مي خواهم قلمم خوب شود كه...

بسم الله الرحمن الرحيم
مي خواهم قلمم خوب شود که شرح دهم همه¬ي ناشنيدني¬ها و همه¬ي ناديدني¬ها؛ مي-خواهم خوب نوشتن را بياموزم، که خوب را گسترش دهم، خوب در جايي که هيچ اميدي به صبح فردا نيست و من با نوشتن اميد و نويد دهم که اي خستگان برخيزيد از روزنه¬اي نور خورشيد هويدا خواهد شد و تمام تاريکي¬ها در حال مبدل شدن به روشنايي¬اند.
مي¬خواهم خوب نوشتن را بياموزم تا رسم خوب گذشتن و فداشدن را به يادگار بگذارم، مي¬خواهم قلمم را به اندازه دل تنگم گسترش دهم و زيبا وجذابش کنم همانند لبخندي که برلب دارم در حالي که پوششي برغم هايم است و نوشته¬ام نيز تسکيني بردرد¬هاي بي سرانجام شود؛ مي¬خواهم خوب بنويسم که علم را گسترش دهم اما نه علمي که هزاران محقق به گردش بسان پروانه مي¬چرخند، مي¬خواهم علم اخلاق را گسترش دهم، هماني که در سينه مادر بي سوادم نهفته است، همان علمي که از صدف لبانش، هنگامي که لبخند بر آن جاري مي¬شود هويدا است، مي¬خواهم بنويسم و خوب نوشتن را تجربه کنم در حالي که زبان گوياي خداوند شده¬ام و بر صفحه¬ي روزگار با قلمي خوش بنويسم الابذکرالله تطمئن القلوب تاهزاران دل ناآرام، آرام گيرد و لب¬هايي که مدت¬هاست در فراق عزيرانشان غنچه شده¬اند و رنگ و لعاب صدف بودن خود را باخته¬اند، رنگي دوباره بخشم. مي¬خواهم بنويسم که رنگ دهم به همه اشياي عالم، امارنگي حقيقي يعني صبغة الله کنم همه¬ي عالم را، هدفم اين است که قلمي خوب داشته باشم بسان شفافي و تنهايي دل يك بيمار، برروي تختِ جدا از عزيزان و شرح دهم حالش را تا شايد توانستم سيلي از دلها به سويشان روانه کنم تا از تنهايي¬شان بکاهم، يانه!!! سيلي از دست¬ها و نگاه¬هاي معصوم را به واسطه¬ي شرح حالشان به سوي آسمان بي¬کران هستي روانه کنم که از معبود حقيقي لباسي از جنس شفا قرض بگيرند براي دلهاي پر از غمشان.
مي¬خواهم قلمم را خوب کنم که هم راز دلم شود آنگاه که دلم با ديدن پاي برهنه کودکي بسان بيد مي¬لرزد در حالي که دست من هم بسان پايش برهنه است و چيزي بر کف آن نيست که ملکي¬اي بخرم و دلش را شاد کنم در حالي که اگر قلمم خوب باشد با نوشتنم دستي پر از اميد مي¬آيد و مرهم پاي خسته کودک مي¬شود اما دلم از قلمم چيزي غير از اين¬ها مي¬خواهد، دلم به انگشتانم مي¬نگرد و مي¬گويد خوب نوشتن را بياموز تا بتواني درباره صحراي پر بلا و رباب بي¬ارباب آنقدر بنويسي که هر روز اين قصه بر هر گوشي طنين انداز شود تا به فراموشي سپرده نشود چرا که قصه¬ي کشيده شدن گوش با گوشواره، گم شدن در ميان خارهاي بيابان و وفاي پدر به عهد خود در ميان خرابه زنگاري است براي دل¬هاي گرد و غبار گرفته ، مي¬خواهم خوب بنويسم که همگان به ياد آورند مفرد مذکرغايبي که منتقم آل رسول است دير کرده و وقت آن رسيده که همه¬ي دل ها با دست¬ها هماهنگ شوند و رو به آسمان بيکران هستي بخوانند اللهم عجل لوليک الفرج.
دست نوشته وحيده ابراهيمي طلبه پايه پنجم

مسابقه حکمت زیبای نهج البلاغه

سئوال : امیرالمومنین برای برپایی یک زندگی وجامعه موفق علاوه برتقوا واصلاح به چه چیزی تاکید دارد؟

الف : تلاش وکوشش

ب:نظم وبرنامه ریزی

ج:ادب واحترام

برای پاسخگویی به این سئوال به کتاب نهج البلاغه، نامه 47  مراجعه فرمایید.

به دونفر از برگزیدگان به قیدقرعه جوایزی اهدا می گردد.

 

فرمايش عارف سالك آ يت اللّه بهجت درباره زيارت عاشورا

در روز جمعه مصادف با 26 ذى قعده سال 1412 نزد آيت اللّه بهجت رفتم و از ايشان خواستم براى من از زيارت عاشورا بگويد البته قبلاً مى دانستم او هميشه زيارت عاشورا را مى خواند براى ايشان توضيح دادم كه من مى خواهم مجموعه اى از داستهانهاى كسانى كه زيارت عاشورا را خواندند و به صورتى شگفت به حاجت خود دست يافتند را جمع آورى كرده و چاپ نمايم .
ايشان فرمود: مضمون زيارت عاشورا گواه و روشن كننده عظمت آن است ، مخصوصاً وقتى آنچه در سند زيارت از صفوان از امام صادق عليه السلام روايت شده را ملاحظه مى كنيم كه گفته شده : زيارت عاشورا را بخوان و در خواندن آن استمرار داشته باش ، من به خواننده آن چند چيز را تضمين مى كنم :
1 زيارت وى پذيرفته مى شود.
2 تلاش ايشان مورد سپاس قرار مى گيرد.
3 سلام او بدون مانعى به امام عليه السلام مى رسد، و حاجت وى از جانب خداوند متعال بر آورده مى شود و با دست خالى باز نخواهد گشت . اى صفوان ! اين را با ضمانتى از پدرم ، و پدرم از اميرالمؤ منين عليه السلام و اميرالمؤ منين از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و رسول خدا از جبرئيل و جبرئيل از خداوند عز و جل دريافت نموده ، هر يك از آنها اين زيارت را با اين ضمانت تضمين نمودند، و به قداست خداوند سوگند، هر كس امام حسين عليه السلام را با اين زيارت از نزديك و يا از دور زيارت كند، حاجتش هر چه باشد بر آورده مى شود.
در سندها آمده زيارت عاشورا از حديث هاى قدسى است ، براى همين با وجود فراوانى كارهاى علمى موجود نزد علما و اساتيدمان آنها هميشه مراقب خواندن زيارت عاشورا بودند، از جمله آنها:
1 آيت اللّه العظمى شيخ محمد حسين اصفهانى صاحب تأ ليفات متعدد از خداوند متعال مى خواست كلمات پايانى عمرش خواندن زيارت عاشورا باشد، و پس از آن به سوى بارى تعالى بشتابد. و خداوند دعاى وى را اجابت نمود، و پس از اتمام خواندن زيارت عاشورا روحش به ملكوت اعلى شتافت و روحش قرين رحمت و محشور با اولياى خدا شد.
2 آيت اللّه شيخ صدراى بادكوبه اى با دانش فراوانى كه داشت مقيد به خواندن زيارت عاشورا بود.
3 يكى از بزرگان گويد: … يكى از روزها به وادى السلام و به مقام امام مهدى عليه السلام رفتم ، آنجا مرد پيرى را با چهره اى نورانى ديدم ، مشغول خواندن زيارت عاشورا بود و چنين به نظر مى رسيد كه زائر است ، وقتى نزديك او رفتم ، تصويرى در برابرم نمايان شد گويى پرده حجاب را براى من كنار زدند حرم امام حسين عليه السلام را ديدم كه زائرين مشغول به عبادت و زيارت بودند. از آنچه ديدم تعجب كردم ، اندكى به عقب رفتم ، و به حالت طبيعى باز گشتم ، بار ديگر نزديك او شدم ، همان حالت اول براى من نمايان شد. اين حالت چندين بار برايم تكرار شد.
صبح روز بعد، به مكانى كه زائران براى زيارت در آن سكنى مى كنند رفتم تا از محضرش استفاده كنم و از حال و محل او سؤ ال كردم گفتند: آن شخص براى زيارت آمده بود و امروز اثاثيه و وسايلش را جمع كرد و از اينجا رفت .
از زيارت او نااميد نشدم ، به وادى السلام رفتم تا شايد او را بيابم ، آنجا با شخصى ملاقات كردم كه امور غيبى عجيبى را برايم متذكر مى شد و بعضى از مسايل را روشن مى نمود بدون آنكه سؤ ال كنم ؛ به من گفت : زائرى را كه در پى او هستى رفته است .
4 بزرگ فقها و مجتهدين آيت اللّه شيخ مرتضى انصارى هميشه زيارت عاشورا و صد بار لعن و صد بار سلام آن را حرم مولى الموحدين اميرالمؤ منين عليه السلام مى خواند و با تداوم در خواندن آن زبانش در خواندن بسيار سريع بود زيارت را همراه با لعن و سلام تقريباً نيم ساعت و يا چند دقيقه بيشتر به پايان مى رسانيد، و اگر كسى تداوم او را در خواندن زيارت عاشورا مى ديد مى گفت : او مشغول مسايل اصولى و فقهى نمى باشد، و با ملاحظه تحقيقاتش در مسايل علمى و نظريات ظريفش در فقه و اصول مى گفت : او اهل خواندن زيارت عاشورا و… نيست .

اعلام برندگان مسابقه حکمت زیبای نهج البلاغه

ازهمه عزیزانی که در این مسابقه شرکت کردند تشکر می نماییم ،جواب صحیح مسابقه گزنیه «دال» می باشد که باقرعه کشی که صورت گرفت مدرسه علمیه الزهرا خمینی شهر برگزیده این مسابقه شدند.

ضمن تبریک به ایشان،هدیه ای  تقدیمشان می گردد.

پاسخ به یک شبهه عاشورایی

سئوال : از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، نداشتن خطر جانی یا مالی است. چگونه امام حسین(ع) برای این فریضه،‌جان خود را به خطر انداخت ؟
جواب : امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصول عملی اسلام است ، که از مهم ترین و عالی ترین واجبات اسلامی است. دربارة عظمت این دو وظیفة مهم، به تعبیری رساتر و کامل تر از آن چه در قرآن کریم و کلمات اهل بیت و اماما ن معصوم(ع) آمده است،‌دست نمی‌یابیم.
قرآن می‌فرماید: «کنتم خیر امة اخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله؛(1) شما مسلمانان بهترین امتی هستید (یا بودید) که خدا برای مردم جهان نمایان فرمود، زیرا امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و ایمان به خدا دارید».
پیشوای یکتاپرستان حضرت علی (ع) می‌فرماید: «و ما أعمال البرّ کلّها و الجهاد فی سبیل الله عند الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر إلا کنفثة فی بحر لجیّ؛ (2) تمام کارهای نیک و (حتی) جهاد در راه خدا، در برابر امر به معرو و نهی از منکر، همچون آب دهان در برابر دریای پهناور است». حضرت صادق(ع) فرمود: «إن الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء فریضة‌ عظیمة بها تقام الفرائض و…؛ امر به معروف از منکر، روش پیامبران و شیوه صالحان و فریضة بزرگ الهی است، که سایر واجبات به وسیلة آن بر پا می‌شوند».(3)
همان گونه که سایر واجبات اسلامی، با وجود شرایطی بر انسان واجب می‌شوند، وجوب امر به معروف و نهی از منکر نیز شرایطی دارد. امر به معروف و نهی از منکر با وجود چهار شرط بر انسان واجب می‌شود:
أ ) علم و آگاهی به معروف و منکر.
ب) احتمال اثر کردن امر یا نهی.
ج) اصرار داشتن مرتکب معصیت بر تکرار و استمرار گناه.
د) ضرر و مفسده‌ای متوجه مال، آبرو و جان آمر و ناهی و یا یکی از مؤمنان نشود.(4)
فقها در توضیح شرط چهار (عدم ضرر و مفسده) می‌فرمایند: واجبات و منهیات الهی از نظر درجة اهمیت یکسان نیستند. بعضی از معروف‌ها و منکر‌ها از نظر شارع مقدس اسلام به اندازه‌ای با اهمیت است که برای حفظ آن واجب، یا نهی از آن منکر، باید بذل جان کرد، ولی در برخی موارد حفظ جان بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر مقدّم است.
این که در کدام مورد امر به معروف و نهی از منکر باید تا حد بذل جان پیش رفت و در کدام مورد باید حفظ مال، آبرو، و جان را مقدم داشت، بستگی به موضوع امر به معروف و نهی از منکر دارد. اگر موضوع از احکام جزئی و در سطح محدود، باشد،‌حفظ مال، آبرو و جان مقدّم است اما اگر موضوع در درجة بالای اهمیت است باید امر به معروف و نهی از منکر کرد، گرچه انسان در این راه کشته شود.
شهید مطهری می‌فرماید:
ارزش امر به معروف و نهی از منکر بالاتر از این‌ها است. البته با توجه به موردش. ببین امر به معروف و نهی از منکر را برای چه می‌خواهی بکنی؟ در چه موضوعی می‌خواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی؟ یک وقت موضوع کوچکی است،‌مثلاً کسی کوچه را کثیف می‌کند، پوست خربزه را می‌اندازد در کوچه،‌ شما این جا باید نهی از منکر کنید،‌ حال اگر بدانید اگر او را نهی کنید،‌ یک فحش ناموس به شما می‌دهد، در این صورت این کار این قدر ارزش ندارد که شما یک فحش ناموسی بشنوید.
یک وقت هست موضوعی است که اسلام برای آن اهمیتی بالاتر از جان و مال و حیثیت انسان قائل است. می‌بینید قرآن به خطر افتاده است،‌اصول قرآنی به خطر افتاده است،‌آیا این جا می‌گویی: امر به معروف نکن،‌نهی از منکر نکن، که اگر این را بگویم،‌جانم، آبرویم، در خطر است؟ اجتماع نمی‌پسندد. و…».
شهید مطهری با نقل این مطالب، آن را به شدت رد می‌کند.(4)
امام خمینی(ره) می‌فرماید: «اگر معروف و منکر از موضوعاتی باشد که از نظر اسلام بسیار مهم است و امر به معروف و نهی از منکر در چنین موضوعی، متوقف بر بذل جان باشد، بذل جان واجب است».(5)
امام حسین(ع) نیز در چنین موقعیتی بودند و «معروف» اصل اسلام و سنت پیامبر بود که در حال از بین رفتن یا تحریف بود.
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) دیدند اگر در آن برهه از زمان و در آن اوضاع خاصی که بر جامعه اسلامی حاکم بود، امر به معروف و نهی از منکر نکند، اصل اسلام در خطر است و فاتحه اسلام خوانده می‌شود؛ نیز زحماتی که جدّ بزرگوارش برای اسلام کشیده است و جانفشانی شهیدانی که خونشان را در راه اسلام نثار کردند، در معرض بی اثر شدن است. از این رو بر خود لازم دانست که قیام کند،‌گرچه جان خود و بستگانش را در این راه فدا کند.
یک روز پیش از حرکت امام حسین(ع) از مدینه به طرف مکه مروان بن حکم حضرت را در کوچه دید و گفت: یا اباعبدالله من تو را نصیحت می‌کنم به این که با یزید بیعت کنی که خیر دین و دنیایت در بیعت با یزید است. حضرت در پاسخ فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون و علی الأسلام السلام از فدبلیت الأمة براع مثل یزید؛ وقتی فردی مانند یزید حاکم امت اسلام باشد فاتحه اسلام خوانده است.(6)
بنابراین معلوم است که در آن زمان و موقعیت، اساس اسلام در خطر بود. حضرت در جای دیگر فرمود: «ألا ترون أنّ الحق لا یُعمَل به و أنّ الباطل لا یتناهی عنه،‌لیرغب المؤمن فی لقاء اله محقا؛ آیا نمی‌بیند به حق عمل نمی‌شود؟ آیا نمی‌بیند قوانین الهی پایمال می‌شود؟ آیا نمی‌بیند این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمی‌کند؟ در چنین اوضاعی، مؤمن باید از جان خود بگذرد و لقای پروردگار را در نظر بگیرد».(7)
———————————————————————————————-
پی‌نوشت‌ها:
1. آل عمران(3) آیه 109.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، شمارة‌374.
3. وسائل الشیعه، ج11، ص 395.
4. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج17، ص 267.
5. امام خمینی، تحریرالوسیله، ج1، ص 472.
6. اعیان الشیعه، ج2، ص 402.
7. بحارالانوار،‌ج42، ص 192.

آشنايي با 5 خوراكي كه باعث زيبايي پوست مي شوند.

آشنايي با 5 خوراكي كه باعث زيبايي پوست مي شوند.
1. اسفناج

نه تنها سيستم دفاعي بدن را بالاتر مي برد بلكه باعث درخشش چهره شما هم ميشود.اسفناج ماده اي به نام لوتئين دارد.آنتي اكسيدان كه نورهاي مضر براي چشم را به خود جذب كرده و ازآسيب ديدن سلول هاي چشمي جلوگيري مي كند. چشم هر چقدر سالمتر باشد درخشش بيشتري دارد.
2. گوجه فرنگي
گوجه فرنگي به دليل داشتن ليكوپن قرمزرنگ است. اين ماده باعث مي شود پوست انسان از يكحدي قرمز تر نشود .اين ماده از پوست دربرابر آفتاب محافظت مي كند. پس دركنار استفاده از كرم هاي ضد آفتاب مي توان گوجه فرنگي خورد كه حتي براي از بين بردن چين و چروكهاي پوست هم بسيار مفيداست.
3. كرفس
مي دانستيد كرفس انسان ها را خندان تر مي كند؟ جويدن كرفس لثه ها را ماسا‍ژ مي دهد و بين دندان راتميز و آنها را درخشان تر مي كند.
4.آب انگور قرمز و شكلات تلخ
اين دو ماده تركيبي به نام پلي فنول دارند. تحقيقات نشان دادهاين تركيب براي طولاني تر كردن عمر سلولهاي پوست بسيار مفيد است.برايداشتن پوستي صاف و سالم بهتر است آب انگور قرمز و شكلات تلخ بخوريد البته مراقب استفاده بيش از حد آنها هم باشيد.
5.بادام زميني
منبع كاملي از سلنيوم است. ماده اي عالي كه براي سلامت و شادابي موها بسيار مفيد است. گردو هم اسيدهاي مفيدي دارد كه موها را خوش حالت تر و درخشان تر مي كند.خوردن خشكبار زياد مي تواند سبب چاقي شود ولي فقط كافي است روزي2 عددبادام زميني بخوريد تا مواد عالي مورد نيازرا به بدن و موهايتان برسانيد.

منبع: مجله پيام سلامتي/ شماره 33

لالا عبدالهم لالا ،لالایی قاسمم لالا

لالایی محسنم لالا
شهیدمادرم،لالا
زآتش ها وضرب در
لالایی غنچه ام،لالا
گل پرپرحسینم کو؟
گل سرخ وگل شب بو
کناررود لب تشنه
تمام لاله هایش کو؟
علی فرزند دیگرداشت
جوانی ماه پیکرداشت
همیشه حضرت عباس
اطاعتی از برادر داشت
لالایی وهبم،لالا
دوطفل مسلم لالا
لالا عبدالهم ،لالا
لالایی قاسمم لالا
علی اصغرم لالا
شکوفه پرپرم لالا
قشنگ وکوچکم لالا

گلوی نازکم،لالا
زچه قنداقه ات رنگین
به تیرحرمله خونین
ربابه مادرت گوید
لالا،نازک بدن،لالا
سکینه تشنه است لالا
دوکودک گم شده لالا
همه مظلوم وآواره
فراری گشته اند،لالا
به صحرا زینب وکلثوم
بجستندکودکان معصوم
که جان دادند درصحرا
کناریکدیگرمظلوم
کجایی عمه جان زینب
پدرخواب دیدم دیشب
به شام وکربلا دیدم
مصبیت ها به روز وشب
لالا،لالا،گل لاله
نکن گریه،نکن ناله
شبیدسرد است ومهتابی
چرا گریان وبی تابی
برایت قصه ها گفتم
چرا امشب نمی خوابی؟
لالا،جانان من،لالا
گل باران من،لالا
شاعر: مصطفی رحماندوست

کاروان کربلا

شيعيان ديگر هواي نينوا دارد حسين (ع) روي دل با کاروان کربلا دارد حسين (ع)
از حريم کعبه جدش به اشکي شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسين
ميبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظيم بيش از اينها حرمت کوي منا دارد حسين
پيش روراه ديار نيستي کافيش نيست اشک و آه عالمي هم در قفا دارد حسين
بسکه محملها رود منزل به منزل با شتاب کس نمي‌داند عروسي يا عزا دارد حسين
رخت و ديباج حرم چون گل به تاراجش برند تا بجائي که کفن از بوريا دارد حسين
بردن اهل حرم دستور بود و سر غيب ورنه اين بي‌حرمتيها کي روا دارد حسين
سروران،‌پروانگان شمع رخسارش ولي چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسين
سر به تاج زين نهاده راه‌پيماي عراق مي‌نمايد خود که عهدي با خدا دارد حسين
او وفاي عهد را با سر کند سودا ولي خون به دل از کوفيان بي‌وفا دارد حسين
دشمنانش بي‌امان و دوستانش بي‌وفا با کدامين سر کند مشکل دو تا دارد حسين
سيرت آل علي با سرنوشت کربلاست هر زمان از ما يکي صورت نما دارد حسين
آب خود با دشمنان تشنه قسمت مي‌کند عزت و آزادگي بين تا کجا دارد حسين
دشمنش هم آب مي‌بندد به روي اهل بيت داوري بين با چه قومي بي‌حيا دارد حسين
بعدازاينش صحنه‌هاو پرده‌هااشکست وخون دل تماشا کن چه رنگين سينما دارد حسين
سازعشق است وبه دل هرزخم پيکان زخمه‌ئي گوش کن عالم پراز شور و نواداردحسين
دست آخر کز همه بيگانه شد ديدم هنوز با دم خنجر نگاهي آشنا دارد حسين
شمر گويد گوش کردم تا چه خواهد از خدا جاي نفرين هم بلب ديدم دعا دارد حسين
اشک خونين گو بيا بنشين به چشم شهريار کاندرين گوشه عزايي بي‌ريا داردحسين

نام شاعر:شهريار

کارهای صورت گرفته به مناسبت هفته کتابخوانی درمدرسه علمیه الزهرا

به مناسبت هفته کتاب وکتابخوانی وبزرگداشت آن اقدامات ذیل درمدرسه علمیه الزهرا صورت گرفت :

- تخفیف دادن درهزنیه ی عضویت جدید کتابخانه وتمدید عضویت درکتابخانه با 50% تخفیف درهفته کتابخوانی

- تجلیل ازبیشترین اهداکنندگان کتاب به کتابخانه (آقایان نام آور،آذربادگان وخانم شیبانی)

- اهدای برخی کتاب های اضافه وتکراری موجود درانباربه کتابخانه های نیازمند درروستاهای همجواروکتابخانه حوزه علمیه برادران

- معرفی اجمالی تمام نرم افرازهای علمی _ پژوهشی مرکزتحقیقات کامپیوتری نورومعرفی تفصیلی نرم افزارهای پرکاربرد آن مرکزازجمله جامع التفاسیر،جامع الاحادیث ،معجم موضوعی ،بحارالانوار،مجموعه آثاراستادشهیدمطهری،مجموعه آثارآیت الله سبحانی ونورالحکمه درجمع طلاب سطح دو

- ارائه گزارشی ازفعالیت های گذشته ،جاری وآینده کتابخانه ازسال 79 تاکنون.

- نصب نوشته هایی درمورد کتاب وکتابخوانی درفضای مدرسه.

