مي خواهم قلمم خوب شود كه...

بسم الله الرحمن الرحيم
مي خواهم قلمم خوب شود که شرح دهم همه¬ي ناشنيدني¬ها و همه¬ي ناديدني¬ها؛ مي-خواهم خوب نوشتن را بياموزم، که خوب را گسترش دهم، خوب در جايي که هيچ اميدي به صبح فردا نيست و من با نوشتن اميد و نويد دهم که اي خستگان برخيزيد از روزنه¬اي نور خورشيد هويدا خواهد شد و تمام تاريکي¬ها در حال مبدل شدن به روشنايي¬اند.
مي¬خواهم خوب نوشتن را بياموزم تا رسم خوب گذشتن و فداشدن را به يادگار بگذارم، مي¬خواهم قلمم را به اندازه دل تنگم گسترش دهم و زيبا وجذابش کنم همانند لبخندي که برلب دارم در حالي که پوششي برغم هايم است و نوشته¬ام نيز تسکيني بردرد¬هاي بي سرانجام شود؛ مي¬خواهم خوب بنويسم که علم را گسترش دهم اما نه علمي که هزاران محقق به گردش بسان پروانه مي¬چرخند، مي¬خواهم علم اخلاق را گسترش دهم، هماني که در سينه مادر بي سوادم نهفته است، همان علمي که از صدف لبانش، هنگامي که لبخند بر آن جاري مي¬شود هويدا است، مي¬خواهم بنويسم و خوب نوشتن را تجربه کنم در حالي که زبان گوياي خداوند شده¬ام و بر صفحه¬ي روزگار با قلمي خوش بنويسم الابذکرالله تطمئن القلوب تاهزاران دل ناآرام، آرام گيرد و لب¬هايي که مدت¬هاست در فراق عزيرانشان غنچه شده¬اند و رنگ و لعاب صدف بودن خود را باخته¬اند، رنگي دوباره بخشم. مي¬خواهم بنويسم که رنگ دهم به همه اشياي عالم، امارنگي حقيقي يعني صبغة الله کنم همه¬ي عالم را، هدفم اين است که قلمي خوب داشته باشم بسان شفافي و تنهايي دل يك بيمار، برروي تختِ جدا از عزيزان و شرح دهم حالش را تا شايد توانستم سيلي از دلها به سويشان روانه کنم تا از تنهايي¬شان بکاهم، يانه!!! سيلي از دست¬ها و نگاه¬هاي معصوم را به واسطه¬ي شرح حالشان به سوي آسمان بي¬کران هستي روانه کنم که از معبود حقيقي لباسي از جنس شفا قرض بگيرند براي دلهاي پر از غمشان.
مي¬خواهم قلمم را خوب کنم که هم راز دلم شود آنگاه که دلم با ديدن پاي برهنه کودکي بسان بيد مي¬لرزد در حالي که دست من هم بسان پايش برهنه است و چيزي بر کف آن نيست که ملکي¬اي بخرم و دلش را شاد کنم در حالي که اگر قلمم خوب باشد با نوشتنم دستي پر از اميد مي¬آيد و مرهم پاي خسته کودک مي¬شود اما دلم از قلمم چيزي غير از اين¬ها مي¬خواهد، دلم به انگشتانم مي¬نگرد و مي¬گويد خوب نوشتن را بياموز تا بتواني درباره صحراي پر بلا و رباب بي¬ارباب آنقدر بنويسي که هر روز اين قصه بر هر گوشي طنين انداز شود تا به فراموشي سپرده نشود چرا که قصه¬ي کشيده شدن گوش با گوشواره، گم شدن در ميان خارهاي بيابان و وفاي پدر به عهد خود در ميان خرابه زنگاري است براي دل¬هاي گرد و غبار گرفته ، مي¬خواهم خوب بنويسم که همگان به ياد آورند مفرد مذکرغايبي که منتقم آل رسول است دير کرده و وقت آن رسيده که همه¬ي دل ها با دست¬ها هماهنگ شوند و رو به آسمان بيکران هستي بخوانند اللهم عجل لوليک الفرج.
دست نوشته وحيده ابراهيمي طلبه پايه پنجم

شبهه

 

سوال: آنگاه كه پيامبر - صلي الله عليه و آله-  قبل از وفاتش خواست نامه اي

 بنويسد و عمر با آن مخالفت كرد، چرا علي - عليه السلام-  چيزي نگفت با

 اينكه ايشان مرد شجاعي بودند؟

دو سوال مطرح است:

1. چرا خليفه دوم با دستور اكيد پيامبر - صلي الله عليه و آله-  مخالفت كرد؟ آيا اين مخالفت عصيان پيامبر - صلي الله عليه و آله- نيست؟ قرآن در سوره حجرات آيه (1) مي فرمايد: «اي افراد با ايمان بر خدا و پيامبر پيشي نگيريد …» آيا جلوگيري از نوشتن، پيشي گرفتن بر خدا و پيامبر نبود؟

2. اما چرا پيامبر نامه را ننوشت؟ چون وقتي سخن پيامبر زير سوال مي رود و مي گويند پيامبر بر اثر بيماري و هذيان اين سخن را مي گويد، پس نوشتن ايشان هم به همين تهمت مردود اعلام مي شد. و امام علي - عليه السلام- به همين دليل جانب پيامبر را نگرفت زيرا وقتي پيامبر - صلي الله عليه و آله- از نگارش نامه منصرف مي شود، علي - عليه السلام- جز اطاعت كاري ندارد. هرچند پيامبر نامه ننوشت، ولي به روش هاي ديگر بيان فرمودند و حديث ثقلين را مطرح نمودند.

منبع: پاسخ جوان شيعي به پرسش هاي وهابيان، محمد طبري، ص 87

 

پاي درس شهدا

همه منتظر بودند ببينند حال مادر شهيد چطور مي شود. بي تاب مي شود؟ گله

 اي، حرفي. اما مادر مصطفي چيزي نگفت و محكم ايستاده بود. پرسيدند حالا

 شما چه مي كنيد؟ به عليرضا نوه اش اشاره كرد و گفت: مصطفاي ديگر تربيت

 مي كنم.

نهم ربیع‌الاول، آغاز امامت امید مستضعفان جهان

 

 

 

موسی(ع) نیز مدتی غایب بود و در طی این مدت بنی اسراییل در حیرت و سرگردانی و رنج بسیار به سر می‌بردند تا بار دیگر موسی(ع) به نزد آنها بازگشت. چنین غیبت‌هایی درباره حضرت یونس، یوسف و برخی دیگر از پیامبران نیز ذکر شده است. بنابراین مساله به مانند سنت جاریه‌ای تلقی شده است که در باره امام زمان(عج) در امت خاتم الانبیا نیز مصداق پیدا می‌کند.

نهم ربیع‌الاول سال 260 ه.ق، برابر با آغاز امامت حضرت مهدی(عج) امام بزرگ و امید مستضعفان جهان است. او خواهد آمد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد، همان‏گونه که از ظلم و جور، پر شده است. شیعیان، این روز را به عنوان عید، جشن می‏‌گیرند و در آن به شادمانی و عبادت می‏‌پردازند.

به گزارش ایسنا، نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر(ع) است، بلکه آغاز دوره‌ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می‌آید، از آنچه که در هیچ دوره‌ای زمین از حجت خدا خالی نیست پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) بر اساس اسناد موجود در منابع فقهی و روایی فرزند خردسال آن امام همام در حالی که مردم نگران امامت آخرین خلیفه رسول خدا پس از امام عسکری(ع) بودند با کنار زدن عموی خود بر جنازه و پیکر پاک پدر گرامی خویش نماز میت خواند و با آشکار شدن در مقابل دیدگان و انظار عمومی توجه بشریت را به باقیمانده حسین بن علی (ع) از سلسله ائمه معصومین جلب نمود و تمام انتظارات را برطرف نموده، بارقه امید را به قلوب و چشمان رمق گرفته جهانیان دمید که زمین پر از عدل و قسط خواهد شد گرچه تحقق آن نیازمند به طول دوران غیبت صغری و کبری باشد. به همین مناسبت به مختصری از مسائل پیرامون مسئله امامت می‌پردازیم:

آغاز امامت امام زمان(عج)، زمانی برای شادی منتظران

بر اساس تعالیم اسلامی یکی از وظایف مهم هر مسلمان، انتظار ظهور حضرت قائم(عج) است؛ انتظار تحقق وعده الهی بر حاکمیت صالحان و تشکیل دولت اهل بیت رسول خدا(ص) است. اما آیا هیچ می‏‌دانید که پاداش این انتظار چیست و چه ثمری برای منتظران دارد؟ برای منتظران زمان غیبت همین پاداش بس که نام آنها در زمره یاران امام عصر(عج)، و از جمله کسانی ثبت‏ شود که آن حضرت را به هنگام ظهور همراهی می‏‌کنند.
منبع: 
http://asrkhabar.com/fa/news

  

 

وحدت از ديدگاه آيات و روايات معصومه جعفري دانش آموخته سطح 2

 

از آغاز تاريخ همواره دو نوع سياست جريان داشته است: يكي سياست الهي بر پايه توحيد و همبستگي به رهبري پيامبران و ائمه (عليهم السلام) و عالمان راستين و ديگري سياست طاغوتي بر پايه شرك و تفرقه و جدايي به رهبري زمامداران طاغوتي و شيطاني. به همان اندازه كه حيات و بقاء حكومت اسلامي و مردمي به توحيد و همبستگي مردم بستگي دارد، حكومت طاغوتي به تفرقه و جدايي ميان مردم وابسته است. امروز استعمار گران با اعمال سياست­هاي شيطاني مي­كوشند تا با تبليغات وسيع توحيد و همبستگي مسلمانان را از بين برده و ميان امت اسلام به ويژه شيعه و سني تفرقه افكنند.

فجائع و ظلمهايي كه در طي قرون اخير بر ملتهاتي مسلمان از سوي قدرت­هاي بزرگ صورت گرفته، بر ضرورت وحدتي فراگير در ميان صفوف مسلمين ترديدي باقي نگذاشته است. مسئله اتحاد جهان اسلام را نه تنها به صورت يك فضيلت، بلكه به عنوان يك ضرورت تأكيد و تأييد مي­كند. تا آنجايي كه به جرأت مي­توان گفت اگر ملت اسلام بخواهد، موجوديت خود را حفظ كند و به انجام رسالت عظيم خود در ميان ملت­ها توفيق يابد، عواملي جز برقراري وحدتي فراگير، در سايه بازگشت به اسلام واقعي در پيش ندارد، زيرا در جهان امروز هيچ قدرتي به فكر او نبوده و ملت اسلام صرفا بايد به فكر خويش باشد، و از اين همه تجربيات تلخ درس گرفته و اختلاف و تفرقه افكني را كنار زده و در انديشه وحدت و ايجاد امت واحده با گسترش و تعليم اصول و ارزشهاي اسلامي و ارتقاء سطح آگاهي و معرفت و ايمان باشد. در اين صورت است كه نيروي حق ظهور كند و پيكره باطل را بسوزاند.

پس بر هر مسلمان دينداري لازم است براي حفظ خود و وحدت جامعه از هر گونه دفاع و تفرقه كه موجب دو دستگي هر حزب­گرايي مي­شود دوري جسته و ديگران را از اين عمل نهي كنند.

وحدت اسلامي يك وظيفه ديني است كه خداوند بر ما واجب كرده است وعوامل مختلفي مردم يك جامعه را با هم متحد مي­سازد كه در اين تحقيق به عوامل مؤثر در ايجاد همبستگي ملي و مشاركت عمومي از ديدگاه قرآن و روايات پرداخته شده است.

كليد واژه: وحدت، اتحاد، انسجام، ملي، اسلام.  

17 ربيع الاول تولد پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)گرامي باد

ميلاد نور اعظم

17 ربيع الاول سال عام الفيل بنا بر مشهور علماي شيعه هنگام طلوع آفتاب، پيامبر گرامي اسلام متولد شد.

پدر ايشان عبد الله و مادرش آمنه نام داشت.

سال و ماه تولد حضرت، قطعي و اتفاقي است، فقط در روز آن

 اختلاف است كه اهل سنت و برخي علماي شيعه 12 ربيع الاول را روز تولد مي­دانند.

برخي از حوادث هنگام تولد آن حضرت:

1-ممنوعيت شيطان از سفر به آسمان­ها؛

2- سرنگوني بت­ها

3- لرزش ايوان عظيم كاخ مدائن

4- خشكيدن درياچه ­ي ساوه

5-جريان يافتن رود سماوه بين كوفه و شام

6- خاموشي آتشكده­ي فارس بعد از هزار سال

7- خواب ديدن مؤبدان مجوس

پيامبر كه قبل از تولد، پدر بزرگوار خود را از دست داده بود تحت سرپرستي جد خود عبدالمطلب كه بزرگ قريش بود قرار گرفت. ايشان نيز نهايت احترام و محبت را نسبت به «محمد» ابراز مي­داشت.

روز شمار تاريخ پيامبر اعظم (صلي الله عليه وآله)،احمد سعيدي،ص28

8ربيع الاول شهادت امام حسن عسكري (عليه السلام) تسليت باد.

سيره امام حسن عسكري (عليه السلام)

در عصر حكومت و خلافت متوكل سفاك­ترين خلفاي بني­العباس، يازدهمين ستاره­ي درخشان برج آسمان ولايت در شهر تاريخي و پايگاه نشر اسلام در خانه­ي امام هادي دهمين پيشواي جهان اسلام از يك مادر بافضيلت و دانشمند به نام سوسن به دنيا آمد.

نامي كه براي اين مولود انتخاب گرديد همتاي نام نياي بزرگش امام حسن مجتبي بود كه تجديد كننده­ي خاطرات نخستين ثمره­ي باغ پربار رسالت است.

روز ميلاد مبارك او به اتفاق اغلب سيره نويسان اسلامي در روز هشتم ربيع الثاني به سال 232 هجري بود.

آن حضرت در دوران حيات كوتاه و پربركت خود كه از 28 سال تجاوز نكرده است با شش تن از خلفاي عباسي: متوكل، منتصر، مستعين، معتز، مهتدي و معتمد معاصر بوده است.

صاحب ارشاد درباره­ي او مي­گويد:

«حضرت امام حسن عسكري(عليه السلام): خصائص فضيلت در وجود او كامل بود و بر تمامي مردم زمان خود برتري داشت و موجبات امامت و مقتضيات ولايت از علم وكمال و عقل و عصمت و شجاعت و كرم در وجود مباركش سرشار و به جانشيني و خلافت رسول خدا شايسته و برازنده بود».

سخنان آن بزرگوار:

درباره­ي علم ودانش:

«اگر دنيا و هر آنچه در آنست لقمه­اي شده آنرا به علم و دانشمند با ايماني دهم، ترسناكم از اينكه در اداي حق او كوتاهي كرده باشم در برابر آن اگر نادان و جاهل فاسقي را از تمام نعمتهاي دنيا، جز جرعه آبي ندهم«بيمناكم از اينكه در حق او اسراف و زياده روي كرده باشم».

پيامي براي شيعيان:

شما شيعيان را دعوت مي­كنم: به پرهيزگاري و تقوا و مجاهده و كوشش در راه خدا، به راستگويي و درست كرداري به پرداخت امانت و وديعت خواه از نيكوكار باشد يا از فرد گنه كار.

شما را فرا مي­خوانم بر خوش رفتاري با همسايگان و بر طول سجود و عبادت پروردگار عالم ..چون رسالت پيامبر اسلام بر اساس همين كارها بود..

بر شما شيعيان است كه با ديگران(اهل تسنن) به خوبي و ملايمت معاشرت كنيد به مجالس و محافل آنان رفت وآمد كنيد از مريضان آنان عيادت به عمل آوريد (تا جذب مكتب اهل بيت شوند.

سر انجام آن حضرت توسط معتمد عباسي مسموم شدند و بعد از هشت روز بستري شدن در هشتم ماه ربيع الاول سال 260 هجري به سراي جاودان شتافت.

منبع:زندگاني امام حسن عسكري(عليه السلام)، عقيقي بخشايشي.

قيام 19 دي 1356 و مواضع امام (قدس سره)

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           

 

در قيام نوزدهم دي 1356 ه ش قم، واكنش سريع طلاب و روحانين، همراهي و حمايت مراجع بزرگ و به دنبال آن پيوستن اقشار و توده­هايي مردمي به آنان، منجر به آغاز تسلسلي بي­پاياني از تظاهرات و سركوب­هايي شد كه شاه را تضعيف و نابود كرد.

قيام مردم قم، در حقيقت شروع اوج گيري انفلاب اسلامي بود. تعداد زيادي از روحانيون مشهور و مبارز به شهرهاي مختلف تبعيد شدند. اين عمل رژيم، باعث گسترش انقلاب و ابلاغ پيام آن در مناطق مختلف كشور گرديد.

امام (ره) در اولين موضع گيري در زمينه­ي قيام نوزدهم دي 1356 ه ش مردم قم، طي سخنراني تند و بسيار مهم و هوشيارانه در مسجد شيخ انصاري نجف اشرف، به شخص شاه و رژيم سلطنتي پهلوي و اعمال و اقدامات ضد ديني اسلامي و سياست هاي مخرب دولت حمله كرد و براي چندمين بار، شخص شاه را كانون توطئه­ها و مسئول اصلي تمام جنايات معرفي نمود.

امام (ره) در پيامي كه بعد از اين فاجعه خطاب به ملت ايران فرستاد، ابتدا از تمامي گروههاي مردمي از جمله روحانيون مبارز و انقلابي ايران، دانشگاهيان وملت ايران به دليل ايستادگي ومقاومت دو اوج اختناق وفشار در برابر سياست­هاي ضد اسلامي رژيم و حمايت از اسلام و دين، تشكر و قدرداني كرد و قيام مردم قم را امتداد نهضت 15 خرداد قلمداد كرد.

منبع: مواضع امام خميني(ره) در برابر نظام سياسي پهلوي و نهادهاي آن ،ص188

 

فضیلت کوتاه کردن ناخن درروزجمعه

 

امام صادق- علیه السلام-می فرمایند: کوتاه کردن ناخن ها در روز جمعه ، از جذام و پیسی و کوری ایمنی می دهد. اگر هم نیازی به کوتاه کردن نبود، آنها را بسایید.

 منبع:دانش نامه احادیث پزشکی، محمد ری شهری، ص 287

رابطه حجاب وگناه

 

عده­اي مدعي­اند: خداي مهربانتر از آن است كه به خاطر چند تار مو و كمي آرايش و… بنده هايش را عذاب كند.

اما..

*با اين استدلال مي­توان ادعا كرد : خدا مهربانتر از آن است كه به خاطر چند روز، روزه خواري، چند تا دروغ و غيبت، نخواندن چند ركعت نماز و.. بنده­هايش را عذاب كند. در اين صورت ديگر فلسفه حرام و حلال وگناه و ثواب، مخدوش مي­شود.

*گستره تأثيرات مخرب بي­حجابي فقط محدود به فرد نمي­شود و جامعه را نيز تحت تأثير قرار مي­دهد. (پس گناه بي­حجابي از بسياري گناهان ديگر بيشتر است زيرا ديگران را نيز وادار به گناه مي­كند.

*اتفاقا"حكم حجاب هم، بر مبناي همين مهرباني خداست كه با رعايت آن، هم در جامعه  و هم در خانواده آرامش ايجاد مي­شود.

حرف­هاي خودموني

*مثل بي­حجاب، مثل اون مرده تو كشتي است كه مي­گفت: فقط مي­خوام زير پاي خودم رو سوراخ كنم، با بقيه كاري ندارم.

*پس خبر نداري كه وقتي پيامبر را به معراج بردند زنان بي­حجاب را در چه وضعيتي ديدند؟

*يعني واقعا حجاب اينقدر سخته يا آخرت اينقدر ارزونه!

*به قول بچه­ها اگه مهربوني اينه كه خدا بنده­هاشو در انجام گناه و ايجاد فساد آزاد بذاره پس مادرهاي مهربون هم بايد بچه هاشون رو در درس نخواندن، ومردم آزاري كردن، دزدي و…آزاد بذارند تا…خوب شد مامانم از اين مهربوني ها در حقم نكردها!

* اگه قرار باشه خدا بين زناني كه با تحمل سختي در سرما وگرما حجاب(اين فرمان اكيد و مستقيم قرآن) خود را حفظ مي­كنند، با زناني كه اصلا به اين حكم اسلام(حجاب) اهميت نمي دهند، فرقي قائل نشه ، آنوقت عدالت خدا چي ميشه؟ و اصلا چرا حكم حجاب در اسلام آورده شده؟

منبع: مؤسسه فرهنگي هنري كاربردي خيبر، حريم ريحانه 2  

 

30 صفر شهادت امام رضا تسليت باد .

شخصيت امام رضا (عليه السلام)

امام رضا (عليه السلام) هشتمين امام شيعه اثناعشري و پيامبر (صلي الله عليه وآله) نام وي را به صراحت ذكر فرمود: علي فرزند موسي، فرزند محد، فرزند علي، فرزند حسين، فرزندعلي، فرزند ابوطالب كه درود خدا بر همه­ي آنان باد.

كنيه­اش ابوالحسن است. برخي از لقبهايش عبارتند از: رضا، صابر، زكي، ولي ……

نقش انگشتريش : حسبي الله، يا به روايت ديگر: ماشاءالله، لاقوه الاباالله.

زادگاهش در مدينه به سال 148 هجري بود يعني در همان سالي كه جدش امام صادق(عليه السلام) درگذشت و اين نظر بيشتر علما و تاريخنويسان است.البته كساني هم هستند كه ولادت امام رضا(عليه السلام) را در سال 153 هجري دانسته اند مانند اربلي در كشف الغمه.

تاريخ وفات امام رضا(عليه السلام) بنا به گفته­ي علماي و مورخان بزرگ، سال 203 هجري در طوس به وسيله­ي سم توسط مأمون بوده است.

اما دانش ، پارسايي و پرهيزگاري امام (عليه السلام)

اين از چيزهايي است كه تمام مورخان درباره­ي آن اتفاق نظر دارند. كوچكترين مراجعه به كتابهاي تاريخي اين نكته را به خوبي روشن مي­گرداند .حتي مأمون بارها خود در فرصتهاي گوناگون آن را اعتراف كرده مي­گفت: رضا(عليه السلام) دانشمندترين، و عابدترين مردم روي زمين است . وي همچنين به رجاءبن ابي ضحاك گفته بود:

«…..بلي اي پسر ابي ضحاك، او بهترين فرد روي زمين، دانشمندترين وعبادت پيشه­ترين انسانهاست.

مأمون به سال 200 كه بيش از سي و سه هزار تن از عباسيان را جمع كرده بود، در حضورشان گفت: «…من در ميان فرزندان عباس و فرزندان علي رضي الله عنهم بسي جستجو كردم ولي هيچ يك از آنان را با فضيلت­تر، پارساتر، متدينتر، شايسته­تر،و سزاوارتر به اين امر از علي بن موسي الرضا نديدم.

منبع :زندگي سياسي هشتمين امام (عليه السلام)، جعفر مرتضي حسيني، مترجم: خليل خليليان، ص92

9 دي روز بصيرت وميثاق امت با ولايت گرامي باد .

 

واكاوي 9 دي 1388 

 

 

 

بي­ترديد انتخابات دهمين دوره از رياست جمهوري اسلامي ايران، رويدادي بي­سابقه، پردامنه و در بردارنده­ي تأثيراتي گسترده در جغرافياي سياسي و اجتماعي ايران است.

حماسه­اي كه مردم ايران با حضور ميليوني خود در 9 دي آفريدند، سه تأثير متفاوت بر سه گروه مختلف داشت.

 اول: باعث دلگرمي و احساس غرور و قدرت خود مردم ايران و دوستان انقلاب در داخل و سراسر دنيا شد.

دوم: خشم و عصبانيت دشمنان و منافقان و البته واكنش همراه با انفعال و عقب نشيني آنها را به همراه داشت.

سوم: باعث بيداري عده­اي شد كه در چند ماه گذشته در تحليل و بررسي اوضاع ايران تا حدودي دچار شك و ترديد شده بودند.

اين حماسه­ي بزرگ، بدون شك باشكوه­ترين و بزرگترين اجتماع و راهپيمايي سراسري مردم ايران در 30 سال گذشته بود. در اين مسأله هيچ شك و ترديدي وجود ندارد. گواه اين ادعا خود مردم شاهد هستند و تأييد مي­كنند كه تا كنون چنين اجتماع بزرگي را نديده بودند.

اين حضور با شكوه نشان داد كه درست روزهايي كه همه­ي حرمت­ها شكسته شد، مردم ايران زنده و بيدار هستند در روزهاي كه همه تعارفات كنار گذاشته شد و فضا چنان آشفته بود كه هر كسي كه مشكلي با نظام داشت، مي­توانست از فرصت به دست آمده استفاده كند و مشكلش را نشان بدهد و عليه نظام شعار بدهد، ديديم كه چنين نشد. كساني در حماسه­ي 9 دي به خيابان آمدند و از نظام و رهبري دفاع كردند كه شايد از وضعيت معيشتي و مادي خود شكايت داشته باشند، اما آمدند. كساني به خيابان آمدند كه شايد گاه برخوردهاي ناشايستي هم ديده باشند، اما آمدند كساني به خيابان آمدند كه شايد گاه برخوردهاي ناشايستي هم ديده باشند، اما آمدند كساني به خيابان آمدند كه شايد انتظارش را نداشتيم، اما آمدند.

منبع: ماهنامه اجتماعي،  سياسي، فرهنگي، شميم ياس، شماره 106،  ص16

28 صفر شهادت امام حسن مجتبي تسليت باد.

حضرت امام حسن(عليه السلام) و سيره اخلاقي ايشان

ولادت

دومين امام شيعيان و نخستين فرزند امير مؤمنان علي(عليه السلام) و فاطمه(سلام الله) در نيمه ماه مبارك رمضان، در سال دوم هجري كه جنگ بدر در آن واقع شد و يا سال سوم هجري، چشم به جهان گشود. پيامبر (صلي الله عليه وآله) براي گفتن تهنيت، به خانه علي (عليه السلام) آمد ونام او را، از سوي خدا«حسن»نهاد.

حدود هفت سال از زندگي امام حسن (عليه السلام)، با پيامبر عزيز اسلام(صلي الله عليه وآله) در شهر مدينه گذشت پدر بزرگ مهربان، او را خيلي دوست داشت، و به او احترام مي­نمود وحتي با او بازي مي­كرد، و چه بسيار كه او را بر شانه خود مي­نهاد و مي­فرمود:«خداوندا من دوستش دارم، تو نيز او را دوست بدار» ،«آن كه حسن وحسين را دوست بدارد، مرا دوست داشته است وآن كه با اين دو كينه ورزد و ايشان را دشمن بدارد، با من دشمني كرده است».

اين روايات و مانند آنها بيانگر محبت و دوستي زياد پيامبر (صلي الله عليه وآله) نسبت به امام حسن(عليه السلام) مي­باشد. همچنين درباره عظمت و بزرگي امام حسن(عليه السلام) مي­فرمود:«حسن و حسين، سرور جوانان بهشتند».

اخلاق و رفتار امام حسن(عليه السلام)

1.تقواي الهي

آن حضرت توجهي ويژه­اي به خداوند داشت، آثار اين توجه در چهره وي نمايان مي­شد. از امام ششم(عليه السلام) روايت شده است:«امام حسن(عليه السلام) عابدترين فرد زمان خويش، از همه زاهد­تر و با فضيلت­تر بود. با پاي پياده و گاهي با پاي برهنه حج مي­رفت. چون به ياد مرگ مي­افتاد، گريه مي­كرد وهرگاه به ياد قبر مي­افتاد، مي­گريست و به ياد قيامت مي­افتاد، مي گريست و بي­حال مي­شد.

2- بخشندگي

امام حسن(عليه السلام) روزي به مسجد الحرام رفته بود و در آن هنگام شنيد كه مردي با خدا به گفتگو نشسته است كه:خداوندا، ده هزار درهم نصيبم كن. امام (عليه السلام) همان لحظه به خانه بازگشت و آن پول را براي او فرستاد.

روزي كنيزي از كنيزان او، دسته گلي خوشبو به او هديه داد، امام (عليه السلام)در مقابل او را آزاد نمود. چون پرسيدند چرا چنين كردي؟ فرمود: خدا ما را چنين تربيت كرده است و اين آيه را خواند:«وَاِذاحُييتمْ بِتحيَّه فَحيُّوا بأحسَنَ منها أو ردُوها؛ چون به شما هديه­اي دادند، به نيكوتر، پاسخ گوييد».

3.بردباري

مردي از شام آمده بود و به علت تبليغات معاويه به امام (عليه السلام) دشنام داد. امام (عليه السلام) پاسخش را نداد تا آن فرد ساكت شد، آنگاه با لبخندي شيرين او را سلام گفت و فرمود:«پيرمرد، فكر مي­كنم غريب هستي و گمان مي­برم در اشتباه افتاده­اي، اگر از ما رضايت بخواهي، خواهيم داد و اگر چيزي بطلبي، به تو خواهيم داد و اگر راهنمايي مي­جويي، راهنماييت خواهيم كرد و اگر باري بر دوش داري، برمي­داريم واگر گرسنه­اي سيرت مي سازيم و اگر نيازمندي، نيازت بر مي­آوريم وهر كاري داري ، حاضريم. واگر بر ما وارد شوي راحت­تر خواهي بود، چون وسايل پذيرايي از هر جهت در نزد ما فراهم است». مرد شرمسار شد وگريست و گفت:گواهي مي­دهم كه تو جانشين خداوند بر زميني، خدا بهتر مي­داند كه رسالت خويش را، كجا قرار دهد.

تو و پدرت نزد من، مبغوض­ترين بوديد، ولي اكنون محبوب­ترين هستيد.پيرمرد آن روز مهمان امام (عليه السلام) شد و چون از آنجا رفت به دوستي آن گرامي، گرويده بود.

مروان حكم كه هيچ گاه از آزار امام حسن(عليه السلام) فروگذار نمي­كرد به هنگام رحلت آن امام (عليه السلام)، در تشييع شركت كرد. حضرت امام حسين (عليه السلام) فرمود:«تو به هنگام حيات برادرم، هر چه از دستت بر آمد كردي و اما اينك در تشييع او حاضر شده اي و مي­گريي؟. پاسخ داد: هر چه كردم، با كسي كردم كه بردباريش از اين كوه اشاره به كوهي در مدينه بيشتر بود.

    فصلنامه فرهنگي -اجتماعي هدي، شماره 13، ص-29-28                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                               

 

7 دي سالروز نهضت سواد آموزي به فرمان امام خميني (رحمةالله) گرامي باد.

 

بيانات امام خميني(رحمة الله)

فرمان مبارزه با بيسوادي

برادران وخواهران براي رفع بيسوادي بسيج شويد و ريشه اين نقص را از بن بركنيد. تعليم و تعلم، عبادتي است كه خداوند تبارك و تعالي ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستاها و روستاها مردم را دعوت نمايند و در مساجد و تكايا، باسوادان، خواندن و نوشتن را به خواهران و برادران خود ياد بدهند و منتظر اقدامات دولت نباشند، و در منازل شخصي، اعضاي بيسواد را تعليم كنند و بيسوادان از اين امر سرپيچي نكنند. من از ملت عزيز اميد دارم كه با همت والاي خود، بدون فوت وقت، ايران را به صورت مدرسه­اي درآورند، و در هر شب و روز و در اوقات بيكاري يكي دو ساعت را صرف اين عمل شريف نمايند.

 

                                                                          1358/10/7

همياري مردم در سوادآموزي

علم از مهد تا لحد است. از بچگي تا نزديك مردن. دنيا بايد با علم و با علم جهتدار اداره بشود. پيرمرد و پيرزن هم مي­توانند آموزش ببينند، مي­توانند تحصيل كنند، مأيوس از خودشان نباشند. جوانها ، پيرها، بچه ها، روستاييها، شهريها همه بايد كمك كنند و اين امر مهمي است كه در تمدن شما، اسلام شما، انسانيت شما و همه چيز شما تابع اوست و بسته به اوست. همه بايد كمك كنند، و همه با هم، ان شاءالله سال ديگر اگر من باشم ببينم كه سوادآموزي به طور چشمگيري پيش رفته است. و اگر نباشيم خود شما بببينيد. خداوند ان شاءالله به همه­ي شما توقفيق بدهد و به همه ي ملت ما توفيق بدهد كه همه علم را ياد بگيرند و هم جهت علم را و هم مسلسل را براي آرامش دنيا به دست بگيرند و هم تربيت نظامي را.

                                                                                1359/10/6

منبع: بسيج در انديشه امام خميني(رحمة الله)،ص 99