وجودشان را فراگرفته بود.به خصوص فرزند بزرگش سلطان ولد، بر سر بالين پدر بيتابتر از همه به نظر ميرسيد.
منبع:نشريه اجتماعي، سياسي، فرهنگي شميم ياس، شماره 87، ص33
عمليات ثامن الائمه ،شكست حصر آبادان
چهارشنبه 92/07/10
عملیات ثامنالائمه
عملیات ثامن الائمه یکی از عملیاتهای مهم در طی جنگ ايران وعراق است که با رمز نصر من الله و فتح قریب در محورآبادان - شرق كارون به صورت گسترده در تاریخ ۵ مهر 1360 به فرماندهی مشترک انجام شد و منجر به شکسته شدن حصر آبادان و بازپس گیری بیش از ۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک ايران شد.
محتویات
آغاز جنگ تحمیلی و محاصره شهرآبادان
جزیره آبادان در دورترین نقطه جنوب غربی ایران، قرار دارد که از جنوب، آبهای گرم خلیج فارس و از شمال و مشرق رودخانههای کارون و بهمنشیر و از غرب، اروندرود آن را در برگرفتهاند.
اروندرود تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران است و تا پیش از جنگ تحمیلی عراق، دو بندر بزرگ و فعال” خرمشهر” و ” آبادان” در مسیر این آبراه قرار داشتند. تاریخ شهر ” آبادان” با تاریخ صنعت ایران و به ویژه پالایشگاه آن گره خورده است.
پس از حمله عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و اشغال سریع بخشهایی از خاک ایران، خرمشهر مهمترین شهر بندری ایران پس از ۴۰ روز مقاومت دلیرانه، به دست نیروهای عراقی افتاد.
پس از سقوط خرمشهر، عراق تلاش کرد تا از طریق شرق کارون و شمال بهمنشیر، آبادان را نیز اشغال کند که با این وضعیت آبادان در یک محاصره ۳۳۰ درجهای قرار میگرفت.
پس از فرمان آیت الله خمینی : در چهاردهم آبان ۱۳۵۹ مبنی بر اینکه ” حصر آبادان باید شکسته شود” این مسئله علاوه بر جنبه نظامی، جنبه شرعی نیز پیدا کرد و حیثیت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را از سه جنبه، نظامی، سیاسی و مذهبی به محک آزمون سپرد.
آیت الله خامنه ای در مورد تاثیر سخنان آیت الله خمینی در نجات آبادان می گوید: آبادان در معرض حمله و خطر بود، مثل خونین شهر، منتهی همین تاکید امام که تکلیف شرعی کردند که مبادا آبادان سقوط بکند، نیروهای رزمنده را که در آنجا بود، تقویت کرد. البته در آبادان سپاه آن روز برتر از ارتش بود. بعداً ارتش هم در آبادان مستقر شد و در یک مورد که نیروهای دشمن از ” بهمنشیر” عبور کردند و وارد جزیره آبادان شدند، بسیج توده ای مردم و شرافت نظامی عده ای از نظامیان ما حماسه آفرید و عراقیها را در جایی که واقعاً بیرون کردن دشمن از آنجا بسیار دشوار بود، در هم کوبیدند. عده ای را کشته و تار و مار کردند و عده ای را به داخل رودخانه انداختند و عده ای هم که توانستند، فرار کردند. عامل اصلی در حفاظت از آبادان همان فرمان امام بود و داغی که از سقوط نیمی از خونین شهر در دل برادران وجود داشت.
شرح عملیات ثامن الائمه
طرح عملیات ثامن الائمه در ۱۵ شهریور ۱۳۶۰، تکمیل و سرانجام در ساعت ۱ بامداد روز پنجم مهر ۱۳۶۰ نیروهای ایران با رعایت اصل غافلگیری کامل و پس از گسترش روی خط، به طور ناگهانی بر مواضع مقدم عراق هجوم برده و خاکریزهای اولیه عراق را بدون زد و خورد اشغال کردند.
با سپری شدن تاریکی، نیروهای هوایی طرفین وارد کارزار شده و هلیکوپترها نیز به پرواز در آمدند و پشتیبانی آتشهای توپخانه هر دو طرف با شدت هر چه تمامتر به مرحله اجرا در آمد، و عراق نیروهای احتیاط خود را در منطقه شمال محور ماهشهر آبادان وارد عمل نمود.
نیروهای ایرانی با وجود گرمای شدید، مقاومت سرسختانه عراق را در هم شکستند و بعد از ۴۲ ساعت تلاش مداوم لشكر 77 خراسان ، رزمندگان سپاه ايران گروه فداييان اسلام و نیروهای مردمی، عملیات با موفقیت کامل به پایان رسید و نیروهای عراق در منطقه عملیاتی خسارات سنگینی را متحمل شدند و جزیره آبادان از محاصره آنان خارج شد.
نتایج عملیات ثامن الائمه
۱) ساحل شرقی رودخانه کارون تصرف گردید.
۲) آبادان از محاصره یک ساله خارج شد.
۳) بیش از ۱۵۰ کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده ایران آزاد گردید.
۴) بیش از ۳ هزار نفر از نیروهای عراقی کشته و زخمی شدند و ۱۶۵۶ نفر نیز به اسارت نیروهای ایرانی در آمدند.
۵) تعداد ۹۰ دستگاه تانک و نفربر، ۱۰۰ دستگاه انواع خودروی عراقی منهدم گردید و تعداد ۳ فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر عراق نیز سرنگون شدند.
همچنین ۱۰۰ دستگاه تانک، ۶۰ دستگاه نفربر، ۳ دستگاه لودر و ۱۵۰ دستگاه خودرو به غنیمت گرفته شد.
پاسخ آیت الله خمینی به تلگرام فرماندهان در خصوص شکستن حصر آبادان
بسم الله الرحمن الرحیم
تیمسار سرتیپ فلاحی، تیمسار سرتیپ ظهیر نژاد و جناب آقای محسن رضایی ایدهم الله تعالی.
تلگراف شما درخصوص فتحی بزرگ که خداوند تعالی نصیب ارتش و نیروی هوایی و هوانیروز و سپاه پاسداران و بسیج و ژاندارمری و فداییان اسلام و سایر نیروهای مردمی فرموده و محاصره آبادان بطور کامل شکسته شده است، واصل گردید.
این جانب این پیروزی بزرگ را به فرماندهان تمامی نیروهای مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهان نیرومند تبریک می گویم و امید است این سرافرازیها را که برای اسلام و میهن فراهم می کنند، منظور نظر مبارک ولی الله الاعظم بقیةالله (ارواحنا له الفدا) باشد و آخرین پیروزمندی را که بیرون راندن نیروهای متجاوز کافر از سرزمین میهن مان است، ملت شریف ایران بزودی مشاهده کند.
این جانب به اسم ملت بزرگ ایران از رزمندگان دلیر ارتش و سپاه و دیگر قوای مسلح( ایدهم الله تعالی) تقدیر و تشکر می کنم. از خداوند متعال توفیق نصرت و عظمت اسلام و مسلمین وبه خصوص نیروهای مسلح اسلامی را خواستار است.
والسلام علیکم
روح الله الموسوی الخمینی
منبع: http://fa.wikipedia.org
شهادت سيد علي اندرزگو وآغاز هفته دولت
چهارشنبه 92/05/30
2 شهريور شهادت سيدعلی اندرزگو وآغاز هفته دولت
● سيدعلي اندرزگو از مبارزان دلير انقلاب اسلامي در چنين روزي از سال ۱۳۵۷ هجري شمسي به شهادت رسيد.
سيدعلي اندرزگو از فعالان مبارزه مسلحانه عليه حكومت پهلوي، در ۱۳۱۸ش - مقارن با ماه مبارك رمضان - متولد شد. در سن ۱۲ سالگي در بازار تهران و در يك نجاري مشغول به كار شد. او روزها كار ميكرد و شبها به تحصيل ميپرداخت. اندرزگو در سنين نوجواني به عضويت جمعيت مؤتلفه اسلامي درآمد و در ۱۳۴۱ش - در ۲۳ سالگي - مبارزه مسلحانه عليه شاه را آغاز كرد.
او در اين مبارزه در كنار شهيدان بخارايي، هرندي، نيكنژاد و تحت هدايت شهيد صادق اماني و شهيد مهدي عراقي قرار داشت. در پي قيام ۱۵ خردادماه ۱۳۴۲ش بازداشت شد و پس از آزادي، مبارزه مسلحانه را پي گرفت. وي در عمليات ترور حسنعلي منصور - عامل كاپيتولاسيون - در ۱۳۴۳ش مشاركت جست و پس از شناسايي، غياباً به اعدام محكوم شد.
اندرزگو مخفيانه به عراق سفر كرد و در ۱۳۴۵ش به قم بازگشت، اما توسط ساواك شناسايي شد، بههمين دليل راهي تهران شد و در منطقه چيذر در يك خانه اجارهاي اسكان يافت و حوزه علميه چيذر را مركز فعاليت خود قرار داد او در ۱۳۴۹ش به اصرار برادرانش با تغيير نام به “شيخ عباس تهراني” ازدواج كرد. در ۱۳۵۱ش، يكي از دوستانش توسط ساواك بازداشت شد و در زير شكنجه به ارتباطش با اندرزگو اعتراف كرد و وي ناچار از چيذر به قم رفت.
او در قم متوجه شد كه ساواك در سراسر كشور در پي اوست، اما با اين حال از مبارزه عليه حكومت شاه مأيوس نشد و به تهيه پول و اسلحه پرداخت. اندرزگو از قم به تهران و سپس به مشهد رفت و در مشهد به زابل و از آنجا همراه همسرش، به افغانستان رفت و پس از يك ماه با تغيير چهره به ايران بازگشت. اندرزگو علاوه بر تغيير چهره، از نامهاي مستعار، گذرنامههاي متعدد و ۲۴ شناسنامه استفاده و بين قم، تهران و مشهد تردد ميكرد.
وي پس از مدتي راهي مكه شد و از آنجا به نجف اشرف رفته و با حضرت امام خميني (ره) ملاقات كرد. سيدعلي اندرزگو پس از نجف، دو ماه در سوريه و لبنان بهسر برد و در لبنان دورههاي فشرده آموزش نظامي را سپري كرد و با هدف ترور شاه به ايران بازگشت، اما قبل از آنكه نقشه خود را عملي سازد به دام مأموران ساواك افتاد.
سيدعلي اندرزگو، در آستانه افطار روز ۱۹ رمضان ۱۳۵۷ش كه راهي منزل يكي از دوستانش بود، توسط مأموران ساواك محاصره گرديد. مأموران ابتدا او را از ناحيه پا زخمي كردند. در اين فرصت، اندرزگو كه نقش بر زمين شده بود، با خوردن كاغذهاي حاوي شماره تلفن دوستان و نزديكانش و آغشته كردن بقيه مدارك به خون خود و نابود كردن آنها، مانع از آن شد كه نشاني كسي به دست ساواك بيفتد.
به اين ترتيب سيدعلي اندرزگو در تاريخ دوم شهريورماه سال ۱۳۵۷ هجري شمسي توسط مأموران ساواک ناجوانمردانه به شهادت رسيد. شهيد سيدعلي اندرزگو در ماه مبارك رمضان سال ۱۳۱۸ش متولد شد و در ماه مبارك رمضان سال ۱۳۵۷ش با زبان روزه به فيض عظيم شهادت نائل آمد. از وي ۴ فرزند به نامهاي مهدي، محمود، محسن و مرتضي به يادگار مانده است.
زندگينامه ابو علي سينا
چهارشنبه 92/05/30
زندگینامه ابوعلی سینا
يكم شهريور بزرگداشت ابوعلي سينا و روز پزشك
ابوعلی سینا، حسینبنعبدالله معروف به ابوعلی یا ابن سینا، ملقب به شیخ الرئیس، رئیس العُقلا و شرف الملک در مورخه سوم صفر سال 370 هجری قمری در یکی از روستاهای بخارا به نام اَفشنه به دنیا آمد.
بخارا در آن زمان پایتخت سامانیان بود و اکنون، شهری است در جمهوری ازبکستان، پدرش که از مردم بلخ بود، پیش از تولد ابن سینا به بخارا آمد و به کاری در دستگاه حکومتی بخارا گماشته شد، از آن جا زنی به نام ستاره گرفت و از آن زن ابن سینا و برادرش محمود متولد شدند. پدر ابن سینا، مردی دانش دوست بود و با فراهم کردن امکانات و تشویق ابن سینا سهمی بسزا در پیشرفت علمی او داشته است.
ابوعلی حسین بن عبدالله سینا، نابغه ی ایرانی، در هفت سالگی قرآن و بسیاری از مباحث ادبی را آموخت و باعث شگفتی همگان شد. پس از آن منطق، فلسفه و طب را فرا گرفت و در این رشته ها به قله های رفیع و بلندای علمی نایل گشت. سپس به الهیات رو آورد و در این رشته نیز چون دیگر رشته ها، تبحر یافت. درباره ی گستره ی علمی و فعالیت او همین بس که تا پانصد کتاب ، رساله و مقاله به او نسبت می دهند.
ابن سینا هوش و حافظهای خارق العاده داشت، سرعت یادگیریاش شگفت بود، به گونهای که توانست بسیاری از علوم را بیاستاد بیاموزد و گاهی نیز بر استادان خویش خرده میگرفت و به آنان علم میآموخت. در معالجه و درمان بیماران بسیار حاذق و دارای سرعت عملی شگفت بود، به طوری که در همان ایام جوانی شهرتی عالمگیر یافت و بسیار از دانشمندان در مسائل مشکل به او رجوع میکردند و او با درایت و تسلط کامل به آنان پاسخ میگفت.
ابوعلی سینا، نه تنها یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان، بلکه یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ پزشکی در همه دورانهاست. مهمترین اثر وی در پزشکی، کتاب قانون (القانون فی الطب) است که آن را پیش از سال 406 هجری قمری، یعنی در حدود 35 سالگی تألیف کرده است. این کتاب طی چندین سده، چه در سرزمینهای اسلامی و چه در اروپای سدههای میانه، همه کتابهای دیگر را در سایه خود نهاده بود. اعتبار و شهرت کتاب قانون در محافل پزشکی جهان اسلام تا بدان جا رسیدهبود که نظامی عروضی درباره آن چنین میگوید: «اگر بقراط و جالینوس زنده شوند، روا بُوَد که پیش این کتاب سجده کنند». البته ابن سینا به جز قانون، کتابهای دیگری هم در علم پزشکی نوشته است؛ کتابهایی مانند الارجوزةٌ فی الطب که در قالب شعر نوشته شده و خلاصه مطالب کتاب قانون است، مقالة فی احکام الادویه القلبیه، رساله فی الفَصد، رساله فی القولنج و… .
مذهب ابن سینا
بدون شک ابن سینا که درخانوادهای شیعی مذهب در بلخ به دنیا آمد، خود نیز مسلمان و قایل به مذهب تشیع بوده است.
ابنسینا افکار و عقاید خود را درباره مسألههای مختلف علمی، در محفلهای رسمی و دیگر، هر چند که قیدها و تشریفات بر مجلس حاکم بود، بیپروا ابراز میداشت و عقاید و افکار غلط و کج را با دلیلهای محکم به شدت رد میکرد. برای همین، بیشتر دانشمندان از مناظره با او دچار رعب و وحشت میگشتند؛ زیرا دلیلهای او بر اطلاعاتی وسیع و گسترده در مبحثهای گوناگون استوار بود. او بیشتر با تقریرها و اظهارهای خود اشخاص، علیه آنان استدلال میکرد. در نتیجه این مسألهها و عاملهایی چون رشک و حسادت، باعث کینه و دشمنی بعضی از دانشمندان و کم مایهگان، با او گردید تا جایی که بعضی از آنان، ابن سینا را تکفیر کردند و ابن سینا نیز در جواب آنان این دو بیتی را سرود:
کفر چو منی گزاف و آسان نبود |
محکمتر از ایمان من ایمان نبود |
درد هر یکی چو من و آن هم کافر |
پس در همه دهر یک مسلمان نبود |
همچنین شیخ الرئیس عشق و علاقه خود را به مولا علی علیهالسلام چنین بیان میکند:
تا باده عشق در قدح ریخته اند |
واندر پی عشقْ عاشق انگیختهاند |
با جان و روان بوعلی، مهر علی |
چون شیر و شکر به هم برآمیختهاند |
بر صفحه چهرهها خط لم یزلی |
معکوس نوشتهاند نام دو علی |
یک لام و دو عین، با دویای معکوس |
از حاجب و عین و اَنف با خط جلی |
تالیفات ابو علی سینا
از ابنسینا 456 کتاب و رساله در رشتههای طب، فلسفه، حکمت، منطق، فقه، بیان، علوم طبیعی و ماوراءالطبیعه، نجوم و هیأت و ریاضیات، گیاهشناسی، لغت، عروض، شعر و موسیقی به جای مانده است که از آن جمله است: الاشارات و التنبیهات فی المنطق و الحکمه از مهمترین نوشتههای او در فلسفه و حکمت؛ شفا که در حکمت است و به زبانهای بسیار ترجمه شده؛ القانون فی الطب، در پزشکی که به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده و حاشیههای بسیار بر آن نوشته شده و معروفترین کتاب او در رشته پزشکی است.
رحلت ابو علی سینا
در یکی از جنگهای علاءالدوله، بوعلی دچار بیماری قولنج گشت. ابن سینا به مداوای خود پرداخت، ولی سودی نبخشید و بعد از مدتی بیماری صرع و روده نیز بدان افزوده شد. معالجات بسیار بوعلی و دیگر طبیبان هیچ گاه به ثمر ننشست.
وقتی بوعلی به شهر همدان رسید، ضعف بر او چیره شد و دیگر قدرت برخواستن نداشت. پی برد که دیگر معالجه سود ندارد و تسلیم تقدیر الهی گشت. پیوسته قرآن میخواند و از خداوند طلب آمرزش میکرد. اموال خویش را به فقیران بخشید. ابوعلی در دو هفته آخر عمر پر بار خویش، به اطعام فقیران پرداخت و بردگان را آزاد ساخت و تمام قرآن را هر سه روز یک بار تلاوت کرد تا سرانجام در 58 سالگی، در روز جمعه اول رمضان سال 428 هجری قمری، مطابق 28 خرداد ماه 416 هجری شمسی در همدان بدرود حیات گفت و بدین سان، شمع زندگی یکی از درخشانترین چهرههای علم و حکمت جهان خاموش شد.
قسمتی از وصیت نامه ابوعلی سینا
ابن سینا در قسمتی از وصیت نامه خود به ابوسعید ابوالخیر آورده است: «باید دانست که افضل حرکات نماز است و بهترین سکنات روزه و نافعترین خیرات و مبرات صدقه و پاکیزهترین خوبیها تحمل سختیها و باطلترین سعیها لجاج است و بهترین اعمال آن است که از نیت خالص صادر گردد و بهترین نیت آن است که از علم حاصل شود. جود و بخشش به قدری که مقدور باشد، مطلوب است و برای مساعدت مردم ارتکاب اموری که خلاف طبع باشد رواست. در اوضاع شرعی و احترام به سنتهای الهی و مواظبت بر عبادات بدنی، به هیچ وجه تقصیر جایز نیست. حکمت و دانش اساس و مایه برتری انسان است بر غیر و در تحصیل دانش معرفت الهی بر همه چیز مقدم است؛ زیرا شرافت هر علمی بسته به موضوع آن است.»
روز جهاني مسجد
دوشنبه 92/05/21
30 مردادماه ، روز جهاني مسجد
در سال 1969 ميلادي مسجد الاقصي، قبله نخست مسلمانان، به دست صهيونيستها به آتش كشيده شد. پس از اين واقعه، همه ساله بيستويكم اوت به عنوان روز جهاني مسجد، گرامي داشته ميشود.
به درخواست جمهوري اسلامي ايران سازمان كنفرانس اسلامي هفته بزرگداشت مساجد را تصويب كرده است. اين هفته از 30 مرداد آغاز ميشود و تا 5 شهريور ادامه دارد.
پيامبر گرامي اسلام (ص) پايهگذار اولين مسجد است. ايشان مكاني را پايهگذاري كردند كه علاوه بر عهدهدار بودن نقش روحاني و معنوي، كانون فعاليتهاي اجتماعي مسلمانان نيز به شمار ميرفت و به همين دليل مسجد در طول تاريخ اسلام از ويژگي برجستهاي برخوردار بوده است.
در گذشته همه امور مسلمين در ابعاد مختلف، از جمله عقايد و فعاليتهاي فرهنگي، عبادي، سياسي و اقتصادي، در مساجد انجام ميشد.
* حمله عمال رضاخان به مسجد گوهرشاد
همچنين امروز سالروز حمله عمال رضاخان به مسجد گوهرشاد است.
نظام ديكتاتوري رضاخان بر اين باور بود كه با ايجاد مجموعه تحولات مورد نظر خود به اجبار، ملت ايران را از فرهنگ اسلامي جدا ميكند. پس از موضعگيريهاي گسترده روحانيان عليه «اصلاحات رضاخاني»، شيخ غلامرضا طبسي، شيخ شمس نيشابوري و آيتالله قمي در مشهد توسط قزاقان دستگير و روانه زندان شدند.
با اينگونه دستگيريها روند اعتراضات عليه رژيم رضاخان گسترش يافت و گروههاي مختلف مردم مشهد در مسجد گوهرشاد و صحن حرم مطهر امام رضا(ع) تحصن و تجمع كردند.
در سحرگاه روز 30 مرداد سال 1314، توپهاي سنگين روبروي مسجد گوهرشاد شروع به غرش كردند و حرم پاك امام هشتم (ع)را هدف قرار دادند. عمال رضاخان دراين تهاجم وحشيانه علاوه بر تخريب بخشي از حرم، بيش از دو هزار تا پنج هزار تن از مردم پناهنده درحرم را به خاك و خون كشيدند.
در اين حمله سبعانه هزار و پانصد نفر نيز دستگير شدند.
منبع : خبرگزاری فارس
علامه مجلسي احياگر آثار اهل بيت (عليهم السلام)
چهارشنبه 92/05/16
علامه مجلسي احياگر آثار اهل بيت(عليهم السلام)
روز چهارشنبه 30 مرداد 1392بزرگداشت علامه مجلسي
ولادت
علامه محمد باقر مجلسي اصفهاني در سال 1037 هجري مساوي با عدد ابجدي جمله«جامع كتاب بحار النوار» چشم به جهان گشود. گويا خلقت او براي انجام اين خدمت مهم ديني بوده است. وي متوفا به سال 1110 ه ق در اصفهان است. علامه مجلسي در اواسط نيمه دوم سده يازدهم هجري و ده سال اول سده دوازدهم مشهورترين دانشمند فقيه، محدث نامدار شيعه، شيخ الاسلام اصفهان و سرآمد علماي آن ديار عالم پرور بوده است.
وي فرزند ملا محمد تقي مجلسي است ، كه از شاگردان بزرگ شيخ بهايي و از سرآمدان روزگار خود به شمار ميرفت.محمد تقي مجلسي از مفاخر علماي شيعه بود كه در علم، عمل، تقوا و فضيلت جايگاه خاصي داشته است. پدر را علامه مجلسي اول، و پسر را علامه مجلسي دوم و يا به اختصار مجلسي اول و مجلسي دوم مي گويند.
تحصيل با بركت
علامه مجلسي فراگيري دانش را در چهار سالگي نزد پدر آغاز كردو در سايه توجه خاص پدر دانشمند، باهوشي سرشار و خدادادي به تحصيل علوم در حوزه اصفهان پرداخت و بيشتر تحصيلات او در علوم ديني در خدمت پدرش مدرس بزرگ اصفهان و روحاني طراز اول عصر بود. او در اندك زمان مراحل مختلف علمي را يكي پس از ديگري طي كرد به طوري كه در همان سنين جواني آثار نبوغ در سيماي نورانياش آشكار بود و هر كس او را ميديد آينده درخشاني را برايش پيشبيني ميكرد.
نبوغ و بالندگي علمي او به حدي بود كه در سن چهارده سالگي از فيلسوف بزرگ اسلام ملاصدرا اجازه روايت گرفت. محدث قمي نوشته است :«اگر اجازه در سال آخر عمر ملاصدرا باشد، در اين وقت علامه مجلسي سيزده يا چهارده ساله وابتداي ظهور استعداد ونبوغ اين عالم جليل بوده است.»
امداد غيبي با دعاي پدر
از مرحوم ملا محمد تقي پدر علامه(ره) نقل شده است كه شبي بعد از گريه وزاري به درگاه خداوند، خودرا به حالتي ديدم كه هرچه از درگاه وي بخواهم، عنايت خواهد شد، فكر كردم چه درخواستي از امور دنيا و آخرت از خداوند بنمايم كه ناگاه آواز گريه محمد باقر را از گهواره شنيدم، عرض كردم: خداوندا، به پيامبر و آل او، اين طفل را به توفيقاتي بيپايان موفق گردان و مروج دين سيد المرسلين قرار ده.نويسنده مرآة الاحوال مي گويد:«بدون شك خوارق عادات كه از آن بزرگوار به ظهور رسيده است، از پرتوي دعاي چنين بزرگواري بوده است.»
پاسدار آثار خاندان پيامبر(صلي الله عليه وآله)
علامه مجلسي در راه نشر و حفظ معارف اهل بيت (عليهم السلام) راه استادش فيض كاشاني را در پيش گرفت. در اولين گام، ضمن نگاشتن شرح بر اصول كافي و تهذيب، يكي از شاگردانش را نيز به نوشتن شرح بر استبصار تشويق نمود. وي طلاب را به پژوهش در روايات تشويق ميكرد و براي حفظ كتب اربعه از كم و كاستي و گزند حوادث اعلام كرد:«اگر هر يك از طلاب كتب اربعه را بنويسد، به دريافت جايزه نايل خواهد شد.طلاب با شوق تمام به نوشتن كتب اربعه پرداختند، نسخه ها را نزد علامه ميبردند و او با خط خود در پشت نسخههاي آنها جايزه آنان را مينوشت». علامه درباره صدها كتاب شيعه كه به يغما رفته بود و يا در صندوقچهها پنهان مانده بودند، و نيز خطر نابودي ذخيرههاي تشيع از سوي متعصبين اهل سنت و احتمال سقوط صفويه و نفوذ قوي صوفي ها در دربار و..، تلاش سختي را به منظور به دست آوردن آثار تشيع آغاز كرد، تا جايي كه دويست اصل از اصول چهارصد گانه معتبر شيعه را جمعآوري كرد و نفيس ترين كتابخانه تشيع را گردآورد.«علامه در ادامه كارهاي فكري-فرهنگي خود بسياري از كتب گذشتگان را كه علما در مسائل گوناگون نگاشته بودند، احيا كرد و طلاب را به نسخهبرداري از آنها ترغيب نمود و كتابهايي را كه غبار غربت آنها را فراگرفته و كسي آنها را مطالعه نمي كرد با دستخط خود در زير آن مي نوشت: اين كتاب غريب مانده و كسي آنرا نميخواند».
منبع:ماهنامه اجتماعي ،سياسي، فرهنگي ياس شماره 52،ص34-33
وصيت نامه شهيد بابايي
شنبه 92/05/12
وصيت نامه شهيد بابايي
شهيد عباس بابايي در 14آذر 1329 متولد شد و در15مرداد 1366 به شهادت رسيد.
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله وانااليه راجعون
خدايا خدايا تا ترا به جان مهدي (عج) تا انقلاب مهدي(عج)خميني را نگهدار.
به خدا قسم من از شهدا وخانوادههاي شهدا خجالت ميكشم وصيتنامه بنويسم. حال سخنانم را براي خدا در چند جمله انشاءالله خلاصه ميكنم.
خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده.
خدايا همسر و فرزندانم را به تو ميسپارم.
خدايا من در اين دنيا چيزي ندارم هر چه هست از آن توست.
پدر و مادر عزيزم، ما خيلي به اين انقلاب بدهكاريم.
عباس بابايي 32/4/1361، 21ماه مبارك رمضان
منبع:بابايي به روايت همسر شهيد ،علي مرج،ص54
روز قدس
شنبه 92/05/12
روز جمعه 11مرداد و24 ماه مبارك رمضان
پيام امام خميني(قدس سره) به مناسبت روز قدس
اعلام روز جهاني قدس
بسم الله الرحمن الرحيم
من در طي ساليان دراز، خطر اسرائيل غاصب را گوشزد مسلمين نمودم كه اكنون اين روزها به حملات وحشيانه خود به برادران و خواهران فلسطيني شدت بخشيده است و به ويژه در جنوب لبنان به قصد نابودي مبارزان فلسطيني پياپي خانه و كاشانه ايشان را بمباران ميكند. من از عموم مسلمانان جهان و دولت هاي اسلامي ميخواهم كه براي كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن به هم بپيوندند وجميع مسلمانان جهان را دعوت ميكنم آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را كه از ايام قدر است وميتواند تعيين كننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد به عنوان روز قدس انتخاب و طي مراسمي همبستگي بين المللي مسلمانان را در حمايت از حقوق قانوني مردم مسلمان اعلام نمايند.از خداوند متعال پيروزي مسلمانان را بر اهل كفر خواستارم .
