چرا ما نو نشویم؟
رازی شگفت در گیاهان نهفته است , راز حیات .وقتی تاراج خزان درختان سبز را بی برگ و عریان می سازد ,وقتی چنگال زمستان حلقوم حیات را در گیاهان می فشرد و رمق از همه چیز می گیرد , اما همین که بهار می رسد باز همان حیات جوانه می زند .از شاخه ها و ساقه های درختان , از سطح زمین و از همه جا …طبیعت نو می شود , بهار لباسی تازه بر اندام کائنات می پوشاند .چهره هستی نو می شود و جشن تولد طبیعت در نغمه بلبلان جلوه می کند .مگر ما تافته جدا بافته ایم ؟مگر ما نافرزندی این مادریم ؟چرا ما نو نشویم؟ البته یک تفاوت بین ما و طبیعت و گیاه و دشت و درخت وجود دارد تفاوتی عمده و آن اینکه رویش ما به دست خودمان است ,اختیاری است .همچنان که پاییز وجود ما و زمستان زندگی ما نیز به گونه ای دیگر است .چگونه می توان در وجود خویش عیدی آفرید و نوروزی برپا کرد و شاهد فصل بهار در انسانیت خود بود ؟خانه تکانی دل چگونه است ؟ اگر ما اهلش باشیم اگر ذوق شکفتن و شوق روییدن وسبز شدن و برآمدن وعشق جوانه زدن در ما باشد,می توانیم کنار تحویل سال شاهد تحویل حال نیز باشیم می توانیم باعوض شدن تقویم اخلاق خود را عوض کنیم حیف نیست که سال عوض شود و ما عوض نشویم؟ بیایید کمی در کارنامه پارسالخود مرور کنیم چه بودیم ؟چه کردیم ؟وچه شدیم؟ تا کجا آمدیم ؟چه به دست آوردیم؟چه از کف دادیم؟ و در دادوستد عمرمان با زمان سود کردیم یا زیان بردیم؟بردیم یا باختیم؟ زندگی قمار نیست ولی …همه چیز را می بازیم وقتی یک کشاورز در فصل برداشت محصول خود حساب میکند ما چرا برداشت خود را در مزرعه زندگی حساب نکنیم .پروین اعتصامی گفته است: گوهر وقت بدین خیرگی از دست مده
آخر این در گران مایه بهایی دارد
دریغا گوهر شناس نیستیمکه این گونه عمر ها , فرصتها ,استعدادها و زمینه ها را حراج کرده ایم و خرمهره می خریم وگوهر شناسان را به خون د ل خوردن وا می داریم.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام گراش در 1391/01/17 ساعت 07:23:42 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |