مي خواهم قلمم خوب شود كه...

بسم الله الرحمن الرحيم
مي خواهم قلمم خوب شود که شرح دهم همه¬ي ناشنيدني¬ها و همه¬ي ناديدني¬ها؛ مي-خواهم خوب نوشتن را بياموزم، که خوب را گسترش دهم، خوب در جايي که هيچ اميدي به صبح فردا نيست و من با نوشتن اميد و نويد دهم که اي خستگان برخيزيد از روزنه¬اي نور خورشيد هويدا خواهد شد و تمام تاريکي¬ها در حال مبدل شدن به روشنايي¬اند.
مي¬خواهم خوب نوشتن را بياموزم تا رسم خوب گذشتن و فداشدن را به يادگار بگذارم، مي¬خواهم قلمم را به اندازه دل تنگم گسترش دهم و زيبا وجذابش کنم همانند لبخندي که برلب دارم در حالي که پوششي برغم هايم است و نوشته¬ام نيز تسکيني بردرد¬هاي بي سرانجام شود؛ مي¬خواهم خوب بنويسم که علم را گسترش دهم اما نه علمي که هزاران محقق به گردش بسان پروانه مي¬چرخند، مي¬خواهم علم اخلاق را گسترش دهم، هماني که در سينه مادر بي سوادم نهفته است، همان علمي که از صدف لبانش، هنگامي که لبخند بر آن جاري مي¬شود هويدا است، مي¬خواهم بنويسم و خوب نوشتن را تجربه کنم در حالي که زبان گوياي خداوند شده¬ام و بر صفحه¬ي روزگار با قلمي خوش بنويسم الابذکرالله تطمئن القلوب تاهزاران دل ناآرام، آرام گيرد و لب¬هايي که مدت¬هاست در فراق عزيرانشان غنچه شده¬اند و رنگ و لعاب صدف بودن خود را باخته¬اند، رنگي دوباره بخشم. مي¬خواهم بنويسم که رنگ دهم به همه اشياي عالم، امارنگي حقيقي يعني صبغة الله کنم همه¬ي عالم را، هدفم اين است که قلمي خوب داشته باشم بسان شفافي و تنهايي دل يك بيمار، برروي تختِ جدا از عزيزان و شرح دهم حالش را تا شايد توانستم سيلي از دلها به سويشان روانه کنم تا از تنهايي¬شان بکاهم، يانه!!! سيلي از دست¬ها و نگاه¬هاي معصوم را به واسطه¬ي شرح حالشان به سوي آسمان بي¬کران هستي روانه کنم که از معبود حقيقي لباسي از جنس شفا قرض بگيرند براي دلهاي پر از غمشان.
مي¬خواهم قلمم را خوب کنم که هم راز دلم شود آنگاه که دلم با ديدن پاي برهنه کودکي بسان بيد مي¬لرزد در حالي که دست من هم بسان پايش برهنه است و چيزي بر کف آن نيست که ملکي¬اي بخرم و دلش را شاد کنم در حالي که اگر قلمم خوب باشد با نوشتنم دستي پر از اميد مي¬آيد و مرهم پاي خسته کودک مي¬شود اما دلم از قلمم چيزي غير از اين¬ها مي¬خواهد، دلم به انگشتانم مي¬نگرد و مي¬گويد خوب نوشتن را بياموز تا بتواني درباره صحراي پر بلا و رباب بي¬ارباب آنقدر بنويسي که هر روز اين قصه بر هر گوشي طنين انداز شود تا به فراموشي سپرده نشود چرا که قصه¬ي کشيده شدن گوش با گوشواره، گم شدن در ميان خارهاي بيابان و وفاي پدر به عهد خود در ميان خرابه زنگاري است براي دل¬هاي گرد و غبار گرفته ، مي¬خواهم خوب بنويسم که همگان به ياد آورند مفرد مذکرغايبي که منتقم آل رسول است دير کرده و وقت آن رسيده که همه¬ي دل ها با دست¬ها هماهنگ شوند و رو به آسمان بيکران هستي بخوانند اللهم عجل لوليک الفرج.
دست نوشته وحيده ابراهيمي طلبه پايه پنجم

4 دي تولد حضرت عيسي مسيح (عليها السلام) گرامي باد.

تكلم وكلام مسيح در گهواره

 

وقتي حضرت مسيح به دنيا آمد، اهل تفريط به مريم مي­گفتند: توخواهر برادري وارسته و فرزند پدري شايسته­اي.

 

 

 

 

 

مادرت نيز خوشنام و داراي سابقه طهارت بود، پس اين فرزند را چگونه به بار آوردي؟

حضرت مريم به اذن خداي سبحان ملهم شد تا به كودك اشاره كند و كودك پاسخ بدهد، زيرا پيش از اين خداوند به وسيله­ي فرشتگان به مريم بشارت داد كه ما به تو فرزندي خواهيم داد كه در گهواره سخن مي­گويد. از اين رو به كودك اشاره كرد تا او پاسخ دهد. كساني كه تهمت زده بودند گفتند: چگونه كودك در گهواره سخن مي­گويد؟

توضيح اينكه تكلمش در گهواره معجزه بود، و انسان ناپاك هرگز معجزه و آيت خدا را ندارد. پس آن حضرت با اصل تكلم ثابت كرد كه من طاهرم و از مادري پاك به دنيا آمده­ام و در محتواي كلام جلو هرگونه غلو را بست و براي اينكه كسي نگويد: عيسي فرزند خداست، گفت: من بنده­ي خدايم و به عبوديت كه ريشه هر كمالي است، افتخار كرد.

به يقين، رابطه­ي عبادي مريم(عليها السلام) با خداي سبحان سهم اساسي در پيدايش و پرورش عيساي مسيح داشته است. خداوند در اين باره مي­فرمايد: ما به مريم در حال عبادت بشارت داديم كه مادر خواهي شد، چنانكه به زكريا در محراب بشارت داديم كه فرزند صالحي به نام يحيي نصيب تو خواهد شد. بر اين اساس آنچه انسان را به خدا نزديك مي­كند تا بر اثر قرب، الهي تحت ولايت خدا قرار گرفته، علوم و معارف ومواهب الهي نصيب او شود، عبادت است.

منبع:سيره پيامبران در قرآن،آيت الله جوادي آملي، ص355

25 آذر روز پژوهش گرامي باد

كتابچه علمي پژوهشي

 

ساختار کتابچه علمي پژوهشی

 شاخصه­های یک اثر فاخر عبارتند از:

  • متفاوت بودن از آثار دیگران؛
  • نوآورانه و پژوهشگرانه بودن همراه با تحلیل و تبیین؛
  • باز نمودن زوایا و افق­های جدید در تحقیق؛
  • تکراری نبودن و آغاز نمودن از نقطه­ای که دیگران به آنجا رسیده­اند.

 

اجزای کتابچه:

  • 1. عنوان و نام مؤلف يا مؤلفان
  • 2. چكيده
  • 3. كليد واژه
  • 4. مقدمه
  • 5. بدنه کتابچه (شامل فصول مختلف)
  • 6. نتيجه­گیری
  • 7. استنادات

توضيح تفضيلي اين اجزاء به شرح ذيل است:

 

عنوان:

پختگي عنوان، حاكي از توان علمي نويسنده و عنوان نامناسب از ارزش اثر مي­كاهد. اين عنوان ناظر به مسأله تحقيق و پرسش اصلي است. همچنين پوشش دهنده­ي واژگان كليدي است. پس بايد گويا و رسا باشد. در عين حال اختصار ‌يك امتياز است و عنوان بايد بين سه تا هشت كلمه باشد. عنوان نبايد اعم يا اخص از محتواي متن يا از روي تعصب باشد. زمان انتخاب عنوان مي­تواند در ابتدا يا تكميل و يا تعويض آن در انتها باشد. از عناوين كليشه­اي بايد پرهيز شود. در متون علمي،‌ عنوان هم علمي؛ وهم  به دور از صنايع ادبي و ابهام آميز باشد.

 

نام مولف یا مولفین:

بعد از عنوان، نام نویسنده یا نویسندگان و زیر آن نام حوزه علمیة مربوطه ذکر شود.

 

چكيده:

در چكيده بايد با استفاده از جملات و كلمات بر کار رفته در متن،‌ عصارة متن را در حدود150 كلمه آورد. چکیده خلاصة جامعي از محتواي يك گزارش پژوهشي است كه هدف­ها، پرسش­ها، روش­ها و يافته­هاي پژوهش را به اختصار بیان می­کند. چکیده، آيينة پژوهش است و مخاطب را تحريص و تشويق به خواندن مي­كند. اجزاي چكيده شامل بيان مسأله، دلايل نگارش و بيان  مشكلي است كه در متن مورد توجه قرار گرفته است. هم چنین نظرهاي مختلف پيرامون آن بررسي شده و ادله­ و شواهد كافي در همان راستا بررسي و نتايج علمي به­دست آمده را می­شکافد.

 چکیده بايد از زبان خود پژوهشگر (نه نقل قول) به صورت فعل ماضي آورده شود. در چكيده بهتر است كلمات كليدي هم بيايد. چكيده غير از فهرست يا مقدمه است و جزئي از محتواي متن و اجمالي از مطالب تفصيلي آن است و از طريق مطالعة فهرست مطالب با مقدمه و نتايج، نوشته مي­شود. در چكيده لازم نيست به منابع و مآخذ، ارجاعي انجام شود و از بيان خطابي، مثال و توضيح مفاهيم پرهيز مي­شود. چكيده در حقيقت بخش کامل، جامع و مستقل از اصل متن است، پس باید پس از نگارش متنِ پژوهش تهيه  شود.

 

 

آسيب ­هاي چكيده نويسي

  • 1. تبديل چكيده به فهرست: چكيده هرگز مروري بر مباحث اثر تحقيقي نيست، بنابراين نبايد آن را با گزارش فهرست اثر، اشتباه گرفت.
  • 2. تبديل چكيده به طرح مسئله: برخي از افراد، در چكيده به شرح و تفصيل موضوع پژوهش و مسائل آن و ضرورت بحث از مسئله مي­پردازند كه نادرست است. البته بيان اجمالي مسئله نيز از مباحث چكيده است، اما سهم آن متناسب با سهم حجم چكيده است، نه اينكه اهم مطالب چكيده بر محور بيان مسئله بنا شده باشد.
  • 3. ارجاع به مآخذ: پرداختن به معرفي منابع و مآخذ در چكيده نيز، نادرست است.
  • 4. بيان خطابي: ادبيات چكيده بايد همانند ادبيات اثر پژوهشی باشد. در واقع، استفاده از بيان شعارگونه، عبارت­پردازي خطابه در شأن یک متن علمي نيست.

يادآوري:

شايسته است، با دقت و تأمل كافي نسبت به تهية چكيدة اثر اقدام نمايند و توجه داشته باشند كه اين چكيده مي­تواند نمايي از كار اصلي آنان باشد و امكان معرفي درست آثار آنان را در سايت­ها و مراكز مختلف علمي -پژوهشي فراهم آورد، از اين رو كمال جديت و دقت را در چكيده نويسي به عمل آورند.

 

كليد واژه:

كلماتي است برآمده از متن، مرتبط با موضوع اصلي كه خواننده با مطالعة آنها، به محتواي اصلي پژوهش پي مي­برد. در حقيقت، كليد واژه­ها، در حكم موضوعات جزئي هستند که پس از چكيده مي­آيند. واژگان كليدي به خواننده كمك مي­كند تا پس از خواندن چكيده و آشنايي اجمالي با روند تحقيق، بفهمد چه مفاهيم و موضوعاتي در اين اثر مورد توجه قرار گرفته است. هم چنین کلیدواژه­ها در نقش نمایة یک متن علمی هستند. انتخاب درست کلیدواژه­ها به نمایه­سازی استاندارد متون در فضای مجازی کمک می­کند و دسترسی مخاطبان را به اثر پژوهشی تسهیل می­نماید. كليد واژه­ها باید با واژه­های اصلي عنوان و مسأله تحقيق و در حد امكان با سرفصل­ها تناسب داشته باشد. میانگین کلید واژه ها 5 تا 7 کلمه است.

 

مقدمه:

يكي از بخش­هاي هر متن علمي است و روزني است براي ورود خواننده به دنياي درونی اثر و در حكم نقشة راه براي خواندن كل متن است.

وظايف اصلي مقدمه، روشن ساختن موضوع، مشخص نمودن هدف، طرح و نقشة اراية مطالب است.

معمولاً داوران و ارزيابان براي شناخت قوت علمي متون، مقدمه و نتيجة آن را با دقت نظر ویژه­ای مطالعه می­کنند؛  بنابراين بايد آن را دقيق و مناسب بنويسيم. هدف اصلي يك مقدمة حرفه­اي، پاسخ به پرسش­هايي است چون: اين تحقيق چه اهميتي دارد؟ چه كساني از آن بهره­مند مي­شوند؟ چه نيازي به حل اين مسأله داريم؟ و چه انگيزه­اي باعث شد تا اين متن نوشته شود؟

در مقدمه، مسئلة تحقيق، ضرورت و اهداف آن از نظر بنيادي و كاربردي به صورت مختصر بيان مي­شود و از ذكر جزئيات پرهيز مي­گردد. در واقع يك مقدمة خوب شامل: توضيح دربارة پيشينة تحقيق، ضرورت­ها، روش، ساختار، مباحث منطق حاكم بر فصول است و اينكه اين تحقيق ادامة منطقي گزارش­هاي پيشين است. مقدمه نبايد مفصل و طولاني باشد.

سير نگارش مقدمه هم از مطالب عامه به خاص است، از جنبه­هاي كلي شروع مي­شود و رفته رفته به بخش­هاي تخصصي­تر مي­پردازد. محقق بايد پرسش­هاي پژوهش خود را به صورت استفهامي بيان كرده و به تعريف متغيرهاي تحقيق به صورت عملياتي بپردازد.

 

بدنه کتابچه

قسمت اصلي یک اثر علمی است كه در آن به سئوالات تحقيق به طور تفصيلي پاسخ مي­دهد. لازم است پژوهشگران ارجمند بر اساس فهرست عناوین و فصل بندی انجام شده در طرح نامه اقدام به نگارش متن اصلی نمایند. عبارات بدنه بايد مستند به منابع معتبر و مستدل به برهان باشد و از آوردن عباراتي كه در درستي آنها شك دارد، پرهيز نمايد.

تعيين محورهاي داخلي در بدنه، ارتباط و انسجام منطقي در بين قسمت­هاي مختلف را تقويت مي­نمايد در تعيين عناوين داخلي مي­توان از سئوالات فرعي كمك گرفت و هر كدام از عناوین داخلي مي­تواند پاسخ به يك سئوال فرعي باشد. در صورت نياز مي­توان عنوان­هاي داخلي را به موضوعات عناوين جزئي­تر تبديل كرد و به سئوالات ريزتر و ساده­تر كه پاسخ آنها، تنها به چند پاراگراف نياز دارد، رسيد.

بهترين متن علمی، نوشتاري است كه با كمترين كلمات، بيشترين محتواي علمي را توليد و به حل مسأله­اي بيانجامد. جمله­هاي ساده، گويا و صحيح از ضروريات يك متن علمي است. اگر جملاتي از متن به لحاظ دستوري يا علمي استوار نباشد تأثير ناخوشايندي به مخاطب و اعتماد او گذارده و كل متن را زير سوال مي­برد. پس تنها مهارت در جمله سازي و عبارت پردازي براي توليد يك اثر علمي كافي نيست بلكه بايد چينش صحيح جملات و تركيب درست آنها را آموخت، گام نخست در اين ميسر، نگارش پاراگرف­هاي استاندارد است. پاراگراف، بخش كوتاهي از يك متن است كه دربارة يك موضوع جزئي سخن مي­گويد. هر پاراگراف با يك جمله اصلي شروع مي­شود و همان جمله بايد حاوي ايده­ي اصلي پاراگراف باشد. در ادامه جملات توضيحي خواهند آمد كه هر كدام ادامه منطقي جملة قبل است. همچنين هر پاراگراف بايد از استقلال نسبی برخوردار و مانند يك يادداشت كوچك باشد. شمار كلمات هر پاراگراف، زير 150 كلمه است. هر بند (پاراگراف) نبايد طولاني باشد و به مطلبي مهم بيفزايد. در ابتداي هر بند از حروف «واو« يا «كه» كه حروف عطفند و نشان مي­دهد که بند مستقلي نيست، استفاده نمي­شود.

افزون بر استدلال و تأملات محقق، لازم است هر متن با مجموعه­اي از آثار مرتبط با موضوع خود، در ارتباط باشد. از اين رو سعي مي­شود با نقل قول مستقيم يا غير مستقيم (بازنويسي، تلخيص) اين ترابط علمي برقرار بوده و از منابع معتبر دست اول استفاده شود. البته ارجاعات محقق نبايد به قدري باشد كه تحليل نگارنده را كم رنگ نمايد. ناگفته نماند كه اشاره به نظريات رقيب در حل مسأله، نقد مستند و مستدل آنها با بيان نظرية برگزيده و دفاع از آن، عمده­ترين مباحث بدنة يك کتابچه است. بنابراين بايد از هرگونه بحث مفصل در تحليل پيش­فرض­ها، مباني و مباحث مقدماتي پرهيز شود و در صورت نياز به يك مطلب فرعي، آن را در پاورقي ذكر كرد. توجه داشته باشيم كه در ارزيابي متون، معمولاً به اعتبار علمي منابع و كفايت ادله و صحت نتايج آن معطوف مي­شوند.

در پایان این قسمت باید یادآور شد که پژوهش فرایند تولید علم است، بر خلاف بسط اطلاعات دیگران که توسعه است نه پژوهش. شأن یک متن علمی ـ ‌پژوهشی این است که در مقیاس تاریخ آن علم، نوآوری داشته باشد و تولید علم کند. هم­چنین پژوهشگران تنها به یافته­ها و دستاوردهای دیگران بسنده نکنند، بلکه با بازنگری و مهندسی فکری جدید، در پی طرحی نو و به دست آوردن یافته­های نوین باشند و به خلق ایده­ای جدید روی آورند.

ارایه متن در قالبی جذاب که فصل بندی یک از موارد جذابیت بخشی و استفاده بهتر و سریع تر و مرزبندی بین مطالب می باشد بسیار حائز اهمیت است.

لازم به ذکر است حجم این کتابچه بین 40 تا 50 صفحة 300 کلمه ای در نظر گرفته شده است.  

 

نتيجه­ گیری:

در اين قسمت توصيف كلامي مختصر و مفيدي از آنچه به­دست آمده ارايه مي­شود. در حقيقت بايد مشخص شود كه این اثر علمی به روشن شدن مسئله چه كمكي كرده است؛ بنابراين دستاوردها و حاصل پژوهش، بدون بيان ادله و شواهد در بخش پاياني بيان مي­شود. نتيجه برخلاف چكيده متضمن تعريف و بيان مسأله، ضرورت تحقيق، ذكر ادله و ديدگاه­هاي رقيب نيست. نتيجه نشان مي­دهد كه اثر علمی حاضر، چه نوآورري­هايي داشته و چه مشكلي را حل کرده است. بر حسب اهميت آنها، روش متداول بيان نتايج آن است كه ابتدا مهم­ترين و سپس يافته­هاي كم اهميت­­تر ارائه مي­شود.

توجه داشته باشيم كه گزارش نتايج تحقيق بدون ذكر استدلال، استناد و ارجاع است. در نتيجه باید از هرگونه عبارت پردازي و ادعاي به اثبات نرسيده شديداً خودداري کرد. نتايج معمولاً مبتني بر ترتيب منطقي پرسش­ها يا فرضيه­ها و نيز وابسته به تأييد يا تأييد نشدن فرضيه­هاست و ترتيب بيان نتايج نيز بر حسب ترتيب تنظيم سوال­ها و فرضيه­هاي آنهاست. در انتهای نتیجه­گیری می­توان افق­های جدیدی از موضوعات پژوهشی را برای تکمیل کار به دیگران پیشنهاد کرد.

 

استنادات

اعتبار علمي هر اثر پژوهشی به مستند و مستدل بودن آن است. ارائه فهرست كاملي از مراجع با رعايت اصل امانت­داري و اخلاق پژوهشي مورد انتظار است. باید دانست که در عصر فن­آوری و ارتباطات قرار داریم و اساساً محتوای هیچ تحقیق و نوشته­ای بر کسی پوشیده نمی­ماند؛ بنابراین در برداشت مطالب یا استفاده از هندسه تحقیقی دیگران باید کاملاً شفاف باشیم. چه بسا بعدها با ادعای نویسندگان مواجه خواهیم شد. بنابراین پژوهشگر باید امانت­داری لازم را مراعات کرده و مستندسازی نماید، در غیر این صورت هرگونه مسئولیت­های آتی متوجه او خواهد بود.

هم­چنین توجه داشته باشیم که بدون تحقیق و تفحص، نام کتاب، مقاله یا پایان نامه­ای را در منبع تحقیق (طرح نامه) درج کردن و در آینده آگاهی یافتن از اینکه اساساً در آن اثر، مطلبی در راستای موضوع تحقیق وجود نداشته، صداقت طراح را مورد خدشه قرار خواهد داد.

 

 

تنها متونی مورد تأیید و منتشر می­گردد که دارای منبع شناسی تخصصی و محتوای غنی، همراه با نوآوری و ادبیات مناسب باشد.

 

از آنجا که مقرر شده است این کتابچه ها با ساختار واحد به جامعه علمی ارائه گردد، از این رو با احترام به سایر روش­های آموزش دیده در کارگاه­ها و کتاب­های درسی، جهت ایجاد وحدت رویه از روش این جزوه بهره برده شود.

 

 

سبک­های استنادات در کتاب­ها و مقالات متنوع است. ارجاع در پايان متن، ارجاع در پاورقي و ارجاع در متن سه شيوة عمدة استناد است كه شيوة اخير به علت سهولت، سرعت، ايجاد تمركز ذهني براي خواننده و رواج جهاني آن، بر دو شيوه قبلي برتري دارد. در ارجاع درون متني نام صاحب اثر،‌ تاريخ انتشار و شماره جلد و صفحه را مي­آورند مانند: (مطهري، 1382، ج 3، ص 150) امّا نام اثر نمي­آيد. دربارة مشخصات كتاب شناختي منابع تحقيق (كتاب نامه) كه در پايان مقاله مي­آيد،‌ هماهنگ­ترين روش، همسويي با روش ارجاع نويسي در بدنة اصلي کتابچه است كه در پي مي­آيد.

البته نبايد در ارجاعات و نقل قول­ها افراط كرد در آن صورت متن به مجموعه يادداشت­ها و تحليل­هاي ديگران تبديل شده و از ارزش علمي آن كاسته مي­شود.



 

شيوه ارجاع منابع

هرگاه در متن، مطلبي از يك كتاب يا مجله يا… به صورت مستقيم يا غير مستقيم نقل شود بايد پس از بيان مطلب آن را مستند ساخت. اين مستندسازي شيوه­هاي مختلف دارد:

 

الف) شیوه ارجاع در متن

در استناد نام مؤلف و صاحب اثر بدون القاب: آقا، خانم، استاد، دكتر، پروفسور، حجت الاسلام، آيت الله و امثال آن آورده مي­شود مگر در جايي كه لقب جزو نام مشخص شده باشد مانند خواجه نصير الدين طوسي، آخوند خراساني، امام خميني، علامه طباطبايي.

1. اثر با يك مؤلف: پس از آوردن متن، داخل پرانتز: نام خانوادگي مولف، ‌تاريخ انتشار، شماره صفحه به ترتيب مي­آيد و پس از آن نقطه مي­گذاريم مانند (ابطحي، 1382، ص 27).

  • اثر با بيش از يك مؤلف باشد، نام خانوادگي آنان به ترتيب همراه سال انتشار و شماره صفحه مي­آيد مانند (سرمد، بازرگان، حجازي، 1379، ص 50) و اگر بيش از سه مؤلف بود: نام خانوادگي اولين مؤلف و به دنبال آن عبارت «و همكاران» و سپس سال انتشار و شماره صفحه مي­آيد مانند (نوربخش و ديگران، 1366، ص 75).
  • اثر با نام سازمان­ها و نهادها:به جاي نام مؤلف، نام سازمان مي­آيد مانند (فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي، 1382، ص 34).
  • دو يا چند اثر يك مؤلف: همة آنها داخل پرانتز به ترتيب تاريخ نشر مي­آيد مانند (والاس، 1980، ص 15؛ 1988، ص 27؛ 1990، ص 5). اگر چند اثر يك مؤلف در يك سال منتشر شده باشد آثار مختلف او با حروف الفبا از هم متمايز مي­گردند مانند (احمدي، 1365 الف، ص 22؛ 1365 ب، ص 16).
  • استناد به آيات و روايات: ابتدا نام سوره، سپس شماره آيه ذكر مي­شود، مانند (بقره، 39). در خصوص نهج البلاغه نام كتاب و شماره خطبه يا نامه (نهج البلاغه، خطبه 33) و روايات غير نهج البلاغه، نام گردآورنده روايات، تاريخ نشر، شماره جلد و صفحه مانند (مجلسي، 1403، ج 56، ص 198).

ب) زيرنويس (پاورقي) توصيفي

توضيحات اضافي يا اصطلاحي كه نمي­توان برای حفظ انسجام متن، آن را درون متن آورد مي­توان زيرِ صفحه با مشخص كردن شماره بيايد. ‌توضيحات بايد حتي­الامكان خلاصه باشد. ترجمة آيات و روايات در متن فارسي بيايد و در صورت نياز مي­توان متن عربي را در پاورقي آورد. كلمه­هاي بيگانه در داخل متن، حتماً بايد به فارسي نوشته شود و صورت خارجي آنها در پاورقي بيايد. اينها در مورد اصطلاحات تخصصي يا نام اشخاص است. در موارد ضروري كه بايد نام خارجي در متن بيايد بايد در كنار صورت فارسي داخل پرانتز نوشته شود. توجه كنيم درهر متن يكبار معادل انگليسي آوردن آن واژه كفايت مي­­كند.

 

ارجاع در منابع

محقق بايد در پايان مقاله، فهرستي از منابع و مآخذي كه در متن به آنها استناد كرده است را به ترتيب حروف الفباي نام خانوادگي بياورد. تنها منابعي مي­آيد كه در متن از آنها استفاده شده است. در ذكر منبع حداقل پنج دسته اطلاعات، ضروري به نظر مي­رسد: 1. نام خانوادگي و نام مؤلف يا مؤلفان 2. تاريخ انتشار اثر 3. عنوان اثر 4. نام شهر 5. نام ناشر. (البته اگر كتاب تجديد چاپ شده باشد، شمارة چاپ آن هم مي­آيد). جداسازي اين اطلاعات با ویرگول است. مانند:

  • در تك مؤلف:

جوادي، آملي،‌ عبدالله (1372)، هدايت در قرآن (چاپ سوم)، تهران: مركز نشر فرهنگي رجاء.

  • در ارجاع منابع از دو مؤلف يا بيشتر به شكل زير مي­آيد:

سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس؛ حجازي، زهره  (1379)، روش­هاي تحقيق در علوم رفتاري (چاپ سوم)، تهران:‌ نشر آگاه

  • آثار داراي مترجم به شكل زير مي­آيد:

صدر الدين شيرازي، محمد (1375)، شواهد الربوبيه، ترجمه جواد مصلح، چاپ دوم، تهران: ‌انتشارات سروش

  • آثار با عنوان سازمان­ها و نهادها

مركز اسناد و مدارك علمي، وزارت آموزش و پرورش (1362)، واژه­نامه فارسي -انگليسي. تهران: نشر مؤلف

  • آثار به جاي مؤلف ويراستار يا چند نفر گردآوردنده يا مجموعه مقالات به شكل زير:

شفيع آبادي، عبدالله (گردآورنده)، (1374). مجموعه مقالات جنگ رواني، تهران:‌ انتشارات سمت.

 

ارجاع دهي مقالات

ابتدا نام مؤلف يا مؤلفان، سپس تاريخ انتشار، بعد عنوان مقاله، به دنبال آن نام مجله و شمارة آن ذكر مي­شود آنگاه  شمارة صفحات آن مقاله در آن مجله با حروف مخفف صص در فارسي، PPدر انگليسي، مانند حداد عادل، غلامعلي (1375)، انسان عيني، فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش 9، صص 41-35.

 

 

 

ارجاع پايان نامه و رساله

پس از ذكر عنوان بايد ذكر شود كه آن منبع، پايان­نامه كارشناسي ارشد يا رساله دكتری و به صورت چاپ نشده است، سپس نام دانشگاه به شكل زير:

ايزدپناه، عباس (1371)، مباني معرفتي مشاء و اهل عرفان، پايان نامه كارشناسي ارشد، چاپ نشده، دانشگاه قم.

 

ارجاع از يك روزنامه

همانند ارجاع مقاله در مجله است مانند:

محمودي، اكبر (1375، 21 مهر) موانع توسعه در ايران، روزنامه كيهان، ص 6.

ارجاع فرهنگ نامه و دايرة المعارف

در ارجاع نام سرپرست و بقيه موارد مثل كتاب عمل مي­شود مانند:

بجنوردي، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائرة المعارف بزرگ اسلامي (چاپ  دوم)، تهران؛ مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامي.

 

ارجاع كنفرانس­ها، سمينارها و گزارش

ارائه گزارش از همايش و سمينارها بايد به این شكل باشد:

همايش بين المللي نقش دين در بهداشت و روان (1380)، چكيده مقالات اولين همايش بين المللي نقش دين در بهداشت روان،‌ تهران: دانشگاه علوم پزشكي ايران.

 

نقل از منابع الكرونيكي (اينترنت)

امروز نقل از منابع اينترنتي يكي از منابع ارجاعي است كه در ذكر آن اطلاعات ضروري به ترتيب زير بيان مي­شود :

بارلو،‌جان پي (1996)، درخت يوشع مي­لرزد، در مجله CORE(روي خط اينترنت) ج 8، ش 1، (92 نقل شده تاريخ 25 مارس 1996 قابل دسترسی در :

:Pub/Zines/c.Re-Zine file:ptp.e text.org pirectorg .g. 8corel.

ارجاع يك مقاله در مجله الكترونيكي

Miles, Adrian. Singin in the Rain: a hypertextual Reading. “Postmodern Culture 8.2(1998).02 nov 2000.

 ارجاع يك كتاب الكترونيكي در شبكه وب

Austen, Jane. Pride and prejudice.de. henry chur chyrd. Nov 2000.

 نكاتي درباره تايپ کتابچه:

الف) عنوان در وسط سطر با قلم تیتر شماره 16 تايپ ­شود.

ب) نام مؤلف در زير عنوان و در وسط سطر و با فاصله 5/1 سانتي­متر با قلم ترافيك شماره 12 تايپ ­شود.

ج) مدرسه علمیه و شهر مؤلف يا مؤلفان در همان صفحه با قلم لوتوس سیاه شماره 14 تايپ گردد.

د) عناوين اصلی با شماره­هاي تفكيك كننده مانند 01، 02، 03، با قلم لوتوس سياه شماره 14 تايپ ­شود.

هـ) عناوين فرعي با شماره­هاي تفكيكي 1-1، 2-1 و … با قلم لوتوس سياه شماره سيزده تايپ ­شود.

و) متن با قلم لوتوس نازك، شماره 14 تايپ شده و ابتداي هر پاراگراف يا بند با كمي تورفتگي (اشپون) با فاصله 5/0 سانتي­متر آغاز ­گردد.

ز) فاصله بين سطرهاي متن 5/1 سانتي­متر و فاصله آنها از عنوان­هاي فرعي دو سانتي­متر است.

ح) فاصله حاشيه صفحه­ها از هر طرف دو سانتي­متر و از بالا و پايين نيز دو سانتي­متر و فاصله آخرين سطر با پاورقي يك سانتي­متر است.

ط) نقل قول مستقيم در داخل گيومه با قلم لوتوس نازك شماره 14تايپ ­گردد.

ی) شماره صفحات در گوشه سمت چپ و بالاي صفحه تايپ ­گردد.

ک) در تايپ بايد از به­كار بردن قلم­هاي متنوع و متفاوت پرهيز كرد.

ل) قلم انگليسي لازم براي تايپ پاورقي Times mediumبا شماره 8 است و همين قلم براي انگليسي در متن و منابع با شماره 10 استفاده مي­شود.

 

. هر چند چکیده و کلیدواژه در کتابچه قرار نمی گیرد، اما در راستای بارگزاری در سایت ها و معرفی اثر پژوهشی ضروری می باشند.

 

  

 

 

 

خاطرات شهدا

شوخ طبعي يک رزمنده ايراني تا لحظه آخر !!!

 مصاحبه گر :

 ترکش خمپاره پيشونيش رو چاک داده بود روي زمين افتاد و زمزمه ميکرد دوربين رو برداشتم و رفتم بالاي سرش داشت آخرين نفساشو ميزد ازش پرسيدم اين لحظات آخر چه حرفي براي مردم داري با لبخند گفت: از مردم کشورم ميخوام وقتي براي خط کمپوت ميفرستن، عکس روي کمپوت ها رو نکنن. گفتم: داره ضبط ميشه برادر يه حرف بهتري بگو با همون طنازي گفت: آخه نميدوني سه بار بهم رب گوجه افتاده!!

همه زندگیم به نماز اول وقته!

بهش می گفتن ام الشهدا. آخه سه تا از بچه هاش و یه برادر و یه دامادش رو برای اسلام داده بود. هیچ وقت عصبانی ندید یمش، جز یه بار. اونم یه روز عصر بود که همگی توی حیاط نشسته بودیم. مامان از خستگی خوابش برد. ما هم بی سرو صدا آماده شدیم که برای نماز مغرب بریم مسجد.

وقتی داشتیم از در می رفتیم بیرون، پا شد و خیلی بلند «استغفر الله» و «لا اله الا الله» گفت و با عصبانیت پرسید: «پس چرا بیدارم نکردین؟» گفتم: «آخه خسته بودی، ما هم دلمون نیومد بیدارت کنیم». همونطور که داشت وضو می گرفت، گفت: «من همه زندگیم به نماز اول وقته. نمی خوام کاهل نماز باشم، تا حالا به هیچ دلیل نماز اول وقتم رو ترک نکردم».

شهیده فاطمه نیک

 

16 آذر روز دانشجو گرامي باد

شستشوي مغزي جوانها در دانشگاه

راجع به دانشگاه چون انعكاس دنيايي­اش به نظرشان اين بود كه دانشگاه را نمي­شود بست، دانشگاه را باز گذاشتند لكن به دانشگاهي كه به درد يك ملتي بخورد و دردي را از ملت دوا كند. دانشگاه را به يك صورتي در آوردند كه اشخاصي كه از آن جا خارج بشوند به درد همانها بخورند، آن قدر تبليغات كردند از غرب، از جلو رفتن به غرب، آن قدر تبليغات كردند كه جوانهاي ما را از همان توي دانشگاه غربي بار آوردند. از همان دانشگاه روي تعليماتي كه اساتيد، بعض اساتيدي را كه آنها، از خود آنها بودند تبليغات كردند جوري كه جوانهايي شد كه به درد آنها مي­خورد نه به درد كشور ما.

مغزي­هاي اينها را شستند به جاي مغزها انساني و ايراني، غربي گذاشتند، به حيث كه اعتقاد بچه­ها وجوان ما اين شد و حالا هم شايد خيلشان اين باشد كه بايد همه چيز ما غربي باشد. به طوري تبليغات كردند كه الان همين طور است در عين حالي كه طبيب داريم يكي كه مريض مي­شود مي­گويند اروپا برود؛ اين براي اين است كه خودمان را از دست داديم، استقلال فكري ديگر حالا نداريم، همه­اش دنبال اينيم كه غرب چكاره است .

الان هم كه جمهوري اسلامي ما مي­خواهيم ان شاءالله مستقر بشود و مي­خواهيم حسابمان را از غرب جدا بكنيم.و استقلال همه جانبه پيدا بكنيم الان هم يك دسته غرب زده­هايي هستند كه اينها الان در فكر اين هستند كه اين جمهوري اسلاميش نباشد همان جمهوري باشد، يك جمهوري دموكراتيك باشد…..اينها از بس به آنها تزريق شده، تعليم شده اين مدارس، در اين مدارس هر جا رفتند صحبت حقوق بشر، جمعيت حقوق بشر در غرب بوده است.

اينها آنهايي­شان كه خيانتكار نيستند اشخاص بدي نيستند لكن باورشان آمده باشد، از بس به آنها گفتند باورشان آمده وحال آن كه غرب پيشرفتهايي كه دارد پيشرفتهاي مادي است؛ غرب دارد دنيا را به صورت يك جنگنده، به صورت يك وحشي بار مي­آورد. تربيت انسان را از انسانيت خودش خلع كرده به جاي او يك حيوان آدمكش گذاشته است.

منبع: صحيفه نور، ج 4، ص390

تلاش مورچه ای برای رسیدن به معشوق !

نکته ی مهمی که جناب شیخ برآن تاکیید داشت ، آمادگی و آراستگی شخص منتظر بود هر چند در زمان حیاتش به درک حضور امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نایل نیاید .

وی در این باره ، حکایتی از حضرت داوود (علیه السلام) نقل می کرد که :

داوود (علیه السلام) در حال عبور از بیابانی ، مورچه ای را دید که مرتب کارش این بود که از تپه ای خاک برمی داشت و به جای دیگری می ریخت. از خداوند خواست که از راز این کار مورچه، آگاه شود. مورچه به سخن آمد که: معشوقی دارم که شرط وصال خود را آوردن تمام خاک های آن تپه به این محل قرار داده است!

داوود(علیه السلام) فرمود: با این جثه ی کوچک، تو تا کی می توانی خاک های این  تل بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی؟ و آیا عمر تو کفایت خواهد کرد؟!

مورچه گفت که همه ی اینها را می دانم؛ ولی خوشم که اگر در راه این کار بمیرم، به عشق محبوبم مرده ام!

در اینجا حضرت داوود(علیه السلام) منقلب شد و فهمید که این جریان، درسی است برای او.

جناب شیخ همیشه اصرار داشت که:

با همه وجود در انتظار ولی عصر- عجل الله تعالی فرجه الشریف- باش و حال انتظار را با مشیت حق همراه کن.

(کیمیای محبت، محمدی ری شهری، ص 48)

 

سيره وكلام امام موسي كاظم (عليه السلام)

سيماي امام موسي كاظم (عليه السلام)

سيمايي درخشان، شانه­اي پهن، رنگي سبزه، مويي سياه و محاسني پر­پشت و انبوه داشت. شأني والا، دستي گشاده، زباني گويا، و اراده­اي استوار، در عباده كوشا، شب زنده­دار، راز و نيازش بسيار، سجده­اش طولاني، اشكش از خوف خدا جاري و استغفارش بيشمار. مكرر دعا مي­كرد و مي­گفت:«خدايا هنگام مرگم به من آسايش ده و موقع حساب عفوم كن. پروردگارا گناه بنده تو بزرگ است اما چه نيكوست گذشت و بخشش تو.»

با خانواده خود فوق­العاده مهربان بود و نسبت به خويشان خود محبت بسيار داشت . به فقرا سركشي مي­كرد و شبانه پول ، نان، خرما وآرد براي آنان مي­برد، در حالي كه آنها هرگز او را نديده بودند و نمي­دانستند اين محبت و لطف، از كجا واز سوي چه كسي سرچشمه مي­گيرد.

آري، اين است سيماي پيشواي هفتم ما، حضرت موسي بن جعفر(عليه السلام).

نام و نشان امام

نام آن حضرت موسي و كنيه مشهورش ابوالحسن و ابوابراهيم و لقب معروف وي كاظم است. پدر بزرگوارش امام ششم، حضرت صادق (عليه السلام)، و مادر گرامي وي حميده است.

امام موسي كاظم(عليه السلام) روز يكشنبه هفتم صفر 128 ه ق .در ابواء(محلي بين مكه و مدينه) متولد شد. نوزده يا بيست سال از عمر خود را با پدر خويش گذراند و پس از رحلت پدر بزرگوارش جانشين او شد. سي و پنج سال دوره امامت آن امام بود.

از خلفاي بني عباس، منصور ، مهدي، هادي و هارون الرشيد عباسي معاصر دوره امامت آن حضرت بوده­اند. حضرت موسي بن جعفر در پانزدهمين سال حكومت هارون الرشيد به وسيله سندي بن هاشك در زندان هارون مسموم شد و در بيست وپنجم رجب 183 ه. ق در سن پنجاه و چهار سالگي به شهادت رسيد.

پيكر مطهر حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) در غرب بغداد، در محلي به نام مقابر قريش، مدفون است. در جوار وي پيكر مطهر امام نهم، حضرت امام محمد تقي(عليه السلام) نيز مدفون شده است. كه اكنون قبه و بارگاه اين دو امام،  به نام كاظمين، زيارتگاه اهل ايمان و تجلي گاه معنويت و روحانيت است.

كلام امام:

بر سر دو راهي

انسان مؤمن با بينش خاص خود كه از ايمان سرچشمه گرفته است، راه صواب و خطا يا ره صواب­تر را به خوبي تشخيص مي­دهد وقاطعانه تكليف خود را مشخص مي­كند. اما بعيد نيست كه گاهي بر سر دو راهي قرار گيرد وتشخيص بهتر براي او مشكل باشد. اينجاست كه بايد علامتي در كار باشد، كه از روي آن علامت بتواند بهترين راه را انتخاب و به آن عمل كند اينك حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام)در اين باره علامتي بيان مي­فرمايند:

إذا مَرَّ بِكَ أمْرانِ لا تَدري أيَّهُما خَيرٌ وَأصْوَبُ،فَانْظُرْ أيَّهما أقْرَبُ إلي هَواكَ فَخالِفْهُ ،فَإنَّ كَثيرَ الصَّوابِ في مُخالِفةِهَواكَ.(تحف العقول،ص398)

هر گاه دو كار براي تو پيش آيد كه نمي­داني كدام يك از آنها بهتر و درست­تر است، بنگر كدام يك از آنها به هوي وهوس تو نزديكتر است و مخالفت آن كن ، زيرا راستي و درستي بسيار در مخالفت هوي وهوس تو خواهد بود.

 

25 آذر روز پژوهش گرامي باد.

*شيوه نامه مقاله نويسي*

از مهم­ترين روش­هاي انتقال اطلاعات، تدوين و انتشار مقاله علمي است، مقاله به منزله يك سند علمي و ملاك ارزيابي توان علمي نويسنده است.

مراحل پژوهش:

1-    مسأله يابي و طرح تحقيق

2-    اجراي تحقيق: گردآوري اطلاعات، ارزيابي، داوري و نتيجه گيري

3-    تدوين گزارش در قالب­هاي كتاب، پايان­نامه يا مقاله علمي

      طرح پژوهش:به نقشه كار پژوهشگر براي حل مسأله پژوهش گفته مي­شود.

اجزای ‌يك مقاله علمي:

1. صفحه عنوان شامل:آرم الله ، مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران، موضوع مقاله ، نام هسته پژوهشی- نام استاد راهنما، نام مدیر هسته،  نام پژوهشگران از اعضای هسته پژوهشی ، فصل و سال تدوین  ذکر شود.

2.چكيده

3.كليد واژه 

4.فهرست مطالب 

5. مقدمه 

6. بدنه و متن اصلی

7.نتيجه 

8 .استنادات (منابع و مأخذ)

توضيح تفصيلي اين اجزا به شرح ذيل است:

 

1.      عنوان:

پختگي عنوان، حاكي از توان علمي نويسنده و عنوان نامناسب ارزش مقاله را كم مي­كند. اين عنوان ناظر به مسأله تحقيق و پرسش اصلي است. همچنين پوشش دهنده­ي واژگان كليدي است. پس بايد گويا و رسا باشد، در عين حال اختصار عنوان،‌يك امتياز است و كلمات بايد بين سه تا هشت كلمه باشد. عنوان نبايد اعم يا اخص از محتواي مقاله يا از روي تعصب باشد. زمان انتخاب عنوان مي­تواند در ابتدا و يا تكميل يا در حین کار یا پس از تکمیل و در انتها باشد و تا آخرین مراحل امکان تعویض داشته باشد. از عناوين كليشه­اي بايد پرهيز شود  و در مقالات علمي،‌عنوان باید علمي و به دور از صنايع ادبي و ابهام آميز باشد.

2.   چكيده مقاله:

در چكيده بايد با استفاده از كلمات متن،‌ عصاره مقاله را در 150 تا 200 كلمه آورده شود. آن خلاصه جامعي از محتواي يك گزارش پژوهشي است كه هدف­ها، پرسش­ها، روش­ها و يافته­هاي پژوهش را به اختصار دارد و اين آيينه پژوهش است و مخاطب را تحريص و تشويق به خواندن مي­كند. اجزاي چكيده شامل دلايل نگارش و بيان مسئله و مشكلي است كه در مقاله مورد توجه قرار گرفته و نظرهاي مختلف پيرامون آن بررسي شده و ادله­ها و شواهد كافي در همان راستا بررسي و نتايج علمي بدست آمده را باز مي­نمايد و بايد از زبان خود پژوهشگر (نه نقل قول) به صورت فعل ماضي آورده شود. در چكيده بهتر است كلمات كليدي هم بيايد. چكيده غير از فهرست يا مقدمه است و جزئي از محتواي مقاله و اجمالي از مطالب تفصيلي آن است و از طريق مطالعة فهرست مطالب، مقدمه و نتايج نوشته مي­شود. در چكيده لازم نيست به منابع و مآخذ، ارجاعي انجام شود و از بيان خطابي، مثال و توضيح مفاهيم پرهيز مي­شود. براي مهارت افزايي در اين رابطه، بهتر است چكيده مقالات علمی مطالعه و مرور شود تا الگويي فرا راه محققان باشد. چكيده در حقيقت بخش کامل، جامع و مستقل از اصل گزارش است پس نبايد پيش از گزارش پژوهش تهيه  شود.

آسيب ­هاي چكيده نويسي:

1.      تبديل چكيده به فهرست: چكيده هرگز مروري بر مباحث اثر تحقيقي و رساله نيست، بنابراين نبايد آن را با گزارش فهرست اثر اشتباه گرفت.

2.      تبديل چكيده به طرح مسئله: برخي از افراد، در چكيده به شرح و تفصيل موضوع پايان نامه، مسائل آن و ضرورت بحث از مسئله مي­پردازند كه نادرست است. البته بيان اجمالي مسئله نيز از مباحث چكيده است، اما سهم آن متناسب با سهم حجم چكيده است، نه اينكه اهم مطالب چكيده بر محور بيان مسئله بنا شده باشد.

3.      ارجاع به مآخذ: پرداختن به معرفي منابع و مآخذ در چكيده نيز، نادرست است.

4.      بيان خطابي: ادبيات چكيده بايد همانند ادبيات رساله يا مقاله باشد. در واقع، استفاده از بيان شعارگونه، عبارت­پردازي خطابه در شأن رساله و مقاله علمي نيست.

 

3.   كليد واژه:

كلماتي است برآمده از متن مرتبط با موضوع اصلي مقاله كه خواننده با مطالعه آنها، به محتواي اصلي پژوهش پي مي­برد. در حقيقت، كليد واژه­ها، در حكم موضوعات جزئي مقاله اند كه پس از چكيده مي­آيند. واژگان كليدي به خواننده كمك مي­كند تا پس از خواندن چكيده و آشنايي اجمالي با روند تحقيق، بفهمد چه مفاهيم و موضوعاتي در اين مقاله مورد توجه قرار گرفته است.

كليد واژه در مقاله، نقش «نمايه» و در كتاب­ها و پايان نامه­ها، نقش فهرست را دارند. اين واژگان، نماي كلي مقاله را در ذهن تداعي مي­كنند. ميانگين واژه ­هاي كليدي يك مقاله، پنج تا هفت، كلمه است (سرمد، 1379، ص 321). انتخاب درست كليد واژه­ها به نمايه سازي استاندارد مقاله در پايگاههاي  الكترونيكي علمي -پژوهشي كمك مي­كند و دسترسي مخاطبان را به مقاله تسهيل مي­نمايد. كليد واژه­هاي اصلي باید با عنوان و مسأله تحقيق و در حد امكان با سرفصل­ها تناسب داشته باشد.

 

4.مقدمه

يكي از بخش­هاي مهم مقاله علمي و روزني براي ورود خواننده به دنياي درون مقاله و در حكم نقشه راه است. وظايف اصلي مقدمه، روشن ساختن موضوع، مشخص نمودن هدف و به­دست دادن طرح و نقشه ارايه مطالب است.در مقدمة مقاله، مسئله تحقيق و ضرورت انجام آن و اهداف آن از نظر بنيادي و كاربردي به صورت مختصر بيان مي­شود و از ذكر جزئيات پرهيز مي­شود.

معمولاً داوران و ارزيابان براي شناخت قوت علمي مقاله، تنها به مقدمه و نتيجة آن نظر مي­كنند، بنابراين بايد آن را دقيق و مناسب متن مقاله بنويسيم.  هدف اصلي يك مقدمه حرفه­اي، پاسخ به پرسش­هايي چون: اين تحقيق چه اهميتي دارد؟ چه كساني از آن بهره­مند مي­شوند؟ چه نيازي به حل اين مسأله داريم؟ و چه انگيزه­اي باعث شد تا اين مقاله نوشته شود؟

در واقع يك مقدمه خوب شامل توضيح درباره پيشينه تحقيق، ضروت­ها، روش، ساختار، مباحث و منطق حاكم بر فصول است و اينكه چرا اين تحقيق ادامه منطقي گزارش­هاي پيشين است. مقدمه نبايد مفصل و طولاني باشد بهتر است حداكثر دو صفحه يا يك ششم كل مقاله باشد.

سير نگارش مقدمه هم از مطالب عام به خاص است. از جنبه­هاي كلي شروع مي­شود و رفته رفته به بخش­هاي تخصصي­تر مي­پردازد.

محقق بايد پرسش­هاي پژوهش خود را به صورت استفهامي بيان كرده و به تعريف متغيرهاي تحقيق به صورت عملياتي بپردازد (هومن، 1378، ص 87).

 

5.      متن اصلی و بدنه مقاله

قسمت اصلي مقاله است كه در آن به سئوالات تحقيق به طور تفصيلي پاسخ مي­دهد. پس تا زماني كه محقق مسأله خود را حل نكرده و يا به آن نزديك نشده، نبايد اقدام به نگارش كند. عبارات بدنه بايد مستند به منابع معتبر و مستدل به برهان باشد و از آوردن عباراتي كه در درستي آنها شك دارد، پرهيز نمايد.

تعيين محورهاي داخلي در بدنه مقاله، ارتباط و انسجام منطقي در بين قسمت­هاي مختلف را تقويت مي­نمايد. در تعيين عناوين داخلي مقاله مي­توان از سئوالات فرعي كمك گرفت و هر كدام از عناوین داخلي مي­توانند پاسخ به يك سئوال فرعي باشند. در صورت نياز مي­توان عنوان­هاي داخلي را به موضوعات عناوين جزئي­تر تبديل كرد و به سئوالات ريزتر و ساده­تر كه پاسخ آنها، تنها به چند پاراگراف نياز دارد، رسيد. حجم مقاله نيز به نوع مجله و سفارش دهندة آن بستگي دارد؛ امّا بهترين مقاله، نوشتاري است كه با كمترين كلمات، بيشترين محتواي علمي را توليد و به حل مسأله­اي بي­انجامد. جمله­هاي ساده، گويا و صحيح از ضروريات يك متن علمي است. اگر جملاتي از متن مقاله به لحاظ دستوري يا علمي استوار نباشد تأثير ناخوشايندي به مخاطب و اعتماد او گذارده و كل مقاله را زير سوال مي­برد. پس تنها مهارت در جمله سازي و عبارت پردازي براي توليد يك مقاله علمي كافي نيست بلكه بايد چينش صحيح جملات و تركيب درست آنها را آموخت و گام نخست در اين ميسر، نگارش پاراگرف­هاي استاندارد است. پاراگراف، بخش كوتاهي از يك متن است كه درباره يك موضوع جزئي سخن مي­گويد هر پاراگراف با يك جمله اصلي شروع مي­شود و همان جمله بايد حاوي ايده­ي اصلي پاراگراف باشد. در ادامه جملات توضيحي خواهند آمد كه هر كدام ادامه منطقي جمله قبل است. همچنين هر پاراگراف بايد از استقلال نسبی برخوردار و مانند يك يادداشت كوچك باشد. شمار كلمات هر پاراگراف، زير 150 كلمه است. هر بند (پاراگراف) نبايد طولاني باشد و به مطلبي مهم بيفزايد. در ابتداي هر بند از حروف «واو« يا «كه» كه حروف ربطند و نشان مي­دهد، بند مستقلي نيست استفاده نمي­شود.

افزون بر استدلال و تأملات محقق، لازم است هر مقاله­اي با مجموعه­اي از آثار مرتبط با موضوع خود، در ارتباط باشد از اين رو سعي مي­شود با نقل و قول مستقيم يا غير مستقيم (بازنويسي، تلخيص) اين ترابط علمي برقرار شده و از منابع معتبر دست اول استفاده شود. البته ارجاعات محقق نبايد به قدري زیاد باشد كه تحليل نگارنده را كم رنگ نمايد. ناگفته نماند كه اشاره به نظريات رقيب در حل مسأله، نقد مستند و مستدل آنها با بيان نظريه برگزيده و دفاع از آن، عمده­ترين مباحث بدنه يك مقاله است. بنابراين بايد از هرگونه بحث مفصل در تحليل پيش­فرض­ها، مباني و مباحث مقدماتي پرهيز شود و در صورت نياز به يك مطلب فرعي، آن را در پاورقي ذكر كرد. توجه داشته باشيم كه در ارزيابي مقالات، معمولاً به اعتبار علمي منابع و كفايت ادله و صحت نتايج آن معطوف مي­شوند.

 

6.    نتيجه

در اين قسمت توصيف كلامي مختصر و مفيدي از آنچه به­دست آمده، ارايه مي­شود. در حقيقت بايد مشخص شود كه مقاله به روشن شدن مسئله چه كمكي كرده است. بنابراين دستاوردها و حاصل پژوهش، بدون بيان ادله و شواهد در بخش پاياني بيان مي­شود. نتيجه برخلاف چكيده متضمن تعريف و بيان مسأله، ضرورت تحقيق، ذكر ادله و ديدگاه­هاي رقيب نيست. نتيجه نشان مي­دهد كه مقاله حاضر چه نوآوريهايي داشته و چه مشكلي را حل نموده است. بر حسب اهميت آنها، روش متداول بيان نتايج، آن است كه ابتدا مهم­ترين و سپس يافته­هاي كم اهميت ­تر ارائه مي­شود (هومن: 1378، ص 90).

توجه داشته باشيم كه مقاله:‌گزارش مستند و مستدل از تحقيق است اما نتيجه مقاله، گزارش نتايج تحقيق بدون ذكر استدلال، استناد و ارجاع است. نتيجه مقاله در حقيقت، پاسخ به سئوالاتي است كه از ابتدا طرح شده و اين نتايج، يافته­هاي مستدل و مستند و در متن مقاله است بنابراين از هرگونه عبارت پردازي و ادعاي به اثبات نرسيده، بايد شديداً خودداري نمود. نتايج معمولاً مبتني بر ترتيب منطقي پرسش­ها يا فرضيه­ها و نيز وابسته به تأييد يا تأييد نشدن فرضيه­هاست و ترتيب بيان نتايج نيز بر حسب ترتيب تنظيم سوال­ها و فرضيه­هاي آنها است. (سيف، 1375، ص 30).

تبصر: چنانچه مقاله پیوست یا ضمایمی داشته باشد، قبل از استنادات قرار می­­گیرد.

7. پیشنهادات

محقق درپایان تحقیق می تواند پیشنهادات جدیدی را به سایر پژوهشگران درخصوص زوایای ناکاویده موضوع ارائه نماید و با تعیین زوایای مختلف مواردی را که خود به تحقیق نشسته یادآور شود و زوایای باقی مانده را به درستی تبیین واز دیگران بخواهد که پاسخ گوی این نیازها باشند و اظهار امیدواری کند که این معضلات در پرتو اهتمام آنان به انجام برسد.

 

8. استنادات

اعتبار علمي مقاله به مستند و مستدل بودن آن است. ارائه فهرست كاملي از مراجع مقاله با رعايت اصل امانت­داري و اخلاق پژوهشي مورد انتظار است. البته سبك­هاي استنادات در كتاب­ها و مقالات متنوع است. معمولاٌ در راهنماي نويسندگان مجله يا جشنواره علمي در چگونگي ارجاعات پيروي مي­شود. اما ارجاع در پايان مقاله، ارجاع در پاورقي و ارجاع در متن، سه شيوه­ي عمده استناد است كه شيوه اخير به علت سهولت، سرعت، ايجاد تمركز ذهني براي خواننده و رواج جهاني آن، بر دو شيوه قبلي برتري دارد و آن ارجاع درون متني است كه نام صاحب اثر،‌تاريخ انتشار و شماره جلد و صفحه را مي­آورند. مانند: (مطهري، 1382، ج 3، ص 150) امّا نام اثر نمي­آيد. درباره مشخصات كتاب شناختي منابع تحقيق (كتاب نامه) كه در پايان مقاله مي­آيد،‌ هماهنگ­ترين روش، همسويي با روش ارجاع نويسي در بدنه­ي اصلي مقاله است كه در پي مي­آيد.

البته نبايد در ارجاعات و نقل قول­ها افراط كرد در آن صورت مقاله به مجموعه يادداشت­ها و تحليل­هاي ديگران تبديل شده و از ارزش علمي آن كاسته مي­شود. ارجاعات در دو بخش پاورقی و منابع به شکل زیر صورت می­گیرد:

 

 

الف) زيرنويس (پاورقي) توصيفي

توضيحات اضافي يا اصطلاحي كه نمي­توان براي حفظ انسجام متن، آن را درون متن آورد، مي­توان زير صفحه با مشخص كردن شماره بيايد. ‌توضيحات بايد حتي الامكان خلاصه باشد. ترجمه آيات و روايات در متن فارسي بيايد و در صورت نياز مي­توان متن عربي را در پاورقي آورد. كلمه­هاي بيگانه در داخل متن حتماً بايد به فارسي نوشته شود و صورت خارجي آنها در پاورقي بيايد اينها در مورد اصطلاحات تخصصي يا نام اشخاص است در موارد ضروري كه بايد نام خارجي در متن بيايد بايد در كنار صورت فارسي داخل پرانتز نوشته شود (غلامحسين زاده، 1372، ص 17) توجه كنيم درهر متن يكبار معادل انگليسي آوردن آن واژه كفايت مي­كند.

 

ب)  ارجاع در منابع

محقق بايد در پايان مقاله، فهرستي از منابع و مآخذي كه در متن به آنها استناد كرده است را به ترتيب حروف الفباي نام خانوادگي بياورد. تنها منابعي مي­آيد كه در متن از آنها استفاده شده است. در ذكر منبع حداقل پنج دسته اطلاعات، ضروري به نظر مي­رسد: 1- نام خانوادگي و نام مؤلف يا مؤلفان 2- تاريخ انتشار اثر 3- عنوان اثر 4- نام شهر 5- نام ناشر. (البته اگر كتاب تجديد چاپ شده باشد، شماره چاپ آن هم مي­آيد) جداسازي اين اطلاعات با نقطه و جداسازي اجزاي مختلف هر يك با ويرگول (،) است مانند:

- در تك مؤلف:

جوادي، آملي،‌عبدالله (1372). هدايت در قرآن (چاپ سوم). تهران: مركز نشر فرهنگي رجاء.

-            در ارجاع منابع از دو مؤلف يا بيشتر به شكل زير مي­آيد:

سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس؛ حجازي، زهره  (1379). روشهاي تحقيق در علوم رفتاري (چاپ سوم). تهران:‌نشر آگاه.

-      آثار داراي مترجم به شكل زير مي­آيد:

صدر الدين شيرازي، محمد (1375). شواهد الربوبيه(چاپ دوم). ترجمه جواد مصلح.تهران:‌انتشارات سروش.

 

-      آثار با عنوان سازمان­ها و نهادها:

مركز اسناد و مدارك علمي، وزارت آموزش و پرورش (1362)، واژه­نامه فارسي -انگليسي. تهران: نشر مؤلف

-           آثار به جاي مؤلف ويراستاريا چند نفر گردآورنده يا مجموعه مقالات به شكل زير:

شفيع آبادي، عبدالله (گردآورنده)، (1374). مجموعه مقالات جنگ رواني. تهران:‌انتشارات سمت.

 

توضیحات بیشتر دربارة شيوه ارجاع منابع

در جهت امانت­داري انديشه­هاي ديگران و براي اطلاع رساني بيشتر خواننده براي مراجعه به متون منابع اصلي، بايد ارجاعات آورده شود. بنابراين هرگاه در متن مقاله، مطلبي از يك كتاب، مجله يا… به صورت مستقيم يا غير مستقيم نقل شود بايد پس از بيان مطلب آن را مستند ساخت. اين مستندسازي شيوه­هاي مختلفی دارد.

 

 شيوه­ ارجاع در متن

در استناد نام مؤلف و صاحب اثر بدون القاب: آقا، خانم، استاد، دكتر، پروفسور، حجت الاسلام، آيت الله و امثال آن آورده مي­شود مگر در جايي كه لقب جزو نام مشخص شده باشد مانند خواجه نصير الدين طوسي، آخوند خراساني، امام خميني، علامه طباطبايي (دهنوي، 1377، ص 27).

اثر با يك مؤلف: پس از آوردن متن، داخل پرانتز: نام خانوادگي،‌تاريخ انتشار، شماره صفحه به ترتيب مي­آيد و پس از آن نقطه مي­گذاريم مانند (ابطحي، 1382، ص 27).

اثر با بيش از يك مؤلف باشد، نام خانوادگي آنان به ترتيب به همراه سال انتشار و شماره صفحه مي­آيد مانند (سرمد، بازرگان، حجازي، 1379، ص 50) و اگر بيش از سه مؤلف بود: نام خانوادگي اولين مؤلف و به دنبال آن عبارت «و همكاران» یا «دیگران» و سپس سال انتشار و شماره صفحه مي­آيد مانند (نوربخش و ديگران، 1366، ص 75).

اثر با نام سازمان­ها و نهادها:

به جاي نام مؤلف، نام سازمان مي­آيد مانند (فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي، 1382، ص 34).

دو يا چند اثر يك مؤلف:

همه آنها داخل پرانتز به ترتيب تاريخ نشر مي­آيد مانند (والاس، 1980، ص 15؛ 1988، ص 27؛ 1990، ص 5). و اگر چند اثر يك مؤلف در يك سال منتشر شده باشد آثار مختلف او با حروف الفبا از هم متمايز مي­­گردند مانند (احمدي، 1365 الف، ص 22؛ 1365 ب، ص 16).

 

استناد آيات و روايات:

ابتدا نام سوره و سپس شماره آيه ذكر مي­شود، مانند: (بقره، 39). در خصوص نهج البلاغه نام كتاب و شماره خطبه يا نامه (نهج البلاغه، خطبه 33) و روايات غير نهج البلاغه، نام گردآورنده روايات، تاريخ نشر، شماره جلد و صفحه مانند (مجلسي، 1403، ج 56، ص 198).

 ارجاع دهي مقالات:

ابتدا نام مؤلف يا مؤلفان، سپس تاريخ انتشار، بعد عنوان مقاله، به دنبال آن نام مجله و شماره آن ذكر مي­شود آنگاه  شماره صفحات آن مقاله در آن مجله با حروف مخفف صص در فارسي و PPدر انگليسي، مانند حداد عادل، غلامعلي (1375)، انسان عيني، فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش 9، صص 41-35.

 ارجاع پايان نامه و رساله

پس از ذكر عنوان بايد ذكر شود كه آن منبع پايان نامه كارشناسي ارشد يا رساله دكتر و به صورت چاپ نشده است، سپس نام دانشگاه به شكل زير:

ايزدپناه، عباس (1371). مباني معرفتي مشاء و اهل عرفان. پايان نامه كارشناسي ارشد. چاپ نشده. دانشگاه قم.

 ارجاع از يك روزنامه

همانند ارجاع مقاله در مجله است مانند:

محمودي، اكبر (1375، 21 مهر). موانع توسعه در ايران. روزنامه كيهان. ص 6.

ارجاع فرهنگ نامه و دائرة المعارف

در ارجاع نام سرپرست و بقيه موارد مثل كتاب عمل مي­شود، مانند:

بجنوردي، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائرةالمعارف بزرگ اسلامي (چاپ  دوم). تهران. مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامي.

ارجاع كنفرانس­ها، سمينارها و گزارش

  • مطلبي از دايرةالمعارف در شبكه وب

Seven years war.Pritannicaonline.vers ,802.Apr.1998.

Encyclopaedia Britannica. 02 nov /.

ارائه گزارش از همايش و سمينارها بايد به شكل زير باشد (سلطاني، 1363، ص 19).

همايش بين المللي نقش دين در بهداشت و روان (1380). چكيده مقالات اولين همايش بين المللي نقش دين در بهداشت روان. تهران: دانشگاه علوم پزشكي ايران.

نقل از منابع الكترونيكي (اينترنت)

امروز نقل از منابع اينترنتي يكي از منابع ارجاعي است كه در ذكر آن اطلاعات ضروري به ترتيب زير بيان مي­شود.

بارلو،‌جان پي (1996). درخت يوشع مي­لرزد. در مجله CORE(روي خط اينترنت). ج 8، ش 1، ( نقل شده تاريخ 25 مارس 1996، قابل دسترسي در:

  • ارجاع يك مقاله در مجله الكترونيكي

Miles, Adrian. Singin in the Rain: Ahypertextual Reading. “Postmodern Culture 8.2(1998).02 nov 2000.

:Pub/Zines/c.Re-Zine file:ptp.e text.org pirectorg .g. 8corel.

  • در ارجاع يك كتاب الكترونيكي در شبكه وب

Austen, Jane. Pride and prejudice.ED.henrychurchyrd.

نكاتي درباره تايپ مقاله:

امروزه تقريباً اكثر مجلات علمي، مقالات خود را به صورت تايپ شده مي­پذيرند. از اين رو بيان برخي از اصول تايپ مفيد فايده است:

الف) عنوان مقاله در وسط سطر و با فاصله چهارسانتي­متر از بالا با قلم يا فونت شماره 16 تايپ مي­شود.

ب) نام مؤلف در زير عنوان و در وسط سطر و با فاصله 5/1 سانتي­متر با قلم ترافيك شماره ده تايپ مي­شود.

ج) رتبه علمي و محل خدمت مؤلف يا مؤلفان با علامت ستاره يا شماره در پاورقي همان صفحه با قلم لوتوس نازك شماره دوازده كه متناسب با قلم پاورقي است، تايپ مي­گردد.

د) عناوين فرعي مقاله با شماره­هاي تفكيك كننده مانند 01، 02، 03، با قلم لوتوس سياه شماره 14 تايپ مي­شود.

هـ) عناوين فرعي با شماره­هاي تفكيكي 101، 201 و … با قلم لوتوس سياه شماره سيزده تايپ مي­شود.

و) متن مقاله با قلم لوتوس نازك، شماره چهارده تايپ شده و ابتداي هر پاراگراف يا بند با كمي تورفتگي (اشپون)    با فاصله 5/0 سانتي­متر آغاز مي­گردد.

ز) فاصله بين سطرهاي متن 5/1 سانتي­متر و فاصله آنها از عنوان­هاي فرعي دو سانتي­متر است

ح) فاصله حاشيه صفحه­ها از هر طرف دو سانتي­متر و از بالا و پايين نيز دو سانتي­متر و فاصله آخرين سطر با پاورقي     يك سانتي­متر است.

ط) نقل قول مستقيم در داخل گيومه با قلم لوتوس نازك شماره دوازده تايپ مي­گردد.

س) شماره صفحات در گوشه سمت چپ و بالاي صفحه تايپ مي­گردد.

ك) مقاله فقط بايد بر يك روي صفحه تايپ شود

ل) در تايپ مقاله بايد از بكار بردن قلم­هاي متنوع و متفاوت پرهيز كرد.

            م) قلم انگليسي لازم براي تايپ پاورقي Times mediumبا شماره هشت است و همين قلم براي انگليسي در متن و                                                منابع با شماره ده استفاده مي­شود.   و من الله التوفیق

شرایط و نحوه ارسال آثار :

-آثار باید به صورت تایپ شده ( با فرمت 2007  Word  در صفحات A4 و20 صفحه 300 کلمه ای ) باشد.

-مهلت ارسال آثار تاریخ 28/12/91 می باشد .

-بهره مندی از استاد راهنمای مجرب در طول نگارش مقاله و در نهایت اخذ تایید از ایشان الزامی است .

-مدیریت محترم استانی فایل آثار هسته ها ی پژوهشی را به دو صورت ورد  و پی دی افاز طریق اتوماسیون اداری برای معاونت پژوهش مرکز ( اداره انجمن ها ، مراکز وموسسات) ارسال کنند .  

-هر گونه تغییر در موضوع ، باید با هماهنگی معاونت پژوهش انجام پذیرد .

-کاربرگ ارزشیابی اثر نیز به پیوست ارسال شده تا پژوهشگران محورهای ارزشیابی را در نگارش کتاب خود لحاظ کنند .

-جناب آقای حاجی پور با شماره تلفن 32144451- 025 پاسخگوی سوالات احتمالی معاون محترم پژوهش استان و پژوهشگران محترمه خواهند بود .

اداره انجمن ها،مراکز وموسسات                          http://pooyesh.whc.ir

 

 

زنجبيل

 

زنجبيل گياهي است مخصوص مناطق حاره وديسقوريدوس آن را به اسم «زيك ژي برس» نام برده است.

زنجبيل به عنوان ادويه درغذاها، مرباها مصرف مي­گردد، طعم آن سوزنده و تلخ است. خواص طبي آن مقوي معده، ضد نفخ، درد دل، وعرق آور است.

در ايران جوشانده­ي زنجبيل براي رفع سردي، دل درد، ودر قم نان قندي خوشمزه­اي از آن درست مي­نمايند.

دكتر «هاوزر»در كتاب خود«چه بايد خورد وچگونه بايد پخت» از آن به خوبي ياد كرده است. زنچبيل را به عنوان داروي خلط آور، در امراضي كه مربوط به عفونتهاي ريوي، زكامهاي نزله­اي مزمن وآسم به كار مي­برند. همچنين در معالجه­ي شن كليه، كم خوني دختران جوان در مرحله­ي بلوغ كه آن را يرقان ابيض مي­نامند ودر درد اعصاب مصرف مي­كنند ولي بيماران عصبي بايد از آن پرهيز كنند.

 

منبع:دورنمايي از طب اسلامي، گياهان دارويي ، ص 134

هنرمندان واذعان به حقيقت

چارلي چاپلين

 

 

 

 

بازيگر معروف كمدي به دخترش گفته: دخترم هيچكس و هيچ چيز ديگر را در اين جهان نمي­توان يافت كه شايسته آن باشد كه دختري ناخن پاي خود را به خاطر آن عريان كند … برهنگي بيماري عصر ماست به گمان من تن عريان تو بايد از آن كسي باشد كه روح عريانش از آن توست.

آلفرد هيچكاك (كارگردان)

 

 

من معتقدم زن بايد ماننند فيلمي پرهيجان و پرآنتريك باشد بدين معني كه ماهيت خود را كمتر نشان دهد و بگذارد مرد براي كشف آنها بيشتر به خود زحمت دهد.

علائم بارداري زن

 

هنگامي كه زن باردار مي­شود حالاتي را پيدا مي­كند كه آن حالات دلالت بر بارداري مي­كند:

  • 1. خون حيض ماهيانه قطع مي شود .
  • 2. در زير دل احساس درد مي­كند.
  • 3. دهانه رحم بسته مي­شود.
  • 4. فرج از رطوبت خشك مي­شود.
  • 5. ديگر ميل به جماع ندارد.
  • 6. حالت تهوع وحال بهم خوردن پيدا مي­كند.
  • 7. احساس لرزش وسرما در بدن پديد مي­آيد.
  • 8. سر پستان سياه مي­گردد.
  • 9. بي­درنگ هوس خوردن چيزهاي غير خوردني مي­كند مانند هوس خوردن گل وذغال وامثال آنها

10.وحالاتي پيدا مي­كند از اين قبيل: افسردگي، تن سنگيني، تنبلي، بدنفسي، سرگيجه، چشم تاري، تپش قلب، سردرد،

   11.سفيدي چشم سفيدتر و سياهي عدسي چشم زردتر وسفيدي رخسار سفيدتر ونيروي    ديد افزايش مي­يابد.

  12. ادرار زرد رنگ ومايل به كبودي مي­گردد.

 

 

مناجات خواجه عبدالله انصاري

                                                                                                           

 

 

 

 

وما نگرفتيم، قيمت خود نهادي، ورسول خود فرستادي .

الهي ، هر چه بي­طلب به ما دادي  به سزا واري ما تباه مكن وهر چه به جاي ما كردي از نيكي، به عيب ما بريده مكن وهر چه نه به سزاي ما ساختي به ناسزاي ما جدا مكن .

الهي ، ما را بر اين درگاه، همه نياز روزي بود كه: قطره از آن شراب بر دل ما ريزي، تا كي ما بر آب وآتش بر هم آميزي. اي بخت ما از دوست رستخيزي.

الهي ، از نز ديك نشانت مي­دهند و بر­تر از آني ، وز دورت مي­پندارند و نزديكتر از جاني، موجود نفس­هاي جوانمرداني ، حاضر دل­هاي ذاكراني .

الهي، گهي به خود نگرم، گويم از من زارتر كيست ؟ گهي به تو نگرم گويم از تو بزرگوارتركيست؟ گاهي به طينت خود افتد نظرم گويم كه من از هر چه به عالم بترسم چون از صفت خويشتن اندر گذرم، از عرش همي به خويشتن در نگرم.

منبع :مناجات خواجه عبدالله انصاري ص 10

 

نيم نگاهي به پيام امام خميني (رحمه الله)درباره وحدت حوزه ودانشگاه

27 آذر روز وحدت حوزه ودانشگاه

 

«وحدت» واژه اي مقدس وقابل احترام در فرهنگ انساني و اسلامي است. دين اسلام همان طور كه نظام فكري

 وعملي اش را بر مبناي توحيد ويگانگي قرار داده است، وحدت را در تمامي ابعاد فكري وعملي انسان ملحوظ داشته است.

از اين رو، امام خميني(ره) نيز با توجه به مسائل سياسي- اجتماعي اقدام به ترغيب مردم براي وحدت حوزه ودانشگاه كرد.

آآنچه به طور خاص جلب نظر مي كند مسئله وحدت روحانيون ودانشگاهيان است تا وحدت حوزه حوزه ودانشگاه. حضرت امام (ره) به ريشه يابي ايجاد عداوت وخصومت بين روحاني ودانشگاهي توجهي ويژه داشت وآن را اتفاقي برنامه ريزي شده از زمان رضاخان مي دانست. پديده اي كه وابستگي فرهنگي وفكري را به همراه داشت وبا هدف دين زدايي وروحانيت ستيزي از سويي وغرب گرايي وهويت گريزي از سوي ديگر، براي عقب ماندگي و وابستگي بيشتر كشور تلاش مي كرد.

با توجه به فرمايشات امام مي توان مهم ترين انتظارهاي ايشان از روحانيون پي برد از جمله:

1. حضور در صحنه بدون فراموشي شأن روحاني بودن.

2. تهذيب نفس

3. اصلاح حال ملت وجلوگيري از بزهكاري ونابساماني هاي اخلاقي به خصوص در جوانان.

4. مقابله با فرهنگ شرق وغرب.

5.رعايت عدالت اسلامي در رفتار خود.

راهكارهاي عملي كردن وحدت حوزه ودانشگاه

با تأمل بر پيام ها وتوصيه هاي امام (ره) مي توان به راهكاري شفاف وكاآمد در ايجاد وحدت بين حوزه ودانشگاه دست يافت.از جمله:

  • 1. وحدت وهمگرايي در هدف، وانگيزه وهمكاري وهماهنگي وتعامل در عمل ورسيدن به آن هدف.
  • 2. شناخن راهبرد ها وسياست گذاري وبرنامه ريزي دقيق در رسيدن به وحدت
  • 3. داشتن تواضع وادب در ارتباطات بين اين دو نهاد.
  • 4. ايجاد فضاي دوستي ومحبت در مسير رسيدن به هماهنگي و ووحدت واقعي ورفع جو بدبيني.
  • 5. مشاركت وهمكاري دوجانبه در فعهاليت ها وريشه يابي علوم دانشگاهي وتلفيق روش ها در اسلامي كردن دانشگاه ها.
  • 6. منبع:فصلنامه فرهنگي اجتماعي هدي ، شماره 12، ص67

آيت الله سيد حسن مدرس

آيت الله سيد حسن مدرس در سال 1278 ه ق در «سرابه كچو» از توابع اردستان به دنيا آمد. او پس از رشد ونمو، به تحصيل علوم ديني در قمشه واصفهان ونجف اشرف پرداخت تا سرانجام در سال 1289 شمسي از طرف علماي نجف اشرف به عنوان مجتهد درجه اول (بر اساس متمم قانون اساسي ) براي نظارت به مصوبات مجلس وتطبيق آن با اسلام ، وارد دوره دوم مجلس شورا شد.

او از اين پس با اينكه در متن سياست بود، وشخصيتها و رجال با او در رفت وآمد بودند، هرگز ساده زيستي وخوي طلبگي خود را از دست نداد.

در اين باره«ملك الشعرائ» مي نويسد:روزي وكلاي مجلس براي شركت در دوره دوم مجلس، به طرف مجلس حركت مي­كردند وديده شد كه سيدي به ظاهر ضعيف، اثاثيه­ي مختصر خود را بر گاري تك اسبه­اي نهاده وخود هم بر آن مركب سوار است، و به سوي تهران براي شركت در مجلس حركت كرد. اين مرد عجيب سيد حسن مدرس بود.

يحيي دولت آبادب مي­نويسد:«مدرس روي گليمي مي­نشست و منقل آتشي با چند كتاب در كنارش بود. هر كس وارد مي­شد وداراي هر مقامي بود، مي­بايست روي همان گليم بنشيند.»

حسين مكي مي­نويسد:«براي عزت نفس مدرس، همين بس كه در زندان مثل ساير زندانيان نبود كه از بستر زندان استفاده كند؛ بلكه در تمام مدت حبس، هنگام خواب عمامه­ي خود را به زير سر مي­نهاد ودر زير عباي خود مي­خفت.»

او در عين اينكه پارسايي بزرگ بود، در صحنه سياست حضور چشمگيري داشت كه به عنوان ركن اصلي مجلس شورا به شمار مي­رفت.نوكران اجنبي همچون رضاخان، در صدد بودند او را از صحنه خارج كنند؛ ولي او مثل كوه ايستادگي مي­كرد واز صحنه خارج نمي­شد.

مدرس در زندان(خواف) براي دوستانش چنين پيام فرستاد: به زودي دوران حبس تمام شده وپس از آزادي، مبارزات خود را با انگليس و رضاخان از سر مي­گيرم واين بار چنان پيش مي روم كه يا كار رضاخان را يكسره كنم، يا جان خود را در اين راه از دست بدهم».

همين پيام به گوش رضاخان رسيد و دستور قتل آن قهرمان مبارز را صادر كرد.

منبع:سيماي بزرگان،لطيف راشدي، ص78