دهه مبارک فجر
پرواز از چشم آسمان افتاده بودو قناری در گوشه ای سر زیر پر مخفی نموده بود و فقط صدای بوف شب پرست بیداد بود که خواب چکاوک ها را پریشان می ساخت و بر تاول های خشکیده و آفتاب خورده دیوار ها حکومت می کرد فانوس ها در عطش جرعه ای نور خاموش و بی صدا مانده بودند در یا غرق رخوت و سنگینی بود در خشش خورشید بیدارمان کرده بود دست در دست هم نهادیم و بام حصیری طاغوت را با بارش فریاد هایمان شکستیم و دیوار ستم را با تپش مشت های آهنین مان فرو ریختیم و با توفندگی ابراهیمی به دجنگ همه نمرودیان بر جای مانده از زباله های طاغوت رفتیم درخشش آن ابراهیم آفتاب بود که همه فانوس های خاموش از نگاهش سیراب می شدند و همه سراب های تشنه به دیدارش می شتافتند چه زیبا بود با هم بودنمان چه زیبا بود نغمه هماهنگ تکبیرمان در آن زمستان سیاه که دل نشین ترین بهار را میهمان آشیانه های غم گرفته پرستو ها کردیم یاد آن روز های خوب خدایی و با هم بودن همیشه گرم و زنده باد .
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام گراش در 1390/11/21 ساعت 07:28:39 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید