شرح حال علامه سيد محمد حسين طباطبايي

 شرح حال علامه سيد محمد حسين طباطبايي  

24 آبان ماه روز بزرگداشت علامه سيد محمد حسين طباطبايي. 

سيد محمد حسين طباطبايي در آخرين روز ماه ذيحجه سال 1321 ه ق در شاد آباد تبريز متولد شد اجداد او از طرف پدر از اولاد حضرت امام حسن مجتبي(عليه السلام) و از اولاد حضرت امام حسين(عليه السلام)مي­باشند. ايشان در سن پنج سالگي مادر، و در سن نه سالگي پدر خود را از دست داد.

سيد محمد حسين به مدت شش سال پس از آموزش قرآن كه آن روزها قبل از هر چيز تدريس مي­شد، محمد حسين، بعد از تحصيل در مدرسه طالبيه تبريز همراه برادرش به نجف اشرف مشرف شد، و ده سال در آنجا به تحصيل علوم ديني و كمالات اخلاقي و معنوي مشغول گرديد.علامه، پس از مدتي كه در نجف مشغول تحصيل بود به علت تنگي معيشت و نرسيدن مقرري كه از ملك زراعيشان در تبريز به دست مي آمد، مجبور به بازگشت به ايران شد و ده سال در قريه شاد آباد تبريز به زراعت و كشاورزي مشغول گرديد. فرزندش سيد عبدالباقي طباطبايي مي­گويد:«خوب به ياد دارم كه، مرحوم پدرم دائما و در تمام طول سال مشغول فعاليت بود و كاركردن ايشان در فصل سرما در حين ريزش باران و برف­هاي موسمي در حالي كه، چتر به دست گرفته يا پوستين بدوش داشت، امري عادي تلقي مي­گرديد. او همچنين تير النداز بسيار ماهر و اسب سواري تيز­تك بود.

روز­هاي آخر عمرش كسي از ايشان پرسي:«در چه مقامي هستيد؟ گفت:مقام تكلم، سائل ادامه داد:با چه كسي؟،گفت:با حق».

(فصلنامه هدي،شماره 12،ص48)

 علامه طباطبايي فيلسوف وعارف بزرگ معاصر كه در 24 آبان 1360 به رحمت حق پيوست، و مرقدش در مسجد بالاسر بارگاه مقدس حضرت معصومه(عليها السلام) در قم قرار گرفته و مزار عاشقان به حق است.

يكي از شاگردان ايشان(استاد اميني) مي­گويد:در يكي از شبهاي آخر عمر علامه، در خدمت او بودم كه ياراي سخن گفتن نداشت. من پي فرصت مي­گشتم كه خداوند تواني به او بدهد و در آن لحظات نصيحتي بكند. او با چشمهاي نافذش به گوشه­ي اتاق نگاه مي­كرد . خود را يه او نزديك كردم و گفتم :«براي توجه به خدا و حضور قلب در نماز چه راهي را توصيه مي فرماييد؟»

به سوي من متوجه شد ولبهايش حركت كرد و با آهنگي بسيار ضعيف كه با سختي شنيده مي­شد، بيش از ده بار اين جمله را تكرار كرد:«توجه، مراوده،توجه،مراقبه..»

منظور از توجه و مراقبت كه معلوم است، يعني انسان كمال مراقبت و توجه را داشته باشد كه در نماز فكرش به اين طرف وآن طرف نرود، و اگر چند روز اين موضوع را تمرين كند، نتيجه خوبي خواهد گرفت.

اما منظور از «مراوده» اين كلمه در اصل به معني جست وجوي چراگاه است و سپس به كاري كه با مدارا و نهايت ملايمت، جست وجو مي­شود، اطلاق مي­گردد، و در كلام علامه منظور همان ارتباط ظريف و عاشقانه با نماز وجست وجوي معشوق (خدا) در نماز است.

گويند: يكي از علماي بزرگ پس از پايان تحصيلات خود، در حوزه­ي علميه نجف اشرف ، هنگامي كه مي­خواست به زادگاهش برگردد، به حضور استادش براي خداحافظي رفت.

هنگام خداحافظي و جدا شدن، به استاد عرض كرد:«پند وموعظه­اي به من بياموز».

استاد به او گفت :«بعد از تمام اين زحمتها، آخرين اندرزم كلام خدا است».

اين آيه را هرگز فراموش مكن:

اَلَمْ يَعْلم بِاَنّ اللهَ يَري:«آيا انسان نمي­دانست كه خدا همه چيز را مي­بيند.»

آري عالم، محضر خداست و ما همواره بايد در خاطر داشته باشيم كه هر كاري كه مي­كنيم، خدا مي­بيند تا آنجا كه حتي به خيانت مخفي چشمها، و به آنچه كه در سينه­ها مخفي است، آگاه مي­باشد.»

مرحوم استاد بزرگ علامه طباطبايي، صاحب تفسير الميزان نقل مي كرد: هنگامي كه در نجف اشرف مشغول به تحصيل بود، به خاطر خويشاوندي كه با(عارف وارسته وعالم بزرگ) جناب حاج ميرزا علي قاضي (رحمه الله) داشتيم، گاهي به محضر آن استاد شرفياب مي­شدم.

روزي در يك مدرسه ايستاده بودم، كه مرحوم آقاي قاضي از آنجا عبور مي­كرد. وقتي كه به من رسيد، دست روي شانه ي من گذارد و فرمود:«اي فرزند، دنيا مي­خواهي، نماز شب بخوان؛ آخرت مي­خواهي، نماز شب بخوان.

منبع :كتاب سيماي بزرگان ،لطيف راشدي،ص 28-27

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.