مي خواهم قلمم خوب شود كه...

بسم الله الرحمن الرحيم
مي خواهم قلمم خوب شود که شرح دهم همه¬ي ناشنيدني¬ها و همه¬ي ناديدني¬ها؛ مي-خواهم خوب نوشتن را بياموزم، که خوب را گسترش دهم، خوب در جايي که هيچ اميدي به صبح فردا نيست و من با نوشتن اميد و نويد دهم که اي خستگان برخيزيد از روزنه¬اي نور خورشيد هويدا خواهد شد و تمام تاريکي¬ها در حال مبدل شدن به روشنايي¬اند.
مي¬خواهم خوب نوشتن را بياموزم تا رسم خوب گذشتن و فداشدن را به يادگار بگذارم، مي¬خواهم قلمم را به اندازه دل تنگم گسترش دهم و زيبا وجذابش کنم همانند لبخندي که برلب دارم در حالي که پوششي برغم هايم است و نوشته¬ام نيز تسکيني بردرد¬هاي بي سرانجام شود؛ مي¬خواهم خوب بنويسم که علم را گسترش دهم اما نه علمي که هزاران محقق به گردش بسان پروانه مي¬چرخند، مي¬خواهم علم اخلاق را گسترش دهم، هماني که در سينه مادر بي سوادم نهفته است، همان علمي که از صدف لبانش، هنگامي که لبخند بر آن جاري مي¬شود هويدا است، مي¬خواهم بنويسم و خوب نوشتن را تجربه کنم در حالي که زبان گوياي خداوند شده¬ام و بر صفحه¬ي روزگار با قلمي خوش بنويسم الابذکرالله تطمئن القلوب تاهزاران دل ناآرام، آرام گيرد و لب¬هايي که مدت¬هاست در فراق عزيرانشان غنچه شده¬اند و رنگ و لعاب صدف بودن خود را باخته¬اند، رنگي دوباره بخشم. مي¬خواهم بنويسم که رنگ دهم به همه اشياي عالم، امارنگي حقيقي يعني صبغة الله کنم همه¬ي عالم را، هدفم اين است که قلمي خوب داشته باشم بسان شفافي و تنهايي دل يك بيمار، برروي تختِ جدا از عزيزان و شرح دهم حالش را تا شايد توانستم سيلي از دلها به سويشان روانه کنم تا از تنهايي¬شان بکاهم، يانه!!! سيلي از دست¬ها و نگاه¬هاي معصوم را به واسطه¬ي شرح حالشان به سوي آسمان بي¬کران هستي روانه کنم که از معبود حقيقي لباسي از جنس شفا قرض بگيرند براي دلهاي پر از غمشان.
مي¬خواهم قلمم را خوب کنم که هم راز دلم شود آنگاه که دلم با ديدن پاي برهنه کودکي بسان بيد مي¬لرزد در حالي که دست من هم بسان پايش برهنه است و چيزي بر کف آن نيست که ملکي¬اي بخرم و دلش را شاد کنم در حالي که اگر قلمم خوب باشد با نوشتنم دستي پر از اميد مي¬آيد و مرهم پاي خسته کودک مي¬شود اما دلم از قلمم چيزي غير از اين¬ها مي¬خواهد، دلم به انگشتانم مي¬نگرد و مي¬گويد خوب نوشتن را بياموز تا بتواني درباره صحراي پر بلا و رباب بي¬ارباب آنقدر بنويسي که هر روز اين قصه بر هر گوشي طنين انداز شود تا به فراموشي سپرده نشود چرا که قصه¬ي کشيده شدن گوش با گوشواره، گم شدن در ميان خارهاي بيابان و وفاي پدر به عهد خود در ميان خرابه زنگاري است براي دل¬هاي گرد و غبار گرفته ، مي¬خواهم خوب بنويسم که همگان به ياد آورند مفرد مذکرغايبي که منتقم آل رسول است دير کرده و وقت آن رسيده که همه¬ي دل ها با دست¬ها هماهنگ شوند و رو به آسمان بيکران هستي بخوانند اللهم عجل لوليک الفرج.
دست نوشته وحيده ابراهيمي طلبه پايه پنجم

معرفي كتاب

 

به كوشش: سعيد اشيري
ناشر: انتشارات انقلاب اسلامي (وابسته به موسسه پژوهشي فرهنگي انقلاب اسلامي)
موضوع كتاب: سياست
نوبت چاپ: اول
تاريخ چاپ: زمستان ۹۰
شمارگان: ۵۰۰۰ نسخه
تعداد صفحه: ۲۳۰ صفحه

شابك: ۹۷۸-۹۶۴-۲۹۵۱-۴۲-۰

 

انتخابات ليلة‌القدر نظام اسلامي

كتاب «انتخابات ليلة القدر نظام اسلامي» شامل گزيده‌اي از آرا و نظرات حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي درباره انتخابات در نظام مردم‌سالاري اسلامي است.

«انتخابات ليلة القدر نظام اسلامي» حاوي مجموعه نظرات، رهنمودها و مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامي است كه طي يك دوره ي 22 ساله(1390-1368) و در مقاطع مختلف درباره‌ي انتخابات بيان شده است.

گردآورنده‌ي كتاب، پس از تعيين عنوان هر قطعه از بيانات، به ترتيب تاريخ آنها را تنظيم و در قالب كتاب ارائه نموده است. در بخشي از كتاب به استناد به بيانات رهبر معظم انقلاب آمده است: «برپايي نظام جمهوري اسلامي و مشاركت مردم در تمام برنامه‌ها و تصميم‌گيري‌هاي اساسي آن، بر تمامي تصورات و برداشت‌هاي نادرست از اسلام و حكومت اسلامي، خط بطلان كشيد.»

كتاب پيش‌رو گردآوري بخش مبسوطي از بيانات و نظرات مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه‌اي است كه مطالعه‌ي آن خصوصاً به اهالي سياست و نخبگان جامعه توصيه مي‌شود. بيان روان،حكمت عيان، منطق مستحكم و دلالت‌هاي جامع در گفته‌ها و نوشته‌هاي معظم له، در بينش و داوري اهالي نظر و تامل به ويژه فعالان عرصه‌ي سياست و فرهنگ موثر و مفيد فايده خواهد بود.

كتاب«انتخابات، ليلة القدر نظام اسلامي» محصول انتشارات انقلاب اسلامي وابسته به موسسه انقلاب اسلامي (حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامي) است. اين كتاب در آستانه برگزاري انتخابات مجلس نهم روانه كتابفروشي‌ها شد. علاقه‌مندان براي تهيه اين كتاب مي‌توانند با شماره تلفن‌هاي 66483695 و 66483975-021 تماس حاصل نموده و يا به نشاني پست الكترونيكي book@khamenei.ir مكاتبه نمايند.

 

سیره اخلاقی - سیاسی امام علی علیه السلام

سيره اخلاقي - سياسي امام علي عليه السلام            زينب فرهادي - دانش آموخته سطح 2

موضوعي كه به آن پرداخته شده «سيره اخلاقي- سياسي امام علي عليه السلام» است.سيره به معناي طريقه، روش، سنت، مذهب، خو، عادت، خلق، ترتيب و نظام است. در اصطلاح تاريخ نويسان به تاريخ جنگها وغزوات، نحوه وشيوه­هاي سلوك و رفتار و سبك و متد و اخلاقيات افراد در عرصه­هاي گوناگون مي­گويند.

  حضرت علي-عليه السلام- از زمان ظهور اسلام همواره در جبهه­ي حق بود و رفتار وشجاعت و جوانمردي اش تصويري زيبا از اسلام را متجلي مي­كرد.او جلوه­ي واقعي وكامل حق به شمار مي­آيد. در كردار، جهاد، ايثار، پاسداري از اسلام، ايمان و عمل صالح، عالي­ترين نمونه از تربيت شدگان مكتب قرآن و رسول بود. يكي از ويژگي­هاي علي-عليه السلام- عبادت اوست و به جرأت مي­توان گفت كه علي -عليه السلام- بعد از رسول خدا عابدترين مرد تاريخ است وهيچ كس در نماز شب وخواندن نافله وادعيه وروزه داري به پاي او نمي­رسد.

  مراد از اخلاق سياسي، به بازي گرفتن اخلاق ازسوي سياستمداران يا سياسي كردن اخلاق نيست، بلكه مراد اخلاقي كردن سياست يا تنظيم روابط سياسي، اجتماعي، اقتصادي بر پايه اخلاق و عدالت است. جنگ اميرمؤمنان -عليه السلام-  با معاويه، نبرد دو طرز فكر كاملا الهي با شيطاني وجنگ اخلاق با بي اخلاقي بود؛ همان طور كه مهم­ترين منبع انديشه وعمل امام، اعتقاد مطلق وي به اصول اسلامي واخلاقي است.

 حضرت علي در حكومت خود به شدت ازخشونت وخونريزي پرهيز و ابا داشتند واساساً خشونت و خونريزي با اهداف و مباني فكري حضرت سازگار نبود. تأمين آزادي مخالفان سياسي، به عنوان يك الزام اخلاقي در سيره امام علي- عليه السلام- مشهود است و حد و مرز اين آزادي تا جايي بود كه به روي مخالف دست به شمشير نبرد و عملا خشونت نورزيد.

   كليدواژه ها:  امام علي-عليه السلام-، سياست، اخلاق، سيره، عدالت         

فضیلت ماه رجب

فضيلت ماه رجب

ماه رجب وماه شعبان وماه رمضان در شرافت تمامند وروايت بسيار در فضيلت آنها وارد شده، بلكه از حضرت رسول (صلي الله عليه وآله) روايت شده كه ماه رجب، ماه بزرگ خداست وماهي در حرمت و فضيلت به آن نمي­رسد، و قتال با كافران در اين ماه حرام است، رجب ماه خداست، و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است، كسي كه يك روز از ماه رجب را روزه دارد مستوجب خشنودي بزرگ خدا گردد و غضب الهي از او دور گردد و دري از درهاي جهنم بر روي او بسته گردد و از حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) منقول است كه هر يك روز از ماه رجب را روزه بدارد آتش جهنم يكساله راه از اودور شود، و هر كه سه روز از آن را روزه دارد بهشت او را واجب گردد.

وهمچنين فرمود: كه رجب نام نهري است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرين­تر، هر كه يك روز از ماه رجب را روزه دارد البته از آن نهر بياشامد، و از امام صادق(عليه السلام) منقول است كه حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) فرمودند: كه ماه رجب ماه استغفار امت من است، پس در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده و مهربان است. و رجب را اصب مي­گويند زيرا كه رحمت خدا در اين ماه بر امت من بسيار ريخته مي شود، پس بسيار بگوئيد: اَستَغفراللهّ وّاَسئلُهُ التَوبّةّ. و بدانكه از براي روزه ي ماه رجب فضيلت بسيار وارد شده است و روايت شده كه اگر شخص قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه اين تسبيحات را بخواند تا ثواب روزه ي آن را دريابد:سُبحانَ الِالهِ الجَليلِ،سُبحانَ مَن لا يَنبَغي التَسبيحُ اِلالَه ،سُبحانَ الاَعزِ الاّكرّم ِ،سُبحانّ مّن لّبسّ العزّ وّهُوّلّه اّهل.وهر روز از ماه رجب در صبح وشام در عقب نمازيك بار دعاي :يا مَن ارجُوهُ لِكُلِ خير…..(در كتاب مفاتيح الجنان شيخ عباس قمي ،ص267)

 

شبهه

 شبهه : چرا زن نمی تواند قاضی شود ؟
پاسخ : خداوند زن را برای تربیت نسل آ فریده است و تربیت به مهربانی و دلسوزی سرشار نیاز دارد که در وجود زن به ودیعه گذارده شده است .

این احساسات و عاطفه در قضاوت خطرناک است .زیرا قاضی ، با افراد خلافکاری برخورد دارد که با اشک وناله و دروغ و تهدید و تطمیع ، سعی در فرار از حکم دارند و اکر قاطعیت و صلابت نباشد ، احساسات ظریف و آسیب پذیر زن باعث میشود تا با اشکی یا تهدیدی ، حقوقی نابجا یا نادیده گرفته شود .

منبع :حجت الاسلام قرائتی 

jتبلیغ طبق سلیقه مردم

آقايى به يكى از دوستان مبلّغ نصيحت مى‏كرد كه امشب عدّه‏اى از كبوتربازان پاى منبر شما هستند، طورى صحبت كن كه از شما دل زده و ناراضى نشوند.

مثلاً بگو آب و دانه دادن به حيوانات چقدر ثواب دارد، امام رضا چقدر كبوتر دارد، پرنده‏ها چقدر خوب هستند.

ايشان در جواب گفت: اگر بنا بود عالمان دين طبق سليقه مردم حرف بزنند كه اثرى از دين نمانده بود.

منبع :خاطرات حجت الاسلام قرائتی 

یاصاحب الزمان ادرکنی

در سختی ها این جمله امام زمان «عج» را نصب العین خود قرار دهید:

«در مراعات حال شما سهل انگاری نکرده و هرگز شما را فراموش نمی کنیم و اگر توجه و عنایات ما نبود، گرفتاری ها و سختی ها بر شما نازل می شد و دشمنان شما را بیچاره می کردند».


عروج غم انگیز مردی آسمانی

این ابرمرد آسمانی زندگی اش را وقف دین کرد

بسیار دلسوز و فداکار
بی ریا و بی چشم داشت
شاگردانی تربیت کرد به رنگ و بوی شهدا
همه ی زندگی اش خدا بود و بس…

استاد ابوالفضل اسماعیلی ،یکی از بهترین استادهای حوزه های خواهران وبرادران گراش با عروج ناگهانی اش همه را در سوگ نشاند…

ایشان براثر تصادف جان باختند ، ودرروز پنج شنبه 1392/1/1  در زادگاهشان روستای سادیان کاشان به خاک سپرده شدند.

 شادی روحش بخوانید فاتحه و صلوات

رمزپیروزی انقلاب ازدیدگاه امام

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، طولی نکشیدکه پرتوهای معنوی این بارقه الهی مرزهای جغرافیایی را درنوردید و مسلمانان جهان را از خواب غفلت بیدار کرد و رستاخیز اسلامی را در سراسر جهان پدید آورد.

زیرا این انقلاب، جنبه معنوی و دینی داشت و از این رو، توانست در کشورهای اسلامی نفوذ کند و هزاران انسان را شیفته خویش سازد. امام خمینی(ره) در معرفی انقلاب اسلامی و بیان رمز پیروزی آن فرمودند:

«… این قیام، قیام حق بر باطل بود، قیام عبودیت بر طاغوت بود، قیام انسانیت بر توحّش بود.

رمز پیروزی ما در این بود که نهضت ما جنبه معنوی و اسلامی داشت…»

این هدیه غیبی بود که [خداوند] به ما داد. این استقلالی که خدای تبارک و تعالی به ما داده و دست اجانب را کوتاه کرده، برای خاطر آن قدرت ایمان و وحدت کلمه بود».

اهمیت پژوهش در کلام رهبری

مقام معظم رهبری :

برای خدمت رسانی بهتر به مردم کارهای دقیق پژوهشی لازم است.

 

ویژگی های یک پژوهشگر موفق چیست؟

ویژگی های یک پژوهشگر موفق چیست؟
یک پژوهشگر موفق نگاهی کنجکاو و موشکافانه به پدیده های اطراف خود دارد. او نسبت به آن چه در اطرافش می گذرد حساس است و ذهنی پویا و پرسشگر دارد. ذهن پرسشگر او همواره در جهت یافتن پاسخ های تازه برای پرسش های موجود است. هم چنین، او برای انجام موفقیت آمیز پژوهش خود، از روش های علمی و پذیرفته شده استفاده می کند. علاو بر آن، یک پژوهشگر موفق از مهارت لازم برای یافتن منابع اطلاعاتی مورد نیازش برخوردار است. این منابع از محل های مختلف مثل کتابخانه ها، مراکز اطلاع رسانی و شبکه های رایانه ای ملی و بین المللی به دست می آیند. او به خوبی می تواند در این منابع به جستجو بپردازد و با مطالعه پیشینه پژوهشی موضوعی که در آن زمینه فعالیت می کنند به درک روشنی نسبت به گذشته آن موضوع دست یابد. پژوهشگران موفق به کار گروهی در طرح های پژوهشی بها می دهند و تلاش می کنند پژوهش خود را با همکاری یکدیگر انجام دهند. هم چنین، آنان نتایج یافته های خود را به نحو موثری منتشر ساخته و در اختیار سایر محققان قرار می دهند. آنان نسبت به توسعه مرزهای دانش احساس مسئولیت کرده و لحظه ای از تلاش در جهت ارتقاء مهارت های علمی خویش باز نمی ایستند.

پاسخ به یک شبهه عاشورایی دیگر

شهادت امام حسین(ع) عمل اختیاری بود یا مقدّر شده بود؟
قبل از پاسخ، ابتدا لازم است معنای قضا و قدر را بیان کنیم. قََدَر یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی. تقدیر در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده، آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش قرار داده است.
قضا یعنی حکم و حتمیت. در نظام آفرینش،‌ موجودات از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، مثلاً اگر به خانة شما از چند کوچه راه باشد، ورود به آن جا از چند راه ممکن است. حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب یکی از آن‌ها فراهم شد و تنها همان تحقق یافت،‌ این مرحله را قضا می نامند.
خداوند برای هر موجودی، اسباب هایی قرار داده که هستی و ویژگی‌های موجود بستگی به آن علت‌‌ها دارد. هر چه در جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و فقط اتفاقی و بی حساب نیست. همان گونه که در بارش برف و باران عواملی دخالت دارد و هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمی پذیرد، کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق سر نمی زند، بلکه نخست چیزی را تصور می کند، سپس به آن می اندیشد و پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت،‌ به انجام آن می کوشد. پس هر حادثه ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر کرده است.
این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان ناهمگونی ندارد،‌زیرا اختیار و آزادی یکی از اسباب و علل جهان است؛ یعنی خداوند خواسته و مقدّر کرده که بشر کارهای خود را به اراده و انتخاب خود انجام دهد، و سرنوشت خویش را رقم زند. این که می گوییم کارهای انسان هم به اختیار او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به همین معنی است که خدا اراده فرموده و مقدّر کرده که بشر در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد. خداوند برای حوادث جهان، علل و اسبابی مقدّر کرده،‌در مورد افعال انسانی،‌عقل و اراده و اختیار از جملة آن اسباب است اما آنچه که انسان با اختیار خود از میان تقدیرهای مختلف برگزیند، قضای الهی است.
بشر در کارهای ارادی خود مانند سنگ نیست که او را از بالا به پایین رها کرده باشند و تحت تأثیر جاذبة زمین خواه نا خواه به طرف زمین سقوط کند. نیز مانند گیاه نیست که فقط یک راه دارد و همین که در وضع رشد و نمو قرار گرفت، خواه ناخواه مواد غذایی را جذب و راه رشد و نمو را طی ‌کند. هم چنین مانند حیوان نیست که به حکم غریزه کارهایی انجام دهد. بشر همیشه خود را بر سر چهار راه هایی می بیند و هیچ گونه اجباری که فقط یکی از آن‌ها را انتخاب کند ندارد و سایر راه ها بر او بسته نیست. انتخاب یکی از آن‌ها به نظر و فکر و ارادة او مربوط است؛ یعنی طرز فکر و انتخاب او است که یک راه خاص را معیّن می‌کند، و این همان قضا و قدر الهی خواهد بود،(1)
در این جا شخصیت و صفات اخلاقی و روحی و پیشینة تربیتی و موروثی و میزان عقل و دور اندیشی بشر به میان می آید و معلوم می‌شود که آیندة سعادت بخش یا شقاوت بار هر کس تا چه اندازه مربوط به شخصیت و صفات روحی و ملکات اخلاقی و قدرت عقلی و علمی او است،‌ و بالاخره به راهی که انتخاب می‌کند.
تفاوتی که میان بشر و آتش که می سوزاند و‌آب که غرق می‌کند و گیاه که می روید و حیوان که راه می رود وجود دارد، این است که انسان انتخاب می‌کند. او همیشه در برابر چند کار و چند راه قرار گرفته، در قطعیت یافتن یک راه و یک کار، خواست او مؤثر است.

انسان، عملی را که با غریزه طبیعی و حیوانی او هماهنگ است و هیچ مانعی برای آن وجود ندارد، به حکم تشخیص و مصلحت اندیشی قادر است ترک کند (مانند ترک گناهان) همچنین کاری را که مخالف خواسته‌های او است و هیچ گونه عامل اجبار کنندة بیرونی وجود ندارد، به حکم مصلحت اندیشی و نیروی خرد می‌تواند انجام دهد مانند خوردن دارو و حاضر شدن برای عمل جراحی.
پس تقدیر خداوندی این است که بشر افعال خود را از روی اختیار انجام دهد، نه این که تقدیر او را مجبور سازد.
انسان فقط یک سرنوشت حتمی ندارد، بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آن‌ها جانشین دیگری گردد. در تعیین و حتمی شدن یکی از آنها، ارادة شخص تأثیر جدی دارد، مثلاً اگر بیمار شود، سرنوشت او بستگی به درمان دارد. اگر اقدام کند، ممکن است معالجه شود و اگر اقدام نکند، از بین می‌رود. حتمی شدن یکی از آن دو، به اختیار خودش می‌باشد.
امام علی(ع) از پای دیوار کجی برخاست و کنار دیوار دیگری نشست. گفتند: آیا از قضای الهی فرار می کنی؟ پاسخ داد: “از قضای خدا به قَدَر وی و قضای دیگری فرار می کنم".(2) یعنی قضا و قدر معیّن کرده که هر چیزی اثر خود را داشته باشد و من با آگاهی که دارم، راهی را انتخاب می کنم که اثر خوب داشته باشد.
اما امام حسین(ع)، با علم و آگاهی و به خاطر رسوا کردن بنی‌امیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش (که سکوت در مقابل حاکم ستمگرِ بدعت‌گذار را جایز ندانسته بود)(3) حاضر نشد با یزید بیعت کند و به جوار خانة خدا پناهنده شد. در آن جا نامه‌های بی‌شمار کوفیان را دریافت کرد و وقتی مکه را نا امن دید، در جواب دعوت مردم کوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد، ولی سپاه «عبیدالله» مانع ورود ایشان به کوفه گشت و به اجبار ایشان را به کربلا برد. در آن جا امام را بین دو راه آزاد گذاشت: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شمشیرهای سپاه عبیداالله. امام راه دوم را انتخاب کرد.(4) بنابراین راهی که امام برمی‌گزیند، هم اختیاری است و هم تقدیر الهی است و میان تقدیر الهی و انتخاب او نه تنها تضادی نیست، بلکه همخوانی دارند.
حضرت می‌فرماید: «قد شاءالله أن یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً؛ خداوند می‌خواهد مرا کشتة‌سربریده، بناحق و ستمدیده ببیند».(5)
کلام حضرت بیانگر اراده و مشیت خداوند در مورد بندگان اوست. خداوند می‌خواهد همه بندگان رهرو صراط مستقیم باشند. خدا آنان را به پیمودن این راه امر کرده، از آنها پیمان گرفته که رهرو این راه باشید،(6) ولی انسان‌ها را آزاد گذارده که به خواست خدا عمل کنند یا عصیان کرده و راه دیگری در پیش گیرند.
در مورد امام حسین(ع) هم خداوند می‌خواست بهترین راه را برگزیند که نتیجه و عاقبت آن کشته شدن مظلومانه بود، ولی امام حسین در انتخاب آن راه مجبور نبود.
حضرت خود را آزاد می‌دانست، ولی فقط اراده و خواست خدا را می‌پسندید، زیرا خواست خدا را بهترین سرنوشت و عاقبت می‌دانست. متأسفانه کافران و مشرکان هستند که با استناد به تقدیر و جبر می‌خواهند گمراهی خود را توجیه کنند و می‌گویند:
«لو شاء الله ما أشرکنا و لا آباؤنا…؛ اگر خدا می‌خواست، ما و پدرانمان مشرک نمی‌شدیم»!(7)
منظور آنان این است که مشرک شدن ما به تقدیر الهی و بدون اختیار بوده است،‌هم چنان که قرآن از آنان نقل می‌‌کند: «لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء نحن و لا آباؤنا و لا حرّمنا من دونه من شیء؛ اگر خدا می‌خواست، ما و پدرانمان غیر از خدا را عبادت نمی‌کردیم و بدون اجازة او چیزی را حرام نمی‌شمردیم»(8)، یعنی عبادت بت‌ها توسط ما تقدیر و قضای حتمی بوده، قدرت سرپیچی نداشته‌ایم، ولی خداوند چنین اراده و مشیتی را از خود نفی کرده و می‌فرماید: «لو شاء الله لهداکم اجمعین؛ اگر خدا می‌خواست، همه شما را هدایت می‌کرد».(9)
اگر خداوند بخواهد به صورت اجبار انسان‌ها را به راهی ببرد،‌ مطمئناً به راه ایمان و بندگی اجبار می‌کرد، نه به سوی کفر و گمراهی در عین حال خدا ایمان اجباری را نمی‌پسندد و ایمانی را می‌خواهد که از روی اراده و انتخاب باشد و این ارزشمند است،‌نه ایمان اجباری.
پس خداوند وقتی ایمان جبری نخواهد و ارادة قطعی و تخلف ناپذیرش بر هدایت شدن اجباری مردم تعلق نگیرد، ارادة قطعی او بر کفر کافران و شرک مشرکان تعلق نخواهد گرفت، زیرا چنین اراده‌ای علاوه بر آن که جبر را حاکم می‌کند و مخالف دستور الهی است (که به ایمان امر کرده است) و فرستادن پیامبران را بی فایده می‌کند و…، ظلم می‌باشد اما خداوند از ظلم و ستم پیراسته است. پس نه کفر کافران به تقدیر حتمی است (که اراده انسان در آن نباشد) و نه ایمان مؤمنان، چون در این صورت نه کفر آنان گناه بود و نه ایمان ایشان ارزش داشت.
———————————————————————————————————-
پی‌نوشت‌ها:
1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار (انسان و سرنوشت) ص 385؛ مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، (8) ص 17.
2. توحید صدوق، ص 369.
3. بحارالانوار،‌ج44، ص 382.
4. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 425.
5. همان،‌ص 293.
6. مائده (5) آیه 6؛ یس (36) آیه 60.
7. انعام(6) آیه 148.
8. نحل (16) ، آیه 35.
9. انعام،‌ آیه149.

 

 

الهی

الهی ،آمدم ردم مکن ، آتشینم کرده ای سردم مکن.

الهی ، گرچه علم رسمی سربه سر قیل وقال است، بازشکر که علم وکتاب حجابم شدند نه سنگ وگل ودرهم ودینار.

آیت الله حسن زاده آملی

تلفن همراه وافزايش احتمال تومورهاي مغزي

آيا به راستي تلفن هاي همراه موجب ابتلا به سرطان خواهند شد؟
گوشي هاي تلفن همراه از تابش هايي استفاده مي كنند كه يونيزه كننده نيستند. ازآنجاكه اين امواج از انرژي كافي ضربه زدن و در نتيجه يونيزه كردن الكترون ها و ديگر ذرات اتم ها برخوردار نيستند، از عملكرد متفاوتي در مقايسه با تابش هاي يونيزه كننده اشعه ايكس و مواد راديواكتيو برخوردار هستند.
افرادي كه بيش ازيك دهه متوالي از تلفن همراه استفاده كرده اند احتمال ايجاد تومورهاي مغزي در سمتي از سر كه فرد عادت به گذاشتن گوشي داشته تا 3 برابر افزايش خواهد يافت.
اگر چه نمي توان افزايش احتمال ابتلا به سرطان تومورهاي مغزي در نتيجه استفاده از تلفن همراه كرد اما تاييد قطعي آن مستلزم انجام آزمايشات و تحقيقات بيشتري در اين زمينه است.