مي خواهم قلمم خوب شود كه...

بسم الله الرحمن الرحيم
مي خواهم قلمم خوب شود که شرح دهم همه¬ي ناشنيدني¬ها و همه¬ي ناديدني¬ها؛ مي-خواهم خوب نوشتن را بياموزم، که خوب را گسترش دهم، خوب در جايي که هيچ اميدي به صبح فردا نيست و من با نوشتن اميد و نويد دهم که اي خستگان برخيزيد از روزنه¬اي نور خورشيد هويدا خواهد شد و تمام تاريکي¬ها در حال مبدل شدن به روشنايي¬اند.
مي¬خواهم خوب نوشتن را بياموزم تا رسم خوب گذشتن و فداشدن را به يادگار بگذارم، مي¬خواهم قلمم را به اندازه دل تنگم گسترش دهم و زيبا وجذابش کنم همانند لبخندي که برلب دارم در حالي که پوششي برغم هايم است و نوشته¬ام نيز تسکيني بردرد¬هاي بي سرانجام شود؛ مي¬خواهم خوب بنويسم که علم را گسترش دهم اما نه علمي که هزاران محقق به گردش بسان پروانه مي¬چرخند، مي¬خواهم علم اخلاق را گسترش دهم، هماني که در سينه مادر بي سوادم نهفته است، همان علمي که از صدف لبانش، هنگامي که لبخند بر آن جاري مي¬شود هويدا است، مي¬خواهم بنويسم و خوب نوشتن را تجربه کنم در حالي که زبان گوياي خداوند شده¬ام و بر صفحه¬ي روزگار با قلمي خوش بنويسم الابذکرالله تطمئن القلوب تاهزاران دل ناآرام، آرام گيرد و لب¬هايي که مدت¬هاست در فراق عزيرانشان غنچه شده¬اند و رنگ و لعاب صدف بودن خود را باخته¬اند، رنگي دوباره بخشم. مي¬خواهم بنويسم که رنگ دهم به همه اشياي عالم، امارنگي حقيقي يعني صبغة الله کنم همه¬ي عالم را، هدفم اين است که قلمي خوب داشته باشم بسان شفافي و تنهايي دل يك بيمار، برروي تختِ جدا از عزيزان و شرح دهم حالش را تا شايد توانستم سيلي از دلها به سويشان روانه کنم تا از تنهايي¬شان بکاهم، يانه!!! سيلي از دست¬ها و نگاه¬هاي معصوم را به واسطه¬ي شرح حالشان به سوي آسمان بي¬کران هستي روانه کنم که از معبود حقيقي لباسي از جنس شفا قرض بگيرند براي دلهاي پر از غمشان.
مي¬خواهم قلمم را خوب کنم که هم راز دلم شود آنگاه که دلم با ديدن پاي برهنه کودکي بسان بيد مي¬لرزد در حالي که دست من هم بسان پايش برهنه است و چيزي بر کف آن نيست که ملکي¬اي بخرم و دلش را شاد کنم در حالي که اگر قلمم خوب باشد با نوشتنم دستي پر از اميد مي¬آيد و مرهم پاي خسته کودک مي¬شود اما دلم از قلمم چيزي غير از اين¬ها مي¬خواهد، دلم به انگشتانم مي¬نگرد و مي¬گويد خوب نوشتن را بياموز تا بتواني درباره صحراي پر بلا و رباب بي¬ارباب آنقدر بنويسي که هر روز اين قصه بر هر گوشي طنين انداز شود تا به فراموشي سپرده نشود چرا که قصه¬ي کشيده شدن گوش با گوشواره، گم شدن در ميان خارهاي بيابان و وفاي پدر به عهد خود در ميان خرابه زنگاري است براي دل¬هاي گرد و غبار گرفته ، مي¬خواهم خوب بنويسم که همگان به ياد آورند مفرد مذکرغايبي که منتقم آل رسول است دير کرده و وقت آن رسيده که همه¬ي دل ها با دست¬ها هماهنگ شوند و رو به آسمان بيکران هستي بخوانند اللهم عجل لوليک الفرج.
دست نوشته وحيده ابراهيمي طلبه پايه پنجم

مادران شايسته

جمله­ هاي عملي و قابل اجرا، بهترين جايگزين تهديدها و هشدارها هستند. اگر بتوانيم هنر استفاده از واژه­هاي عملي و قابل اجرا را ياد بگيريم؛ حرفهايمان مانند طلا با ارزش مي­شوند.

تهديد و هشدار: با غذات بازي نكن.

جمله عملي: هر وقت تونستي درست غذا بخوري، سر ميز بيا.

تهديد و هشدار: ساكت شو، وقتي دو نفر با هم صحبت مي­كنيد من نمي­تونم صداتون رو خوب بشنوم.

جمله عملي: به محض اينكه حرفهاي يكي از شما تموم شد، خوشحال مي­شم حرفهاي نفر بعدي رو بشنوم.

تهديد و هشدار: تا وقتي تكاليفت رو انجام ندادي نمي­توني بازي كني.

جمله عملي: به محض اينكه تكاليفت رو تموم كردي، ميتوني براي بازي بيرون بري.

 تهديد و هشدار: من لباس­هاي كثيف تو را جمع نمي­كنم.

جمله عملي: دوست دارم لباس­هاي كثيفي كه توي لباس­شويي گذاشته­اي را بشويم.

تهديد و هشدار: اتاقت رو تميز كن.

جمله عملي: همه كساني كه اتاقشون رو مرتب و تميز كنند، به خوردن بستني دعوت مي­شوند.  

هفتاد ودو مهاجر عاشق

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

pan>. 
تقابل بين نيروهاي خط امام (ره) و بني صدر پس از انتخاب نخست وزير و كابينه نيز همچنان ادامه يافت و در زمستان 1359 دور تازه اي از منازعات شروع شد. سازمان مجاهدين خلق پس از اين وقايع، در 30 خرداد 1360، اعلام كرد كه فعاليت هاي اين سازمان وارد فاز نظامي شده است و اعضاي اين گروه كه مسلح به انواع اسلحه هاي سرد و گرم بودند به خيابان ها ريخته و به قتل و جرح مردم و پاسداران كميته و نيروهاي انتظامي و تخريب اموال عمومي پرداختند. ترورهاي كور يكي ديگر از استراتژي هاي سازمان در اين زمان بود. موج اين ترورها به قدري گسترده بود كه از مردم عادي در كوچه و خيابان تا مسئولين مملكتي را در بر گرفت. در ششم تير ماه سال 1360 جواد قديري يكي از عوامل سازمان منافقين در مسجد اباذر تهران با بمب گذاري به حضرت آيت الله خامنه اي سوء قصد نمود كه البته اين ترور نافرجام ماند. روز بعد يعني هفتم تيرماه، سازمان توسط عامل نفوذي خود محمد رضا كلاهي در حزب جمهوري اسلامي، دفتر مركزي حزب واقع در سرچشمه تهران را منفجر كردند كه به شهادت آيت الله بهشتي و 72 تن از پيروان خط امام منجر شد.
هفتاد و دو مهاجر عاشق
در هفتم تيرماه سال 1360، دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي، در حالي كه جمعي از بلندپايه‏ترين و دلسوزترين مسؤولان نظام، همچون آيت‏اللّه‏ بهشتي رئيس ديوان عالي كشور، چهار وزير، دوازده معاون وزير و حدود سي نماينده مجلس در آن جلسه حضور داشتند، با بغض منافقان منفجر شد و 72 يار وفادار انقلاب و امام، با ذكر خدا بر لب و بدن‏هاي پاره پاره، به ديدار حق شتافتند. در پي اين حادثه، مردم انقلابي ايران، در سراسر كشور مجالس عزاداري باشكوهي برگزار كردند و با اين كار، نفرت عميق خود را از دشمنان انقلاب و به ويژه منافقان نشان دادند.
حضرت امام خميني رحمه‏الله درباره اين حادثه جان‏سوز فرمودند: «ملت ايران در اين فاجعه بزرگ، 72 تن بي‏گناه، به عدد شهداي كربلا از دست داد».
27 صندلي؛ 27 دسته گل
پس از حادثه انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي در هفتم تيرماه سال 1360 و شهادت جمعي از نمايندگان مجلس شوراي‏اسلامي، نخستين جلسه‏علني مجلس، سه‏روز بعد، يعني چهارشنبه‏دهم‏تيرماه برگزار شد. درآن روز، به يادبود آن شهيدان، 27 دسته گل، بر روي 27 صندلي مجلس قرار داده بودند.
يكي از مسئولان نظام درباره آن روز مي‏نويسد: «نگران عدم تشكيل مجلس، به خاطر كمبود از حدنصاب لازم بودم خوش‏بختانه با يك ساعت تأخير، نصاب حاصل شد و جلسه علني رسميت يافت. موفقيتي بزرگ حاصل آمد؛ چون 27 نفر نماينده شهيد داشتيم و نُه نفر مجروح؛ گرچه جمعي از مجروحان، از بيمارستان به مجلس آمدند.
تشييع شهيدان خونين‏بال
دو روز بعد از فاجعه هفت تير، مردم براي تشييع شهدا، در ميدان حسن آباد جمع شدند و به سوي بهشت زهرا به حركت درآمدند. شهداي پاك‏باخته در راه حق، يكي پس از ديگري بر روي دست‏هاي گرم و توان‏مند مردم به خاك سپرده مي‏شدند و تا عصر آن روزفراموش نشدني، 28 تن از شهيدان دفن شدند و تشييع بقيه، از جمله شهيد مظلوم دكتر بهشتي، به وقت ديگري موكول شد. بامداد روز بعد با اين كه دفن شهدا اعلام نشده بود، اما سيل مردم به سوي بهشت زهرا سرازير شد و سرانجام در آن موقع، پيكر پاك آن شهيد مظلوم و تني چند از هم‏سنگرانش، روي دست‏هاي پاك مردم به محل دفنشان انتقال يافت و پيكرآنان ـ كه پاك‏تر از گُل بود ـ به خاك سپرده شد.
علل فاجعه
عامل اصلي وقوع فاجعه هفتم تير، استكبار جهاني به سركردگي امريكا بود. در واقع آنها وقتي نتوانستند از پيروزي انقلاب اسلامي جلوگيري كنند، به توطئه عليه جمهوري اسلامي روي آوردند. البته طرح هاي آنها از جمله حمله نظامي و شكست در صحراي طبس، كودتاي نوژه، حمله نظامي صدام حسين و … با شكست مواجه شد. در داخل كشور با تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي، پايه هاي اصلي نظام مستحكم و مجلس شوراي اسلامي به دست نيروهاي اصيل انقلابي و متدين افتاد. ارتش و سپاه قدرت يافتند و حزب جمهوري اسلامي نيز صحنه سياسي كشور حضور فعالي داشت. در چنين شرايطي كه گروهك هاي داخلي مطرود مردم و مسئولين شده و از بعد خارجي نيز نظام اسلامي منسجم و مقتدر شده بود، همه نگاه ها و بغض و كينه ها متوجه حزب جمهوري اسلامي و دبير كل آن آيت الله بهشتي شد. بنابراين اجراي برنامه اي براي حذف ايشان و ديگر اعضاي حزب كه اكثراً از مجلسيان و ساير قوا بودند، در دستور كار معاندين نظام اسلامي قرار گرفت. البته انفجار دفتر حزب جمهوري معلول عوامل چندي بود كه از ديگر عوامل اين فاجعه مي توان به موارد زير اشاره كرد:

1-بركناري بني صدر از فرماندهي كل قوا و رياست جمهوري
2-حركت مسلحانه منافقين
3-رخنه و نفوذ منافقين در نهادها، احزاب و ارگان هاي اسلامي و انقلابي
4-كوتاهي در حفاظت از مسئولين و شخصيت هاي نظام
5-تاثير تبليغات سوء و سانسور فكري بر روي اعضاء و هواداران گروهك هاي محارب
6-قاطعيت، صراحت و سازش ناپذيري مسئولين و شخصيت هاي خط امامي
7-پيروزي هاي ايران در جنگ تحميلي
8-موفقيت هاي خط امام در عرصه سياسي كشور
پيام امام خميني در مورد هفت تير
امام خميني رحمه‏الله در بخشي از پيام خود درباره هفت تير، درمورد خيانت‏هاي منافقين مي‏فرمايد: «مي‏خواهيد با شهادت رساندن عزيزان ما، اين ملت فداكار را از صحنه بيرون كنيد. شما تا توانستيد به فرزندان اسلام، چون شهيد بهشتي و شهداي عزيز مجلس و كابينه با حربه ناسزا و تهمت‏هاي ناجوان‏مردانه حمله كرديد كه آن‏ها را از ملت جدا كنيد و اكنون كه آن حربه از كار افتاده و كوس رسوايي همه‏تان بر سرِ بازارها زده شد، در سوراخ‏ها خزيده و دست به جناياتي ابلهانه زده‏ايد كه به خيال خام خود، ملت شهيد پرور و فداكار را با اين اعمال وحشيانه بترسانيد و نمي‏دانيد كه در واژه شهادت، واژه وحشت نيست».
سخنان مقام معظم رهبري در مورد هفت تير
مقام معظم رهبري در مورد حادثه هفتم تير سال 1360 مي‏فرمايد: «يك جمله درباره حادثه هفتم تير عرض كنيم و آن اين است كه شايد از همه ابعاد متعددي كه اين حادثه داشت، اين بُعد جالب‏تر باشد كه اين حادثه، نشان داد كه ضربه‏هاي سهمگيني از اين قبيل هم حتّي نمي‏تواند به استحكام بناي جمهوري اسلامي كه به ايمان و حضور مردم تكيه كرده است، خللي وارد كند. اين حادثه، حادثه كوچكي نبود. چنين حادثه‏اي در هر نقطه دنيا كافي است براي فرو ريختن يك نظام. اين همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فكرو مبارز به دست جنايت‏كار تروريست‏ها در يك لحظه از بين بروند و نظام آن را تحمل كند و از آن، وسيله‏اي براي استحكام هر چه بيش‏تر خود به وجود بياورد. اين چيز شگفت‏آوري بود. اين بركت حضور و ايمان مردم، به بركت استحكام ساخت دروني نظام اسلامي بود و به فضل پروردگار، هميشه همين‏طور خواهد بود».
بهشتي از ديد دشمن
راديو بي‏بي‏سي انگليس، با همه دشمني‏هايي كه با شهيد مظلوم دكتر بهشتي داشت، در برنامه شبانگاهي هشتم تيرماه 1360 گفت: «آيت اللّه‏ دكتر سيد محمد حسيني بهشتي، رهبر حزب جمهوري اسلامي، رئيس ديوان‏عالي كشور و عضو شوراي رياست جمهوري، مردي خوش‏لباس، با چهره‏اي گيرا و پُر ابهت بود. بهشتي به عنوان يك نويسنده اسلامي در مسايلي از قبيل مفهوم دولت در اسلام و نيز نقش روحانيت در رابطه اسلام با مكتب‏هاي فكري جديد، مطالب فراواني نوشته است. سال‏هاي اقامت او در آلمان غربي، به عنوان رهبر جامعه مسلمانانِ هامبورگ، به علت علم، لياقت و نظم فكري‏اش به عنوان يك روحاني بود».
آثار بهشتي
با اين‏كه دكتر شهيدبهشتي در كنار تدريس و سخنراني، به تحقيق نيز مي‏پرداخت، اما تأليفات زيادي از او چاپ نشده است. آثارآن شهيد بزرگوار عبارت‏اند از: 1. خدا از ديدگاه قرآن؛ 2. نماز چيست؛ 3. بانك‏داري در قوانين مالي اسلام؛ 4. روحانيت اسلام در ميان مسلمين؛ 5. مبارز پيروز؛ 6. شناخت دين؛ 7. نقش ايمان در زندگي انسان؛ 8. كدام مسلك؛ 9. شناخت؛ و 10. مالكيت. البته افزون براين آثار، مجموعه‏اي از سخنراني‏ها و مصاحبه‏هاي او، كه جملگي مربوط به دوران انقلاب و پس از انقلاب است، در سه جلد با عناوين: او به تنهايي يك امت بود، بهشتي سيدمظلوم امت، و بهشتي اسطوره‏اي بر جاودانه تاريخ در تابستان سال 1361، به وسيله واحد فرهنگي بنياد شهيد تهران چاپ شده است.
بهشتي از ديد امام
بهشتي، مظلوم زيست و مظلوم مُرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود.
مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان برمن معلوم بود.
بهشتي، يك ملت بود.
من بيش‏تر از بيست سال ايشان را مي‏شناختم و برخلاف آن چه اين بي‏انصاف‏ها در سراسر كشور تبليغ كردند و مرگ بر بهشتي گفتند، من او را يك فرد متعهد، مجتهد، مدير، علاقه‏مند به ملت، علاقه‏مند به اسلام و به درد بخور براي جامعه خودمان مي‏دانستم.
من بيش‏تر از بيست سال است كه آقاي بهشتي را مي‏شناسم و در اين مدت، حتي نديدم يك كلمه از كسي غيبت كند.

طلوع مهر

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ملقب شد. اين طفل نو رسيده، دومين فرزند خانواده‌اي است که پيامبر اسلام صلي‌الله‌عليه‌وآله پس از نزول آيه تطهير بارها آنها را با عنوان اهل بيت نبوتمورد خطاب قرار داده و به آنها سلام گفته بود. مادر او فاطمه سلام‌الله‌عليها، دختر پيامبر و يکي از برترين زنان تاريخ است که به جهت بلندي معرفت و فضايل اخلاقي و پاکي زبانزد خاص و عام بوده و خداوند در بيان شان و جايگاه رفيعش سوره‌اي را در قرآن آورده است. علي عليه‌السلام نيز که دومين فرزند پسر خود را در آغوش مي‌گرفت، اولين مسلمان، برترين داناي دين و بالاترين سخنور عرب و داراي سوابقي بي‌نظير در ايثار و دفاع از دين خدا، در سراسر دوران ظهور و گسترش دين اسلام بود. تا آنجا که پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله به دستور حضرت حق، بارها او را به عنوان جانشين خود معرفي کرده بود.

  • نام گذاري

در آن روز فرخنده طفل را به محضر رسول اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله آوردند و علي عليه‌السلام آن چنان که وظيفه داشت و نيز به رسم ادب و احترام از ايشان خواست که همچون فرزند نخست، نامگذاري اين نو رسيده را نيز بر عهده گيرند. پيامبر هم به امر الهي او را حسينخواند.

  • ريحانه پيامبر

حسين عليه‌السلام دوران کودکي را در دامان پر مهر علي عليه‌السلام و فاطمه سلام‌الله‌عليها و بيش از آن دو در دامان پيامبر اکرم صلي‌الله‌عليه‌و‌آله گذراند. علاقه و توجه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله به حسين عليه‌السلام چنان بود که همه اصحاب از آن آگاه بودند و بارها و بارها به چشم ديده و به گوش شنيده بودند.

اصحاب، بارها رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله را ديده بودند که با حسن و حسين عليهماالسلام که کودک بودند، بازي مي‌کند و آنها را بر دوش خود سوار مي‌کند. حتي پيامبر لبهاي حسين عليه‌السلام را مي‌بوسيد و مي‌فرمود: حسين از من است و من از اويم، خداوند دوست بدارد کسي را که او را دوست مي‌دارد.

در اين ميان بسياري مي‌دانستند که محبت پيامبر به اين دو کودک و مخصوصا به حسين عليه‌السلام، يک محبت عادي نسبي و فاميلي نبود. زيرا از طرفي پيامبر خدا فردي عادي مانند ساير مردم نبوده و بنا بر نص صريح قرآن، هيچ رفتار يا گفتار پيامبر از سر خواسته شخصي و هوي و هوس نيست، و از همين روست که خداوند مي‌فرمايد: شايسته است که رفتار و حرکات ايشان سرمشق و الگوي اهل ايمان باشد. از سوي ديگر پيامبر دختران زياد و حتي فرزند پسري نيز داشتند، اما اين گونه ابراز محبت و توصيه‌هاي موکد فقط در مورد حسن و حسين عليهما‌السلام ديده مي‌شد

اعمال شب وروز عيد مبعث

 

 

 

 

 27 رجب سالروزبعثت حضرت محمد(ص) از روزهای خوب و متبرکی است که اعمالی برای شبو روز آن ذکر شده تا امکان بهره مندی هرچه بهتر و بیشتر از این فرصت معنوی فراهمشود.

 

شب مبعث از شبهای متبرکه است و برای آناعمالی ذکر شده:

 

* در مصباح از حضرت ابوجعفر امام جواد (ع) روایتشده که فرمود در رجب شبى است که از آنچه که بر آن آفتاب می تابد بهتر است و آن شببیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا (ص) به رسالت مبعوث شد و براى آن شباعمالی است که اگر شیعه ای از ما آن اعمال را در آن شب انجام دهد اجر عمل شصت سالمی برد.

 

در مورد این عمل آمده: پس از نماز عشاء هر ساعتى ازشب را تا پیش از نیمه آن بیدار شو و دوازده رکعت نماز اقامه کن و در هر رکعت حمد وسوره اى از سوره هاى کوچک مفصل ( مفصل ازسوره محمد است تا آخر قرآن) بخوان.

 

نمازها دو رکعتی هستند. پس از هر دو رکعت بعد ازسلام؛ هفت مرتبه سوره حمد، هفت مرتبه مُعَوَّذَتَیْن، و سوره های توحید و قُلْ یااَیُّها الْکافِرُونَ هر کدام هفت مرتبه، و سوره قدر و آیة الکرسى هر کدام را هفتمرتبه بخوان.

 

بعد از اتمامنماز این دعا خوانده شود:

 

اَلْحَمْدُ لِلّهِالَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَلَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّىاَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِمِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ ذِکْرِکَالاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن  تُصَلِّىَ عَلىمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ

 

ستایش خاص خدایى استکه نگیرد فرزندى و نیست براى او در فرمانروایى شریکى و نیست برایش یاورى از خوارى وبه بزرگى کامل بزرگش شمار، خدایا از تو خواهم به حق چیزهایى که موجبات عزتت بر پایههاى عرشت مى باشد و به حق سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتربزرگترت و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام وتمامت….

 

پس بخوان هردعایى و حاجتی که داری و درود فرست بر محمد و آلش .

 

*انجام غسلدر این شب مستحب است.

 

*زیارت حضرتامیرالمؤمنین (ع) که افضل اعمال  شب عید مبعث است.

 

اعمال روزعید مبعث

عید مبعث از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است کهحضرت رسول (ص) در آن روز به رسالت برگزیده شد . برای این روز  چند  عمل ذکر شده است :

 

*غسل

 

*روزه، روزعید مبعث یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابراست با روزه هفتاد سال.

 

*بسیار صلواتفرستادن.

 

*زیارت حضرترسول و امیرالمؤمنین .

 

شخصیت و فضایل حضرت زینب

در طول تاریخ، انقلاب های فراوانی به وقوع پیوسته و افراد بسیاری از خودگذشتگی و فداکاری کرده اند، اما با گذشت زمان، از یادها فاصله گرفته اند. ولی نهضت عاشورا با مرور زمان، پیوسته در دل های مسلمانان، ماندگار شده است.

بدون شک، عقیله بنی هاشم، زینب کبری(ع)، از جمله شخصیت های تأثیرگذار این نهضت عظیم است که در ماندگاری و جاودانی آن نقشی بی بدیل داشته; همان بانویی که از نوادر بانوان تاریخ اسلام است و در دامان پُرمهر فاطمه زهرا(ع)و مولای متقیان تربیت یافته و درس زندگی آموخته است.

درباره حیات درخشان این بانوی قهرمان، تاکنون ده ها کتاب و مقاله نگارش یافته و زندگی آنحضرت را مورد تحلیل و تجلیل قرار داده است.

در این مقاله برآنیم که شخصیت و فضایل آنحضرت را بررسی و بیان کنیم.

نام ها و القاب حضرت زینب(س)

حضرت زینب(علیها السلام)، نخستین دختر علی و زهرا علیهماالسلام است. معروف ترین نام این بانوی بزرگ، «زینب» است که در لغت، به معنای «درخت نیکو منظر» آمده(۱) و معنای دیگر آن «زین اب» یعنی «زینت پدر» است. و به راستی زینب برای مکتب اسلام و مرام پدر، مایه زینت و آبرومندی بی نظیر بوده است.

حضرت زینب(ع) در پنجم جمادی الاولی در سال پنجم یا ششم هجرت، در مدینه دیده به جهان گشود. پس از ولادت حضرت زینب(ع)حضرت فاطمه زهرا(ع) نوزاد را به دست حضرت علی(علیه السلام)داد و فرمود: نام این کودک را برگزین. امام(ع)فرمود: من از پیامبر خدا در نام گذاری دخترم، سبقت نمی گیرم.(۲)، در آن هنگام،پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در سفر بود. چون بازگشت، امیرمؤمنان(علیه السلام)نام نوزاد را از آن حضرت پرسید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: من از خدایم در نام گذاری او پیشی نمی گیرم. آن گاه از جانب خداوند جبرئیل فرود آمد و گفت: خداوند نام این نوزاد را «زینب» برگزیده(۳) و آن را در لوح محفوظ نگاشته است.(۴).

نام گذاری حضرت زینب(ع)، از سوی پروردگار حکایت از عظمت و بزرگی مقام آنحضرت نزد خداوند متعال دارد

حضرت را ام کلثوم کبری، و صدیقه صغری می‏نامیدند برای آنحضرت نام ها والقاب زیادی بیان شده همانند عقیله بنی هاشم عالمه غیرمعلَّمه، عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی، معصومه صغری، امینة اللّه، نائبة الزهرا، نائبة الحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه، و شریکة الحسین.(۵) حضرت زینب(علیها السلام) از نظر شخصیت و لیاقت، مصداق راستین نام ها و القاب مزبور است.

با پسر عموی خود «عبد اللّه‏ بن جعفر» ازدواج کرد و ثمره این ازدواج فرزندانی بود که دو تن از آن‏ها (محمد و عون) در کربلا، در رکاب ابا عبد اللّه‏ الحسین علیه‏السلام شربت شهادت نوشیدند(۶)

آن بانوی بزرگوار سر انجام در پانزدهم رجب سال ۶۲ هجرت، با کوله باری از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانی را وداع گفت.

شخصیت حضرت زینب(علیها السلام)

روان شناسان معتقد اند که: عامل وراثت، تربیت و محیط در تکوّن و ساختار پایه های شخصیت آدمی نقش بنیادین دارند.(۷) درباره حضرت زینب(علیها السلام)، سه اصل اساسیِ مزبور جایگاه ویژه داشت:

الف. وراثت: حضرت در خانواده وحی(نبوت و ولایت) بدنیا آمد، جدش پیامبر اکرم(ص) پدرش امیرالمومنین علی(ع) ومادرش فاطمه زهرا دختر پیامبراکرم(ص)بود.

پیامبر اکرم در مورد فرزندان فاطمه فرمود:

 «… وُلدِ فاطِمَةَ فَانَا وَلِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، وَ هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی…»(۸) فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و امّ کلثوم)، که من ولی و سرپرست نَسَبی آنها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شده اند.

بنابر این حضرت زینب(ع) در همچون خانواده ای بدنیا آمد و مراتب کمال را از این سه شخصیت بزرگ به ارث گرفته است.

ب. تربیت: حضرت زینب(ع) از آغاز ولادت تا قریب شش سالگی، در دامان پُرمهر پیامبر و حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س)تربیت یافت و با نظارت دقیق این خانواده رشد نمود.

تربیت حضرت زینب(علیها السلام) در همچون خانواده ای سبب شد که این شخصیت والامقام به عنوان سومین بانوی جهان اسلام پس از حضرت خدیجه(علیها السلام) و فاطمه زهرا(علیها السلام)، به شمار آید.

ج. محیط: یکی دیگر از پایه های مهم ساختمان شخصیت آدمی محیط است. حضرت زینب(ع) در محیطی که کانون فضایل، صفا و صمیمیت بود، رشد و نمو یافت. محیط زندگی حضرت زینب(ع) در شهر مدینه، خانه حضرت علی(علیه السلام)، فاطمه(ع)، حسن و حسین(ع)بود; همان خانه ای که کعبه آمال و محبوب دل های مؤمنان بوده است. چنین محیطی نورانی و خانه ای بابرکت، ارزش های والای دینی و انسانی را در وجود پر برکت ایشان بارور و شکوفا ساخت.

منزلت حضرت زینب(علیها السلام)

حضرت از مقام و جایگاه ویژه ای بهرمند بود به طوری که هرگاه بر پدر وارد می شد، امام(علیه السلام)از جای برمی خاست و ایشان را با احترام زیاد در جای خود می نشاند. ایشان امین پدر بود.

همچنین زینب کبری(ع) بعد از پدراز منزلت ویژه ای نزد امام حسن(ع) و امام حسین(ع) برخوردار بود. این دو امام نهایت احترام را در حق خواهر روا می داشتند،سعی می کردند مصایب و مشکلاتی که برایشان رُخ می دهد حضرت زینب(علیها السلام) متوجه نشود و ناراحت نگردد.

اما محبت امام حسین(علیه السلام) و زینب(علیها السلام) علاقه ای متقابل و استثنایی بود. امام حسین(علیه السلام) نیز فوق العاده حضرت زینب(علیها السلام)را عزیز و گرامی می داشت،(۹) ایشان را محرم راز و امین خود می دانست و ودایع خویش را به ایشان می سپرد. امام حسین(علیه السلام)اسرار امامت را به ایشان سپرد.(۱۰) این مسئله مقام و شأن حضرت زینب(علیها السلام) را گواهی می دهد. هنگام دیدار حضرت زینب(علیها السلام) از برادر، امام(علیه السلام)برای او جا باز می کرد، با شادمانی ایشان را در کنار خود می نشاند و در قرب جوارش بود.(۱۱).

فضایل و مناقب حضرت زینب(علیها السلام)

زینب کبری(علیها السلام) دارای فضایل و مناقب فراوان است. همان گونه که اشاره شد،او را عالمه غیرمعلَّمه، عقیله بنی هاشم، معصومه صغری و… لقب داده اند.(۱۲). که هر کدام از این موارد گواه روشن در اثبات مقام این بانوی بزرگ اسلام است.

حضرت زینب(علیها السلام) بانویی بلندقامت، نیکو چهره و عالی مقام بود، در وقار و شخصیت، مانند جدّه اش حضرت خدیجه(علیها السلام)، در حیا و عفّت، همچون مادرش فاطمه زهرا(علیها السلام)، در رسایی و شیوایی بیان، مانند پدرش حضرت علی(علیه السلام)، در حلم و بردباری، چون امام حسن(علیه السلام)و در شجاعت و قوّت قلب، مانند برادرش امام حسین(علیه السلام) بود.(۱۳) که در اینجا به تعدادی از فضایل آنحضرت اشاره می کنیم.

۱- علم و دانش

سخنان و خطبه های عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کوفه، مجلس عبیداللّه بن زیاد و همچنین در دربار یزید، از سوی حضرت زینب(علیها السلام) هر کدام شاهدی بر تواناییِ دانش این بانوست. ابن عبّاس گفتار پر ارج فاطمه زهرا(علیها السلام) را درباره «فدک»، از حضرت زینب(علیها السلام)نقل کرده، می گوید: «عقیله ما زینب دختر علی چنین گفت: …»(۱۴) افزون بر آن، درس و تفسیر قرآن از سوی حضرت زینب(علیها السلام)، برای زن های کوفه در زمان حکومت پدرش حضرت علی(علیه السلام)بیانگر دانش ایشان است.(۱۵).

حضرت زینب(علیها السلام) مقام بیان روایت و حدیث را دارا بود; چنان که محمّدبن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه بنت حسین و دیگران از زینب(علیها السلام) نقل حدیث کرده اند.(۱۶).

عقیله بنی هاشم حتی آگاهی به حوادث آینده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود،همان گونه که بعضی از اصحاب خاص پیامبر(صلی الله علیه وآله)مانند سلمان، ابوذر و برخی از یاران حضرت علی(علیه السلام)مانند میثم تمّار و رشید هجری به این گونه اسرار آگاه بودند.(۱۷)

حضرت زینب(علیها السلام) دانشی سرشار داشت. طبیعی است کسی که از محضر پیامبر(ص) (شهر علم) و حضرت علی(ع) (دروازه علم) کسب دانش نموده باشد، باید دریای علم باشد.

درنتیجه حضرت زینب(ع) «عالمه غیرمعلَّمه» بود، چنان که احتجاجات او در کوفه و شام در برابر دشمن، مانند احتجاج مادرش حضرت زهرا(علیها السلام) بود که درباره «فدک» ابراز نمود.

۲-پرستش و عبادت

عبادت رفیع ترین مقام آدمی است. ائمّه اطهار(علیهم السلام) هر کدام مرتبه اعلای از این مقام را دارا بودند. حضرت زینب(ع) نهایت عبادت و تعظیم را در برابر پروردگار داشت.

حضرت زینب(ع) از نیایش و مناجات های پیامبر(ص) با خبر بود، عبادت علی وفاطمه(ع) را شاهد بود. ونیز نیایش های امام حسن مجتبی(ع)را در دل شب ها و روزها دیده بود، وبلاخره عبادت و مناجات های امام حسین(ع) را، به ویژه در شب و صبح عاشورا، به تماشا نشسته بود و هر یک برایش درس و الگوی عبادت و مناجات بود.

حضرت زینب کبری(علیها السلام) شب ها به عبادت می پرداخت و در دوران زندگی، هیچ گاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد.(۱۸) شب زنده داری حضرت زینب(علیها السلام)، حتی در شب دهم و یازدهم عاشورا، ترک نشد. فاطمه دختر امام حسین(علیه السلام)می گوید:

در شب عاشورا، عمّه ام پیوسته در محراب عبادت ایستاده بود، نماز و نیایش داشت و پیوسته اشک هایش سرازیر می شد.(۱۹)

امام زین العابدین(علیه السلام)، می فرماید:

عمّه ام زینب در طول سفر اسارت از کوفه تا شام، پیوسته نمازهای واجب و مستحب خود را انجام می داد و در بعضی منزل گاه ها می دیدم که ایشان در اثر ضعف و گرسنگی، نماز خود را نشسته می خواند; چراکه سهمیه غذای خود را میان کودکان تقسیم می کرد و دیگر توان ایستادن نداشت.(۲۰)

ارتباط حضرت زینب(علیها السلام) با خداوند آن گونه بود که حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود:

«یا اختی لا تنسینی فی نافلة اللیل» (۲۱)

خواهرم! مرا در نمازهای شب، فراموش نکن.

۳- حجاب و عفّت

یکی از مهم ترین وظایف بانوان در اسلام پاس داری در حفظ حریم حجاب و عفّت است. در قرآن مجید، در چند آیه(۲۲) به ضرورت حجاب برای زنان تصریح گردیده و در چهارده آیه،(۲۳) درباره عفّت و پاک دامنی هشدار داده شده و در احادیث فراوان نیز هشدارهای مؤکّد در این زمینه داده است.

عقیله بنی هاشم در حجاب و عفّت، مانند مادرش فاطمه زهرا(ع) بود و به این مهم بسیار اهمیت می داد. تا پیش از عاشورا و ماجرای اسارت، نامحرمی حضرت زینب(علیها السلام) را ندیده بود،چنان که در تاریخ آمده است:

هنگامی که زینب می خواست به مسجدالنبی کنار قبر رسول خدا(ص) برود، علی(ع) دستور می داد شب برود. به حسن و حسین(ع) می فرمود: همراه خواهرشان باشند. حسن(علیه السلام)جلوتر و حسین(ع)پشت سر، زینب در وسط حرکت می کردند. آنها از سوی مولای متقیان مأمور بودند که حتی چراغ روی مرقد منوّر پیامبر را خاموش کنند تا چشم نامحرم به قامت زینب نیفتد.(۲۴)

یحیی مازنی می گوید: من در مدینه، مدت زیادی همسایه حضرت علی(علیه السلام) بودم. سوگند به خداوند! در این مدت، هرگز حضرت زینب(ع) را ندیدم و صدایش را نشنیدم.(۲۵) حجاب و عفاف حضرت زینب(علیها السلام) به گونه ای بوده است که علّامه مامقانی در این باره می گوید:

زینب در حجاب و عفاف، یگانه روزگار بوده است. کسی از مردان، در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا، اورا ندیده بود.(۲۶)

۴- صبر و استقامت

ازدیدگاه اسلام، صبر جایگاهی بس والا دارد. قرآن به صبرکنندگان بشارت داده است. (بقره: ۱۵۵) مقام صبر نسبت به ایمان همانند سر برای بدن است. حضرت زینب(ع) نمونه و تجسّم عالیِ صبر و پایداری است. مقاومت و شکیبایی در راه پاس داری از حریم دین و کرامت انسانیت، از ویژگی های بارز این بانوی بزرگ است.

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند *** بر اثر صبر نوبت ظفر آید.(۲۷)

صبر و ثبات شگفت انگیز حضرت زینب(علیها السلام) همگان را به اعجاب وا داشته است، چه انکه از پنج سالگی بامصیبت آشنا شد،داغ عزیز ترین کسان خود را یکی پس از دیگری دید، ولی در برابر همه این مصیبت ها، قامت برافراشت و صبر کرد.

حضرت زینب(علیها السلام) در وادی صبر و استقامت، یکه تاز میدان است.در بزرگی مقام صبر و بردباری آن گوهر عظیم الهی، همین بس که وقتی در برابر پیکر نورانی و خونین برادرش امام حسین(علیه السلام) رسید، رو به آسمان کرد و گفت:

بار خدایا! این اندک قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.(۲۸).

این سخنان زینب(ع)- هنگامی بود که برادرش امام حسین(علیه السلام) و دیگر برادران و فرزندان خویش را از دست داده بود- حاکی از قوّت ایمان، ثبات اعتقاد، گذشتن از خود و فنا شدن ایشان را در خداوند است.([۲۹])حضرت زینب(علیها السلام) در اثر توجه و تربیت خمسه طیّبه، چنان روح بزرگی یافته بود که شهادت عزیزانش را با صبر و ثباتی وصف ناپذیر تحمّل نمود.

درست است که حضرت زینب(ع) در کربلا در برخی موارد گریه و ناله نیز داشت، ولی ناله های حضرت زینب(علیها السلام) در این گونه موارد، دو دلیل داشت:

گاهی عظمت مصیبت بیش از حد سنگین بود، از جمله شهادت حضرت علی اکبر(علیه السلام)، چراکه ایشان مقامی بس ارجمند داشت و شبیه ترین کس به پیامبر(ص) از نظر صورت و سیرت بود.

بنابراین، به شهادت رسیدن حضرت علی اکبر(علیه السلام) و مصیبت از دست دادن آن عزیز، چنان سنگین و کمرشکن بوده است که دل را آب می کند و عاطفه را به جوش می آورد و نالیدن در چنین مصیبت عظیمی، با مقام صبر در تعارض نیست.

دیگر اینکه گریه ها وناله های حضرت زینب(علیها السلام) در کربلا و پس از آن در طول سفر کوفه و شام، در جهت اهداف عالی و رسالت عظمای ایشان، یعنی ابلاغ پیام عاشورا بوده و ایشان از راه های گوناگون، از جمله با خطبه ها و سخنرانی های آتشین و گریه های جانسوز خویش، از نهضت حسینی پاس داری می نمود.

۵- شجاعت و قهرمانی

از ویژگی های عظیم بانوی کربلا، «شجاعت» است، بدون شک، اگر ذرّه ای ترس از حکومت استبدادی یزید در وجود زینب راه می یافت، در این صورت، نهضت کربلا چنین پیروزی به ارمغان نمی آورد.

حضرت زینب(ع) در این ویژگی، یکه تاز میدان بود. خطبه های آتشین و افشاگرانه ایشان بر ضد دستگاه امویان و گفتار کوبنده اش در فرصت ها برای دفاع از نهضت حسینی، و صلابت بی نظیر ایشان در کوفه و شام، همه بیانگر قهرمانی و شجاعت ایشان است. «زینب به عنوان شیرزن کربلا و خطیب قهرمان پیامرسان خون شهیدان، در پیشانی اسلام تابید»(۳۰) و جهاد و دفاع ایشان از اسلام و دیانت به ابدیت پیوست.

حضرت زینب(ع) در قیام عاشورا شجاعتی شایان از خود به نمایش گذاشت. ایشان بارها جان امام سجّاد(ع)را از مرگ نجات داد، از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج حضرت سجّاد(علیه السلام) با ابن زیاد، امر به شهادت او داد. حضرت زینب(علیها السلام) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زنده ام، نخواهم گذاشت او را بکشید.»(۳۱) و هرگز به ابن زیاد و یزید بن معاویه اعتنایی نکرد و در حالی که آنان در اوج اقتدارشان بودند، و پاسبان ها با شمشیرهای از نیام بیرون کشیده اطراف ایشان را گرفته بودند، سخنانی ایراد کرد که یزید و اطرافیان وی را رسوا ساخت.

۶٫ فصاحت و بلاغت

بانوی قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامی اش به ارث برده بود. «هنگامی که سخن می گفت، گویی از زبان پدر، ایراد سخن می کرد.»(۳۲) سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتگوهای ایشان با عبیداللّه بن زیاد، بی شباهت به خطبه های امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) و خطبه «فدکیّه» مادرش زهرا(علیها السلام)نیست.(۳۳) این خطبه ها در حالی ایراد می شدند که حضرت زینب(ع) داغ های فراوانی بر سینه داشت، گذشته از آنکه تشنه، گرسنه و بی خواب بود، سختی سرپرستی کودکان و راه را نیز به دوش می کشید.

وقتی حضرت زینب(ع) در کوفه، آن خطبه فصیح، آتشین و شورانگیز را ایراد نمود، مردم دست ها را به دندان گزیدند و با تعجب به هم نگاه کردند! در همان موقع، پیرمردی در حالی که می گریست و محاسنش از اشک چشمش تر شده بود، دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت:

پدر و مادرم فدای ایشان که سال خوردگانشان بهترین سال خوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، و زنانشان بهترین زنان و نسل آنها والاتر و برتر از همه نسل هاست.(۳۴).

نتیجه گیری

حضرت زینب(علیها السلام) افزون بر ویژگی ها و فضیلت های شخصیتی، که از خاندان وحی ارث برده بود، در به ثمر رساندن نهضت عاشورا، نقش فوق العاده داشت. او پس از عاشورا، در کنار سرپرستی اسیران و حفظ جان امام سجّاد(علیه السلام) از خطرها، توانست انقلاب حسینی را با تحمّل زحمت های فراوان به پیروزی نهایی برساند و در انجام رسالت خویش، با صلابت و استواری ایستاد و نقش سنگین و رسالت خویش را به خوبی به پایان رساند تا آیین پیامبر(صلی الله علیه وآله) و انقلاب کربلا دست خوش تحریف نگردد.

پی نوشت ها

[۱]ـ جبران مسعود، الرّائد، ترجمه رضا انزابی، چ دوم، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، ج ۱، ص ۹۲۴٫

 [۲]ـ سیدکاظم ارفع، حضرت زینب(علیها السلام) سیره عملی اهل بیت، تهران، نشر قادر، ۱۳۷۷، ص ۷٫

[۳]ـ باقر شریف القرشی، السیده زینب، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۹، ص ۳۰ـ۳۱ / حسن الهی، زینب کبری عقیله بنی هاشم، تهران، آفرینه، ۱۳۷۵، ص ۲۹٫

[۴]ـ جعفر النقدی، زینب الکبری بنت الامام، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۶۱، ص ۲۱ / سید نورالدین جزائری، خصائص الزینبیه، ترجمه باقر ناصری، چ دوم، قم، جمکران، ۱۳۷۹، ص ۶۰٫

 [۵]ـ نورالدین جزائری، پ سید نورالدین جزائری، خصائص الزینبیه، ترجمه باقر ناصری، چ دوم، قم، جمکران، ۱۳۷۹ ص ۶۷

- [۶] شیخ ذبیح اللّه‏ محلاتی، ریاحین الشریعة، (تهران، دار الکتب الاسلامیة) ج۳، ص۴۶

(۷)ـ عبداللّه شفیع آبادی، مبانی روان شناسی رشد، چ پنجم، تهران، چهر، ۱۳۷۱، ص ۲۳ـ۳۱٫

(۸)ـ سیدمرتضی حسینی فیروزآبادی، الفضائل الخمسه، انتشارات فیروزآبادی، ۱۳۷۴، ج ۳، ص ۱۵۰٫

 (۹)ـ ذبیح اللّه محلّاتی، ریاحین الشریعة، تهران، دارالکتب الاسلامیه ، ج ۳، ص ۷۶٫

(۱۰)ـ احمد بهشتی، زنان نامدار در قرآن و حدیث، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۸،  ص ۵۱٫

(۱۱)ـ جعفر النقدی، الکبری بنت الامام، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۶۱، ص ۲۱ .

(۱۲)ـ سید نورالدین جزائری، پیشین

(۱۳)ـ محمّد محمّدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، چ سوم، تهران، برهان، ۱۳۷۹، ص ۲۲٫

(۱۴)ـ احمد بهشتی، پیشین، ص ۵۱٫

(۱۵)ـ ذبیح اللّه محلّاتی،پیشین، ص ۵۷٫

(۱۶)ـ احمد صادقی اردستانی، زینب قهرمان دختر علی، تهران، مطهر، ۱۳۷۲، ص ۱۰۰٫

(۱۷)ـ ذبیح اللّه محلّاتی، پیشین، ج ۳، ص ۵۶٫

 (۱۸)ـ جعفر النقدی، پیشین، ص ۶۱٫

(۱۹)ـ احمد صادقی اردستانی، پیشین، ص ۱۰۶٫

(۲۰)ـ ذبیح اللّه محلّاتی، پیشین، ج ۳، ص ۶۲٫

(۲۱)ـ جعفر النقدی، پیشین، ص ۶۲٫

(۲۲)ـ نور: ۳۰ / احزاب: ۳۲، ۳۳ و ۵۹٫

(۲۳)ـ نور: ۲، ۳۲، ۲۷، ۲۸، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۵۸، ۶۰ / احزاب: ۳۲، ۵۹ / قصص: ۲۵٫

(۲۴)ـ سید عبدالحسین دستغیب، زندگانی حضرت زینب، تهران، کاوه، ص ۱۹٫

(۲۵)ـ محمّد محمّدی اشتهاردی، پیشین، ص ۹۹٫

(۲۶)ـ حسن الهی، پیشین، ص ۹۹ به نقل از: عبداللّه مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف اشرف، مطبعة المرتضویة، ۱۳۵۲، ج ۳، ص ۷۹٫

(۲۷)ـ حافظ شیرازی.

 (۲۸)ـ سید علی نقی فیض الاسلام، خاتون دوسرا (شرح حال زینب)، چ دوم، تهران، نشر آثار فیض الاسلام، ۱۳۶۶، ص ۱۸۵٫

(۲۹)ـ همان.

 (۳۰)ـ محمّد محمّدی اشتهاردی، پیشین، ص ۸۱٫

(۳۱)ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷٫

(۳۲)ـ احمد بهشتی، پیشین، ص ۵۱٫

(۳۳)ـ سیدکاظم ارفع، پیشین، ص ۸۸٫

(۳۴)ـ سیدبن طاووس، اللهوف، تهران، دارالعالم، ۱۳۴۸ش، ص ۱۴۹ / محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۵، ص ۱۱۰٫

 

اعتکاف

اعتکاف، میثاقی است دوباره، عهدی است صدباره و نگاهی است یک باره به عمق ناپیدای عشق. سه روز خود را برای او مخلص کردن، عشق را در سحر معنا کردن و روزه را آغاز وصال دانستن. اعتکاف، حج کوچکی است در دل، عمره بزرگی است در نفس، قربانگاه زیبائی است در قلب. اعتکاف، در آینه لغت، توقف چند روزه در ایستگاه مسجد جامع است؛ با زبان روزه و در قاموس اهل دل، حبس کرکس آمال و هوس و سبک بار و بال نمودن مرغ دل است برای سیر به آفاق و انفس. تا زمانی که کبوتر نفس، گیر دام تعلق های مادی باشد، پرواز در آسمان کمال برایش مقدور نیست.

و علی علیه السلام التهاب درون و شوق وصال معبودش را در کمیل شریف چنین می سراید:

ای مهربان خدای! مرغ دل در پنجه های تیز و قوی هوس حبس گشته، وگرنه بال های ما تشنه پرواز در آسمان قُرب تواند.

واصلان حق، این طبیبان روح، نسخه های خود را در شفا خانه اعتکاف، تقدیم انسانیت نموده اند؛ چرا که با اکسیر اعتکاف، مس دل به طلای حرم الهی تبدیل می شود و بهشت آرامش به دل های آسمانی ارزانی می شود.

هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست

جز به خلوتگاه حق آرام نیست

پیامک میلاد امام علی علیه السلام

علی پا به این دنیا گذاشت و قلب عاشقان را محسور کرد و همگان را با انسانی آشنا کردکه پدر تمامی آفریدگان پروردگارش لقب گرفت روز پدر مبارک . . .

 

ولادت مولی الموحدین امیرالمومنین حیدر کرار شیر خدا مولود کعبه و فرا رسیدن روز پدر را خدمت شما تبریک و تهنیت عرض میکنم . . .

 

مکه پر شور و شعف ، کعبه می گیرد شرف قبله را قبله نما ، آمده میر نجف

 

میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب، مبارک باد . . .

 

ولادت باسعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام، مبارک باد . . .

تبریک

سیزدهم رجب مبارک باد

دعوت حجه الاسلام ماندگاری

به مناسبت سالروز حماسه خرمشهر حاج آقا ماندگاری در برنامه سمت خدا به حوزه خواهران گراش دعوت شدند و در شب میلاد هم مراسم بزرگی برگزار شد .

در سوگ شهادت امام هادی فاطمیه دیگری خلق کنید

آیت‌الله وحید خراسانی خطاب به شیعیان، تاکید کردند: جوانان باید در سوگ شهادت امام هادی (علیه السلام)، غوغایی را که در ایام فاطمیه خلق کرده و کمر وهابیت را شکستند، مجدداً احیاء کنند. ایشان در ادامه با اشاره به سوم ماه رجب و اهمیت سوگواری شهادت امام هادی (علیه السلام)، افزودند: اراده امام هادی (علیه السلام) متصل به اراده خدای متعال است؛ به طوری که عنایت امام دهم به شیعیان ویژه می‌باشد و باعث نجات خیلی‌ها از هلاکت گشته است.

SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» ، این مرجع تقلید، امروز در آغاز درس خارج فقه خود که در مسجد اعظم قم برگزارشد، با اشاره به اهمیت ماه رجب،اظهار داشتند: روزه هفت روز اول ماه رجب، باعث بسته شدن  هفت در جهنم خواهد شد و سفارشات زیادی در روایات شیعه بر اهمیت این ماه شده است.

ایشان در ادامه با اشاره به سوم ماه رجب و اهمیت سوگواری شهادت امام هادی (علیه السلام)، افزودند: اراده امام هادی (علیه السلام) متصل به اراده خدای متعال است؛ به طوری که عنایت امام دهم به شیعیان ویژه می‌باشد و باعث نجات خیلی‌ها از هلاکت گشته است.

این مرجع تقلید با بیان این که ملت ایران باید در روز سوم ماه رجب یکپارچه سیاه پوش شوند، تاکید کردند: جوانان پاک فطرت، باید غوغایی که در ایام فاطمیه خلق کرده و کمر وهابیت را شکستند و باعث بیمه شدن این مملکت شدند را در سالروز شهادت امام هادی (علیه السلام) به نمایش بگذارند.

معظم‌له تصریح کردند: غیرت جوانان  شیعی که از شیر مادر و نیت پاک پدر به آنان رسیده، باید عزادار امامی باشند که خون دل و رنج زیادی را تحمل کردند.

آیت الله وحید خراسانی خطاب به علما و روحانیون گفتند: شما اهل علم همان طوری که یک عمر برسر سفره امام زمان (علیه السلام) نشسته اید، باید روز سوم ماه رجب، تسلی بخش دل امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) باشید.

این مرجع تقلید تاکید کردند: نظر امام زمان (علیه السلام)  به شما است ، شما باید مردم را در عزاداری امام هادی (علیه السلام) ارشاد و راهنمایی کنید

منبع : خبرگزاری حوزه

حماسه آزاد سازی خرمشهر

 

‹‹ خرمشهر را خدا آزاد کرد ››‌ امام خميني (ره) روز سوم خرداد 1361 يکي از بارزترين جلوه‌هاي نصرالهي و يکي از مهمترين و زيباترين روزهاي انقلاب اسلامي ايران مي‌باشد. در اين روز شهر مقاوم خيز خرمشهر که پس از 35 روز پايداري و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن در آمده بود، پس از 578 روز (19 ماه) ، بار ديگر توسط رزمندگان اسلام فتح شد و پرچم اسلام بر فراز مسجد جامع و پل تخريب شده خرمشهر به اهتزاز در آمد. خبر آزادسازي خرمشهر به سرعت همه ملت مسلمان ايران را غرق شادي و سرور کرد و مردم ايران با حضور در مساجد نماز شکر به جاي آورده و نداي ا… اکبر سردادند. عمليات بيت‌المقدس در دهم ارديبهشت 1361 آغاز شد و در چهار مرحله عمليات نهايتا در سوم خرداد 1361 به آزادسازي خرمشهر انجاميد و تلفات زيادي به دشمن بعثي وارد آمد. اين فتح مبين، دفاع مقدس را وارد مرحله نويني کرد و براي اولين بار از شروع جنگ تحميلي ايران در موضع قدرت قرار گرفت. همچنين اين پيروزي بزرگ آمريکا و ساير قدرتها را سخت به وحشت انداخت و آنان که از پيروزي نهايي ايران اسلامي سخت بيمناک بودند، به تجهيز و تقويت بيش از پيش رژيم صدام پرداختند. نتايج نظامي به دست آمده از عمليات بيت‌المقدس: ـ آزاد سازي 5400 کيلومتر مربع از خاک کشور اسلامي از جمله خرمشهر و تأمين 180 کيلومتر خط مرزي ـ 19 هزار اسير و 16 هزار کشته از دشمن ـ انهدام 60 فروند هواپيما ، 3 فروند هلي‌کوپتر، 418 دستگاه تانک و نفربر، 30 قبضه توپ، 49 دستگاه خودرو. ـ غنايم به دست آمده : يک فروند هلي‌کوپتر، 105 دستگاه تانک و نفربر و 56 دستگاه خودرو

گرامی داشت استاد مطهری

 

استاد مرتضی مطهری در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می‌رسد.

آفتاب: استاد شهید آیت‌الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می‌گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می‌پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می‌ورزد. 

در سال 1316 علی‌رغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می‌شود. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می‌گیرد. 

در سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می‌رود به تهران مهاجرت می‌کند. در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می‌پردازد. در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می‌گردد.

در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می‌کند به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می‌شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می‌گردد. 

پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می‌شود. در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه‌ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به‌سر برد. 

از سال 1349 تا 1351 برنامه‌های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می‌کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.

اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می‌رسد. 

در سال 1355 به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته می‌شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران » را بنیان می‌گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند. 

گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال 1355 موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه‌های علمیه با ایشان مشورت نماید. 

پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار می‌گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می‌نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می‌کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می‌نماید.

هنگام بازگشت امام خمینی(ره) به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می‌گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود، تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می‌رسد و امام و امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می‌روند.

اندیشه‌های متفکر شهید استاد مرتضی مطهری همواره به عنوان اسلام‌شناسی آگاه، عالمی زمان شناس، دانشمندی دردآشنا و فیلسوفی توانا مورد علاقه فرهیختگان و جوانان فکور بوده و می‌باشد. 

استاد شخصیتی بود که پاسخ‌گویی به شبهات زمانه و مقابله با انحرافات فکری و عقیدتی را وجهة همّت خویش ساخت تا بدانجا که در قبال این مجاهدت عظیم علمی جان خویش را فدای آرمان خود ساخت

روز جهانی کار و کارگر

در اول ماه مه 1886، پليس شيکاگو با حمله به تظاهرات گسترده کارگران، که براي هشت ساعت کار در روز، و حق تشکيل اتحاديه هاي کارگري برپا شده بود، آنان را به خاک و خون کشيد. چند روز بعد، دادگاه چند تن از رهبران کارگران را محاکمه ، و به مرگ محکوم کرد. يکي از رهبران کارگران اعتصابي ، پس از اعلام راي ، در برابر دادگاه چنين گفت:

? کارگران اينک دريافته اند، که مي توانند با اتحاد و همبستگي، و مبارزه جمعي بر مشکلات خود فائق آيند. کارگران دريافته اند که چه قدرت عظيمي در اتحاد آنان نهفته است ، و به همين دليل است که کارفرماها با تمام توان مي کوشند تا اتحاد کارگران را بشکنند، و ميتينگ کارگران را به خون بکشند. ما کارگران گرد هم آمديم تا اندکي از حقوق خود را باز پس بگيريم؛ اما اکنون از دادگاه و زندان سر در آورده ايم . آيا اين است معناي برابري و عدالت در جامعه ما؟ امروز اگر صداي حق طلبانه ما را با گلوله خفه مي کنيد ، مطمئن باشيد که اين صداها ديگر خاموش شدني نيست، و هر روز طنين آن رساتر خواهد شد.

رهبران کارگران شيکاگو به دست مستکبران جان باختند ؛ اما حقانيت گفته هايشان به تدريج بر همگان مسلم شد.

در سال 1889، کنگره بين المللي کارگران در پاريس ، به پيشنهاد نماينده کارگران آمريکا ، روز اول ماه مه را به عنوان روز جهاني کارگر برگزيد ، و در پي آن در بسياري از کشورهاي دنيا ، کارگران با برپايي اعتصاب و تظاهرات گسترده ، اين روز را گرامي داشتند و ياد و خاطره کارگران به خاک و خون کشيده شده را زنده نگه داشتند.

سازمان بين المللي کار

اين سازمان به عنوان يک نهاد خود مختار، و وابسته به مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 1919 براساس معاهده ورساي برپا شد. موافقت نامه مربوط به برقراري رابطه بين اين سازمان و سازمان ملل متحد در سال 1946 به تصويب رسيد و آن را به صورت  نخستين کارگزاري تخصصي وابسته به سازمان ملل متحد درآورد.

الف) هدف ها و فعاليت ها

سازمان بين المللي کار در جهت پيشبرد عدالت براي افراد شاغل به کار، در تمام نقاط جهان فعاليت مي کند و عمده فعاليت هاي آن عبارتند از:

1)       تنظيم سياست ها و بين المللي کردن برنامه ها به منظور بهکرد شرايط کار و زندگي.

2) برقراري معيارهاي کار به عنوان رهنمودهايي براي مسوؤلان ملي در به اجرا در آوردن اين   سياست ها.

3)    اجراي يک برنامه وسيع همکاري هاي فني، براي کمک به دولت ها و عملي کردن اين سياست ها به شيوه اي کار ساز و اقدام به کار آموزي .

4)       آموزش و پژوهش به منظور کمک به پيشبرد اين تلاش ها.

سازمان بين المللي کار، از آن جهت در ميان سازمان هاي جهاني منحصر به فرد است، که در امر تنظيم سياست هاي آن، نمايندگان کارگران و کارفرمايان از حق اظهار نظر برابر با نمايندگان دولت ها برخوردارند. کنفرانس بين المللي کار با حضور چهار عضو از هر کشور ( دو نماينده از سوي دولت، يک نماينده از طرف کارگران و نماينده اي از سوي کارفرمايان) تشکيل شده است.  يکي از مهم ترين اهداف سازمان عبارت است از تصويب کنوانسيون ها وتوصيه هايي که متضمن برقراري معيارهايي در ارتباط با مسائل کارگري در زمينه هايي مانند آزادي عضويت در تشکل ها، دستمزدها، ساعات و شرايط کار، جبران خسارت هاي وارده به کارگران، بيمه هاي اجتماعي ، مرخصي با استفاده از حقوق، ايمني صنعتي، خدمات اشتغال و بازرسي مسائل مرتبط مي باشند.

اجراي مقررات کنوانسيون هاي سازمان بين المللي کار براي کشورهايي که آن ها را امضا کرده اند الزامي است؛ در حالي که توصيه هاي سازمان مذکور تنها در حکم رهنمودهايي براي سياست گذاري ، قانون گذاري و شيوه عمل هاي ملي است.

از زمان تاسيس اين سازمان تاکنون، بيش از 350 کنوانسيون و توصيه نامه به تصويب رسيده است.

سازمان براي اجراي مفاد عهد نامه ها توسط کشورهايي که آن ها را مورد تصويب قرار داده اند نظارت به عمل مي آورد و براي تحقيق در خصوص شکايت هاي مربوط به نقض حقوق اتحاديه کارگري نيز رويه عمل ويژه اي دارد.

کارشناسان سازمان بين المللي کار از طريق برنامه کمک هاي فني سازمان در زمينه هايي از قبيل کارآموزي حرفه اي، فنون مديريت، برنامه ريزي نيروي انساني، ايمني و بهداشت محيط کار، سياست هاي اشتغال،  نظام هاي امنيت اجتماعي، تعاوني ها و صنايع دستيِ کوچک مقياس، به کشورهاي عضو ياري مي رسانند.

سازمان بين المللي کار از طريق موسسه بين المللي مطالعات کار در ژنو و مرکز بين المللي کار آموزي فني و حرفه اي پيشرفته در تورين ايتاليا، فرصت هايي براي آموزش در اختيار مي گذارد.

ب ) مديريت

فعاليت هاي سازمان بين المللي کار که کليه اعضا در آن نمايندگي دارند در فواصل بين اجلاس، سالانه، از طريق يک هيات حاکم مرکب از نمايندگان 28 کشور عضو، 14 عضو کارگر و مابقي کارفرما، هدايت مي شود.

اسلام و حقوق کارگر و کارفرما

امامان و پيشوايان دين (ع)، در سخن و در عمل ، به کار و اشتغال تاکيد داشته و از بيکاري به شدت دوري کرده اند. در روايات آمده است ?کسي که به کار و تلاش مشغول است، از کسي که کار را رها کرده و به عبادت خدا مشغول است اجر و پاداشي فزونتر دارد? و نيز در روايات است که دعاي بيکار هر چند عابد باشد مستجاب نمي شود. هم چنين در روايات است که پيامبر اکرم کارهاي خانه را انجام مي داد و نيز در خبر است که امام صادق (ع) فرمود:

?هر آن کس که جامه خود را بدوزد و نعلينش را وصله زند و کالاي مورد نياز خانه را خود حمل کند، از تکبر ايمن باشد.?

از حضرت علي (ع) نقل شده است که فرمود:

?روزي در مدينه سخت گرسنه بودم، از شهر بيرون شدم تا کاري پيدا کنم و مزدي به دست آورم. مقداري از شهر دور شدم به کنار خانه زني رسيدم و ديدم مقداري گِل خشک انباشته است دانستم وي مي خواهد آن گِل ها را جهت ساختمان، تر کند، به نزد او رفتم و با وي قرار بستم درازاي هر دلو بزرگ آب که بر آن گِل ها بريزم يک دانه خرما بستانم. شانزده دلو کشيدم و از سنگيني دلوها دستم تاول زد. وي شانزده دانه خرما به من داد و من خرماها را به نزد پيامبر (ص) بردم و دو نفري آن ها را خورديم.?

در روايات اسلامي از اميرالمومنين (ع)، درباره احياي زمين، ايجاد باغ ها، حفر قنوات، کارگري براي ديگران و … بسيار سخن به ميان آمده است.

امام صادق (ع) فرمود:

?اميرالمومنين (ع) بيل  مي زد و زمين را احياء مي کرد و از در آمد و دسترنج خويش هزار بنده آزاد کرد? تمام اين ها حاکي از ارزشمندي کار و کارگري، و مذموم بودن تنبلي و کسالت و بيکاري است.

در احاديث و روايات اسلامي از کار کردن به عنوان عملي دنيوي و اخروي ياد شده که داراي اجر و ثواب بسيار است و نسبت به آن توصيه هاي بسياري شده است به طوري که عنوان ?جهاد کننده در راه خدا? بر کارگري که براي اداره زندگي خانواده اش سعي و تلاش مي کند اطلاق شده است. حضرت علي (ع) فرموده است:

?خداوند به حضرت داود (ع) وحي فرستاد که تو بنده بسيار خوبي هستي و تنها نقطه ضعفي که در تو وجود دارد اين است که کار نمي کني و از دسترنج خود امرار معاش نمي کني بلکه از بيت المال حقوق مي گيري. داود چهل روز گريست و سپس به شغل آهنگري روي آورد و از آن طريق مخارج خود را تامين نمود.?

شخصي گفت: ديدم امام صادق (ع) در زميني کار مي کند و از شدت گرما پيوسته عرق مي ريزد. عرض کردم فدايت شوم بيل را به من بدهيد تا اين کار را انجام دهم . فرمود دوست دارم در طلب رزق و روزي، گرماي خورشيد مرا آزار دهد و من اجر و پاداش ببرم. در روايات است که حضرت علي (ع) هيزم جمع مي کرد، چشمه و قنات حفر مي نمود، باغ و مزرعه آبياري مي کرد و حضرت زهرا(س) گندم آرد مي کرد و نان مي پخت. حضرت صادق (ع) فرمود: ?خداوند انساني را که خوابيدن و بيکاري او زياد باشد مبغوض مي دارد.?

يکي از صوفيه ها به نام محمد بن منکدر گفت:

در يک روز گرم تابستان ديدم امام باقر (ع) مشغول زراعت است و عرق از سراپاي او جاري است به او گفتم: اگر شما در اين حال بميريد در چه حالي از دنيا رفته ايد؟ آيا در حال حرص زدن براي دنيا نمرده ايد؟ حضرت فرمود: ?اگر در اين حال بميرم در حال عبادت و اطاعت خدا مرده ام؛ چون من عرق مي ريزم و کار مي کنم تا محتاج تو و امثال تو نباشم.?

کارگري نزد امام صادق (ع) آمد و گفت من کارگري هستم که ديگر توان کار ندارم و دستم قدرت ندارد. حضرت فرمود:

?برو کار کن اگر با دست نمي تواني کارکني بار بر روي سرت بگذار و ببر و با اين کار عزت خود را حفظ کن و زن و بچه ات را در آسايش و رفاه قرار بده?

پيامبر اکرم (ع) فرمود:

?بعضي از گناهان فقط با سعي در طلب رزق و روزي و درآمد آبرومند پاک مي شود? و فرمود:

?کسي که از راه حلال در طلب دنيا باشد و قصد او (از کار کردن) توسعه دادن زندگي زن و بچه، و  بي نيازي از تقاضا کردن از ديگران، و نيز رسيدگي به همسايگان و مستمندان باشد در حالي که صورتش چون ماه شب چهاردهم درخشندگي دارد به ديدار خداوند مي شتابد.?

و نيز فرمود:

?خداوند بنده اي را که سختي بکشد تا در آمدي کسب کند و بي نياز از ديگران شود دوست دارد.?

کارگر و حقوق او

کارگر از نظر قانون کار، کسي است که به هر عنوان در مقابل دريافت حق السعي (اعم از مزد، حقوق،  سهم سود و ساير مزايا) به درخواست کارفرما کار مي کند.

کارگر در ديدگاه اسلام بسيار محترم و ارزشمند است، به طوري که رسول گرامي اسلام (ص) و امير المومنين (ع) و ساير امامان معصوم (ع) از کار و کارگر تجليل کرده و خود نيز کار مي کردند و خود را کارگر مي دانستند، و در تاريخ منقول است که حضرت علي (ع) باغ هاي ديگران را آبياري مي کرد و از آن ها دستمزد مي گرفت.

و چون چنين است در معارف و احکام اسلامي، حقوقي براي کارگران معين شده و نسبت به اجراي دقيق آن ها تاکيد بسيار شده است، تا جايي که امام سجاد (ع) در رساله حقوق خود مي فرمايد:

?حق زيردستان بر تو آن است که بداني ضعف آن ها و قدرت تو (از نظر مالي، بدني و فکري) دليل تسلط تو بر آنها شده است. پس بايد با آنها به عدالت رفتار کني و مانند پدري مهربان براي آنها باشي، از ناداني وجهل و اشتباه آنها درگذري و در عقوبت آنان تعجيل نکني و بر اين کارفرمايي که خدا به تو داده است سپاسگزار باشي.?

و در سخني ديگر، از اذيت و آزار کردن نسبت به کارگران نهي فرموده است و صريحا دستور مراعات حق آن ها را صادر کرده، مي فرمايد:

?حق کسي که کارهاي (خانه، مغازه، کارگاه ، کارخانه) تو را انجام مي دهد، آن است که بداني او را خدا خلق کرده و در حقيقت از پدر و مادر تو است (آدم و حوا). تو مالک و خالق او نيستي و رزق او نيز در دست تو نيست. پس به او نيکي کن و آزارش مده.?

به عبارت ديگر مي توان گفت که در روايات اسلامي، حقوقي براي زير دستان ذکر شده است، که مناسب است در اين جا نمونه هايي را تحت عنوان حقوق کارگردان يادآور شويم .

پيامبر اکرم (ص) فرمود:

?حق کارگر بر کارفرما آن است که لباس و غذاي خوب به او بدهد، بيش ازحد طاقت، او را به کار وا ندارد?

شخصي نزدرسول خدا (ص) آمد و گفت: تا چه مقدار اشتباهات و نافرماني هاي کارگر را مورد عفو قرار دهيم؟ حضرت پس از مدتي سکوت فرمود:?روزي هفتاد مرتبه از او درگذر? و نيز فرمود:

?همه شما نسبت به زيردستان و کارگزاران خود مسئول هستيد.?

در روايت است که يکي از خدمتکاران و کارگران زن که در منزل امام سجاد (ع) کار مي کرد، روزي براي وضوي حضرت آب از چاه آورده بود، اما ناگهان ظرف آب از دستش افتاد؛ آبها بر آن حضرت ريخت، حضرت نگاهي به او کرد؛ اما قبل از آن که صحبتي بفرمايد، آن زن تقاضاي عفو و بخشش نمود و آياتي از قرآن را خواند و امام سجاد فورا از تقصير او درگذشت…

حنان بن شبيب گويد:

چند نفر کارگر جهت کار در يکي از باغ هاي امام صادق (ع) اجير کرده بوديم که تا عصر کار کنند؛ چون کارشان به اتمام رسيد، حضرت به نماينده خود فرمود: ?پيش از آن که عرقشان بخشکد مزدشان را بپرداز?

پيامبر اکرم (ص) فرمود:

?خداوند تبارک و تعالي از هر گناهي مي گذرد(با توبه) جز اين که کسي مهريه زني را منکر شود و يا حقوق کارگري را غصب کند و ادا ننمايد?

به هر حال حقوق کارگر بر کارفرما به طور خلاصه به اين شرح است:

1-     خوراک و لباس او را به نحو مطلوب تامين کند.

2-     بيش از اندازه طاقت از او کار نکشد.

3-     متکبرانه با او رفتار ننمايد.

4-     از خطاها و نافرماني هاي او درگذرد.

5-     دستمزد و حقوق او را کاملا بپردازد.

کارفرما وحقوق او

کارفرما شخصي است حقيقي يا حقوقي که کارگر به درخواست و به حساب او در مقابل دريافت حق السعي کار مي کند.

مديران و مسوؤلان (به طور عموم تمام کساني که عهده دار اداره کارگاه هستند) نماينده کارفرما محسوب مي شوند ، و کارفرما مسئول کليه تعهداتي است که نمايندگان مذکور در قبال کارگر به عهده مي گيرند.

نقل شده است که امام صادق (ع) خدمتکارش را براي انجام کاري فرستاد. مدتي گذشت اما آن کارگر بازنگشت. حضرت به سراغ او رفت و ديد در گوشه اي خوابيده است، بالاي سرش نشست و او را باد مي زد تا اين که از خواب بيدار شد.

وقتي از خواب برخاست امام بدون آن که عصباني بشود فرمود:

?فلاني، اين درست نيست که تو هم شب ها استراحت کني و هم روزها، شب ها خوب بخواب و کارهاي روزانه را هم خوب انجام بده.?

يعني از ساعاتي که طبق قرارداد بايد کار کني کم مگذار و کاملا در اوقات کاري به انجام وظيفه ات مشغول باش.

در منطق اسلام، کارکردن عبادت است و اگر با انگيزه کسب درآمدحلال به جهت اداره آبرومندانه زندگي همراه باشد اجر و ثواب جهاد در راه خدا را در پي دارد و لذا نقل شده است که پيامبر دست کارگر را مي بوسيد> چون دست مجاهد في سبيل الله بود.