پيام امام براي اعلام روز قدس:تاريخ 16/5/1358
انشاءالله در قدس نماز بخوانيم
خداوند انشاءالله ما را موفق كند به اينكه يك روزي برويم و در قدس نماز بخوانيم و مسلمان ها اميدوارم كه روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالك اسلامي در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارك تظاهر كنند، مجالس داشته باشند، محافل داشته باشند، مسجد داشته باشند، در مساجد فرياد بزنند، وقتي يك ميليارد جمعيت فرياد كرد، اسرائيل نميتواند، از همان فريادش ميترسد. اگر همه مسلميني كه در دنيا هستند الان هستند كه قريب يك ميليارد هستند، اگر در روز قدس همه بيرون بيايند از خانه، فرياد بكنند مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل ومرگ بر شوروي، همين قول مرگ بر شوروي براي آنها مرگ ميآورد.
بيانات امام ،تاريخ15/5/59
در روز قدس اگر همه فرياد بزنند پيروز خواهند شد
اگر در روز قدس تمام ملت ها قيام ميكردند و فرياد ميزدند، نميتوانست آن حكومت احمق جلوي فريادشان را بگيرد، يك جمعيت كمي قيام ميكنند. اگر در روز قدس تمام كشورهاي اسلامي، ملت ها همه بر خيزند و فرياد بزنند، نه براي قدس تنها، براي همه ممالك اسلامي، پيروز خواهند شد. ما با فرياد محمد رضا خان را بيرونش كرديم، شما خيال ميكنيد با تفنگ بيرون كرديم؟ با فرياد، با الله اكبر، اينقدر الله اكبر بر مغز اينها كوبيده شد كه خودشان را باختند و فرار كردند از اين مملكت رفتند. مسلمين بايد فرياد بزنند، گمان نكنند كه فرياد و شعار فايده ندارند، نخير شعار فايده دارد اما اگر همه فرياد بزنند، فرياد من تنها هيچ چيز نيست، فرياد يك محله، يك شهر هيچ چيز نيست. شما ببينيد فريادهايي كه حالا از ايران بلند ميشود منحصر به تهران، قم، اهواز نيست، يك وقت ميبيند كه سپاه پاسداران امر ميكند به تمام ملت كه فلان شب برويد بالاي پشت بام الله اكبر بگوييد، همه اطاعت ميكنند.
بيانان امام ،تاريخ 18/5/59
نماز وحدت در قدس
انشاءالله يك روزي همه مسلمين با هم برادر و همه ريشه هاي فاسد از همه بلاد مسلمين كنده بشود و اين ريشه فاسد اسرائيل از مسجد الاقصي و از كشور اسلامي ما كنده بشود و انشاءالله تعالي با هم برويم در قدس نماز وحدت بخوانيم انشاءالله.
بيانات امام 18/5/95
وظيفه ملتها در روز قدس
در حاليكه اسلام و اماكن مقدسه ي آن مورد تهديد توسط آمريكا و اسرائيل مورد تجاوز قرار گرفته، هيچ فرد مسلماني نميتواند در مقابل آن بيتفاوت باشد و آنچه در اين موقع كه اسرائيل تجاوز گسترده به بلاد مسلمين نموده و مسلمانان بي گناه و بيپناه را به خاك وخون كشيده است دولتهاي منطقه انجام ميدهند جز يك اسلام بيمحتوا و سازشكارانه نيست. و مصيبتبارتر آنكه از دست اسرائيل به آمريكا، جنايتكار اصلي پناه ميبرند و در حقيقت از خوف مار به اژدها رو ميآورند و با داشتن ابزار مقابله با آنان حاضر به يك كلمهي خشن يا تهديد نيستند و با اين وضع بايد همه حاضر براي محو و نابودي شوند و در طول زندگي خود به هر ذلتي تن دردهند.
پيام امام، تاريخ 25/4/61
(منبع :كتاب فلسطين از ديدگاه امام خميني(ره)، ص143-134)
21 تير؛ روز عفاف و حجاب گرامي باد.
چهارشنبه 92/04/19
«اهميت حجاب از ديدگاه قرآن وسنت و منافع آن»
راضيه محسني، تاريخ دفاعيه 1385
موضوع اين تحقيق پاياني «اهميت حجاب از ديدگاه قرآن و سنت و منافع آن» ميباشد.
مسألهي حجاب كه در اسلام در موردش اين همه تكيه شده در حقيقت يك مقدمه است براي اين كه از رشد سلول خطرناكي كه تبديل به غدهي مهلكي خواهد شد، در جامعه جلوگيري كند و از يك بيماري و بلاي كشنده و نابود كننده در جامعه پيشگيري كند و آن بلا عبارت است از فساد، فحشا و بيبند و باري جنسي.
حساسيت اسلام در زمينهي حجاب به خاطر مقام اجتماعي زن وحفظ موقعيت زن است. شايد از اين جمله صريحتر نتوان يافت كه اميرالمؤمنين - عليه السلام- در نهج البلاغه صراحتاً ميفرمايد: «انه شده َالحجاب ابقي عليهن»؛ «هر چه حجاب را سختتر بگيريد، باعث بقا و شخصيت زن است».
حجاب و فرهنگ حجاب، تنها سنگري است كه در پناه آن ميتوان در علو وجودي و اخلاقي خود به نتيجه رسيد و ماهيت خداگونگي خود را فعليت بخشيد. و هم دژي مستحكم در برابر برنامه هاي استعمار جهاني به شمار مي رود كه هنوز هم مي خواهد ملت ها را اسير فرهنگ و تمدن و خود نگه دارد تا آنها خودشان نتوانند به استقلال علمي و صنعتي و خودآگاهي و خودانديشي برسند و هم تنها در پناه اين فرهنگ است كه ميتوان بيفساد و بيفحشا جامعهي سالم داشت و در عرصههاي مختلف جامعه فعال، مؤثر و مفيد بود.
اينك بر ماست كه در تحكيم و تقويت اين ارزش والاي احيا شده، بكوشيم و به آنهايي كه هنوز بيدار نشدهاند، بفهمانيم كه دامن پاك حجاب، از آلودگيهاي خيالي ونقصها و عيبهاي وهمي، پاك و منزه است. و در عين حال، فوايدي دارد كه شرح و بيان آنها، حتي براي زنان آگاه و انقلابي نيز مفيد است.
دامنهي تحقيق مورد بحث حجاب از ديدگاه قرآن و سنت ميباشد و همچنين از عوامل و مفاسد و راه هاي مبارزه با عوامل بي حجابي و بد حجابي نيز در اين تحقيق بحث شده است.
روش انجام اين تحقيق، روش كتابخانهاي بوده و منابع مورد استفاده در اين تحقيق كتابهاي دست اول و دست دوم است.
كليد واژهها: حجاب، جيب، زينت، جلباب، خمار، تبرج
پرندگان بر فراز خليج فارس: اميد علي بندي همراه با هفت فرزند و همسرش
شنبه 92/04/15
بعد از ظهر روز دوازدهم تير ماه 1367 آسمان آبي و پهناور خليج فارس شاهد فاجعهي عظيم و جانگدازي بود كه فجيعترين و بيشرمانهترين جنايت تاريخ لقب گرفت و آنقدر فاجعه غمانگيز، جگرسوز، وحشتناك و دهشتآور بود كه از شنيدن آن تمامي ديدهها به گريه افتادند و همه دلها به عزا نشستند و سرتاسر ايران، يك پارچه عزا، گريه، شيون و زاري شد.
فاجعه چنين بوقوع پيوست: هواپيماي مسافربري جمهوري اسلامي ايران در ساعت دو بعداز ظهر 12/4/67 از فرودگاه بندر عباس به مقصد دبي به پرواز درآمد، اين هواپيما 290 سرنشين داشت كه پس از ده دقيقه پرواز از باند فرودگاه، مورد اصابت دو موشك قرار گرفت و290 سرنشين، وسط زمين و آسمان با هواپيما تكه تكه و ذره ذره شدند.
عمق فاجعه و پليدي و درندگي جنايت از اينجا آشكار و ظاهر ميشود كه عدهاي نوزاد و كودك بيگناه آرام و راحت در دامن گرم و پرمهر مادران خود در فضاي هواپيما به خواب ناز فرورفته بودند و عدهاي زن و مرد و پير و جوان بر صندليهاي هواپيما ساكت و آرام تكيه داده بودند، در آرزوي رسيدن به مقصد دقيقه شماري ميكردند، اين كودكان معصوم و انسانهاي بيگناه در وسط آسمان، جايي كه هيچ پناهگاه، مخفيگاه و سنگري وجود ندارد با انفجار دو موشك به طور وحشتناك و غير منتظره منفجر ميشوند، آتش ميگيرند و تكه و پاره ميشوند.
اين دو موشك به وسيله خونخوار قرن، شيطان بزرگ، آمريكاي جنايتكار منبع فساد و تباهي شليك شد. آمريكا مربي و پرورش دهنده تمامي جنايتكاران و آدمخواران و تروريستهاي حرفهاي در سراسر جهان با انجام اين فاجعه جانگداز و وحشتناك پرده از چهره کريه، خونخوار و درنده خود برداشت و آن ذات درندهخو، وحشي و تجاوزگر خود را آشكار ساخت و براي هميشه ثابت كرد كه نه فقط دشمن اسلام و انقلاب اسلامي ايران است بلكه دشمن انسانيت و بشريت است.
شهيد اميد علي بندي همراه با هفت فرزند، همسر و خواهر زن خود، جمعاً ده تن از يك خانواده و اهل گراش بودند. آنها ساعت دو بعد از ظهر روز 12/4/1367 در فرودگاه بندر عباس سوار بر هواپيما شدند تا به دبي عزيمت كنند اين ده تن جزء 290 سرنشينی بودند كه در آسمان نيلگون خليج فارس به وسيله حمله وحشيانه آمريكاي تجاوزگر با اصابت دو موشك در ميان هواپيما به شهادت رسيدند. از ميان 290 سرنشين بيشترين اعضاء يك خانواده كه به شهادت رسيد همين خانواده بندي است كه مظلومانه به شهادت رسيدند.
1-شهيد اميد علي بندي در تاريخ 7/10/1323 در خانوادهاي زحمتكش و متدين متولد شد از كودكي با زحمت و تنگدستي بزرگ ميشود و به سن نوجواني كه ميرسد جهت امرار معاش و تأمين نيازمنديهاي زندگي، روانه دبي ميگردد. بعد از چند سال، تشكيل خانواده ميدهد و با زحمت، فعاليت و كار، زندگي خود را ميگذراند.
محل كار و تجارت شهيد بندي در دبي بود و طبق معمول بعد از چندين ماه و گاهي تا يك سال و بيش از آن كه در دبي كار ميكرد جهت ديدار خانواده و آسايش و سكونت به وطن خود (گراش) باز ميگشت در اوقاتي كه در گراش بود در نهضت سوادآموزي شركت ميكرد و به همين خاطر از سواد خواندن و نوشتن تا حدي برخوردار بود.
شخصي متين، آرام و با وقار بود و پاي بند به احكام و مباني اسلام، متدين به مذهب بود. او در مجالس عزاداري امام حسين(عليه السلام) و محافل مذهبي شركت ميكرد تا اينكه در تاريخ 12/4/67 به دست جنايتكاران آمريكائي بر فراز خليج فارس به شهادت رسيد.
2- شهيده فاطمه نساء اژدهايي همسر شهيد اميد علي بندي در تاريخ يكم بهمن ماه 1329 در گراش متولد شد. اين شهيد داراي نه فرزند بود كه هفت تن از آنان همراه با خود او به شهادت رسيدند. شهيد فاطمه نساء زن عفيف و متديني بود كه با رسيدن به كارهاي خانه و انجام دادن امور داخلي خانواده به بزرگ كردن و تربيت نمودن فرزندان خود پرداخت و همراه با همسر و خواهر و فرزندان خود به شهادت رسيد.
3- شهيد حسن بندي فرزند شهيد اميد علي بندي در تاريخ يكم فروردين ماه 1353 در گراش متولد شد. او در دامان پدر و مادر خود تربيت يافت در سن 7 سالگي به مدرسه رفت.
اين شهيد بزرگترين فرزند خانواده است كه به شهادت رسيد. مقطع ابتدايي را با موفقيت به پايان رساند و به مدرسه راهنمائي شهيد سعادت راه يافت. زماني كه شهيد شد سوم راهنمائي مدرسه شهيد سعادت را گذرانده بود. چهارده ساله بود كه به شهادت رسيد.
4- شهيده شهناز بندي در تاريخ يازدهم آذر ماه 1354 در خانوادهاي پاك و متدين متولد شد. دختري ساكت و نجيب و عفيف بود در سن 7 سالگي به مدرسه رفت. مقطع ابتدائي را با موفقيت به پايان رساند، سپس در مدرسه راهنمائي دخترانه فانيزاده ثبت نام كرد. زماني كه شهيد شد دوم راهنمائي را به پايان رسانده بود. سيزده ساله بود كه به شهادت رسيد.
5- شهيد محمود بندي در تاريخ سيام شهريور ماه 1356 متولد شد. هفت ساله بود که در مدرسه ابتدائي سليمي ثبت نام كرد، چهارم ابتدائي را به پايان رساند، يازده ساله بود كه همراه پدر، مادر، برادران و خواهران خود به شهادت رسيد.
6-شهيده معصومه بندي در تاريخ دهم آبان ماه 1360 در گراش متولد شد، در دامان پر مهر پدر و مادر خود تربيت يافت. سال 1366 در دبستان دخترانه قائدي ثبت نام كرد، كلاس اول ابتدائي را به پايان رساند هفت ساله بود كه همراه پدر، مادر، برادران و خواهران خود شهيد شد.
7- شهيده اعظم بندي در تاريخ پانزدهم دي ماه 1362 در گراش متولد شد كودكي شيرين و خندان بود، پنج ساله بود و قبل از ورود به مقطع ابتدایی به شهادت رسيد.
8- شهيد محمد بندي در تاريخ پانزدهم ديماه 1364 متولد شد. بچهاي زيرك و مهربان بود. در زمان شهادتش سه ساله بود.
9- شهيد مجيد بندي كوچكترين شهيد اين خانواده در تاريخ دهم خرداد 1366 متولد شد. اين نوزاد شيرخوار يكي از آن كودكان معصوم و بيگناهی بود كه در دامن مادرش در حاليكه به خواب فرو رفته بود در آتش قهر، تجاوز و طغيان آمريكاي جنايتكار سوخت و تكه تكه شد. در تاريخ 12/4/1367 به شهادت رسيد يعني در زمان شهادتش سیزده ماهه بود .
10-شهيده شهري اژدهايي در سال 1331 در گراش متولد شد. اين شهيد خواهر شهيده فاطمه نساء اژدهايي و همسر مرحوم محمد غلامي بود. او فرزندي نداشت، زن عفيف، محجبه و پاكدامني بود به خانهداری ميپرداخت همراه با خواهر و خواهرزادگان خود در سانحه دلخراش و جانگداز هواپيما بر اثر حمله متجاوزين غاصب آمريكائي به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
سيد عباس معصومي، سيماي وارستگان ص324-325
گراميداشت روز تبليغ و اطلاع رساني ديني
یکشنبه 92/04/02
تبليغ از ديدگاه قرآن و سنت ليلا حسني - دانش آموخته سطح 2
موضوع اصلي اين تحقيق تبليغ از ديدگاه قرآن وسنت است. تبليغ از ماده بلغ اشتقاق يافته كه در لغت به معناي رساندن مي باشد. قرآن كريم به مسأله تبليغ اهميت زيادي داده و به پيامبر -صلي الله عليه وآله وسلم- دستور ميدهد كه وظيفهي تو تبليغ است سپس مردم را خطاب قرار ميدهد كه بايد از هر طائفهي شما، گروهي كوچ كنند تا احكام دين را فرا گرفته و تبليغ كنند.
دعوت به توحيد، دعوت به معاد و دعوت به نبوت، دعوت به مكارم اخلاق، دعوت به عبادت و خالص شدن براي خدا از جمله رسالتهاي مبلغ است.
مبلغ بايد از نظر علمي دينشناس، زمانشناس، مكانشناس و مردمشناس باشد و از نظر عملي داراي ويژگيهايي باشد، از جمله: اخلاص، شجاعت، قاطعيت، ايمان به هدف، تواضع و فروتني، تطبيق گفتار وعمل. ابزار تبليغ منحصر در قلم و دفتر وسخن نيست وشامل ابزارهاي تصويري و عمل فرد نيز ميشود كه بايد از ابزارهاي تبليغاتي فراگير و بروز نيز در پيشرفت اهداف استفاده كرد.
شيوههاي تبليغي بارز كه در قرآن به آن اشاره شده از جمله: تحريك عواطف، سؤال كردن از مخاطب، تلقين، استفاده از هنر، قصهگويي و… است. يك مبلغ بايد آداب تبليغ از جمله شروع با نام خدا، متصل به وحي، حق گويي، پاك و دلپسند بودن و… را رعايت كند و از آفاتي مانند ضعف اخلاص، ناهمگون بودن قول و عمل، ضعف علمي، تفسير به رأي و… كه دامن گير مبلغ مي شوند بپرهيزد. بنابراين يك مبلغ بايد داراي خصوصياتي مانند تواضع وفروتني، صبر و استقامت و… باشد و در انتخاب روش صحيح، معصومان را الگوي خود قرار داده و شيوههاي ايشان را بكار گيرد .
واژگان كليدي: تبليغ، دين، قرآن و سنت .