-برگزاری مسابقه (دقایقی با قرآن)  واهدای هدایایی به سه نفرازبرندگان.

- برگزاری نمایشگاه کتاب درزمینه ی قیام عاشورا،امام حسین،شبهات و… درآستانه محرم ومعرفی 2 کتاب درحضورطلاب مدرسه.

- تهیه وفروش فلش مموری باحجم های مختلف 4،8،16 گیگابایت،به منظورتهیه آسانتروسریعترطلاب.

برگزاري نشست «سبك زندگي بر مبناي تمدن اسلامي»

مدرسه علميه  الزهرا عليها السلام با همكاري دانشكده پيراپزشكي امام صادق عليه السلام گراش نشست «سبك زندگي بر مبناي تمدن اسلامي» درتاريخ 9/8/1391برگزار نمود.
سخنران اين نشست جناب دكتر عبدالرضا كردي معاون پژوهش مركز مطالعاتي خانواده در ايران و رئيس مركز مطالعه در مالزي در ضمن بياناتشان، اشاره داشتند: « براي بيان سبك زندگي بر مبناي تمدن اسلامي ابتدا بايد خانواده خودي و بيخودي و انسانهاي خدايي يا شيطاني را بشناسيم، اگرفردي خدايي شد يعني اسماء الهي در او متجلي شود فهيم خواهد بود؛ زيرا علاوه بر سواد خواندني، سواد حضور خدا را نيز دارد، پس اينگونه افراد و خانواده¬هاي ايشان خانواده خودي هستند. اما برخي از انسانها كه راه را گم كرده و بيراهه¬ را نيز راه، تعبير مي¬كنند، اشتباهات و خطاهايشان را صحيح مي¬دانند و توكلشان حتي از يك نوزاد هم كمتر شده، قلب¬شان از پليدي پر است، آيا خداوند همانگونه كه ما از آب نيم خورده اكراه داريم از قلبي كه پر از پليدي است اكراه ندارد؟…»

برگزاري مراسم عيد سعيد غدير خم با حضور جناب آقاي سيد احمد خاتمي

در روز عيد سعيد غدير خم مدرسه علميه الزهرا عليها السلام گراش مراسمي با حضور امام جمعه محترم و موسس مدارس علميه گراش- جناب حجة الاسلام آقاي سيد رضاحسيني - و جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاي سيد احمد خاتمي امام جمعه موقت تهران برگزار نمود.
حجة الاسلام و المسلمين سيد احمد خاتمي خطاب به حضار درباره پيام غدير بيان داشتند: «در روز غدير پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله شخصيت حقوقي امام علي عليه السلام را به امامت منصوب نمودند يعني معناي كلام «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» اين خواهد بود كه پس از شهادت امام علي عليه السلام « من كنت مولاه فهذا الحسن مولاه» و همچنين تا زمان حاضر، كه معناي كلام پيامبر خواهد بود «من كنت مولاه فهذا الحجة مولاه» و دراين عصر- عصر غيبت حجة ابن الحسن العسكري عليه السلام - نائب عام ايشان (ولي فقيه) تداوم بخش راه غدير و راه رسالت و امامت است.»
ايشان در ادامه سخنان خود ضمن اشاره به كلام آيت الله صافي درمورد حوزه هاي علميه كه ميراث گرانقدر نبوت است افزودند :«پايه گذار حوزه¬هاي علميه خواهران و برادران خود پيامبر اكرم هستند و حوزه علميه اي كه مدنظر ايشان و ائمه معصومين عليهم السلام است ويژگيهايي دارد؛ از جمله: تهذيب يعني در حوزه بايد از تهذيب شروع كرد چون رذايل نفساني همچون نخ نازكي است كه اگر تكرار شود به طناب كلفتي تبديل مي شود و دين آدم را خفه خواهد كرد ، تخصص و تعميق و تلاش فوق العاده در تحصيل،‌ بصيرت»

بیماری فکروروان (غفلت)

 

روزی سقرا ط،حکیم معروف یونانی ،مردی را دید که خیلی ناراحت ومتاثراست.علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد:« درراه که می آمدم یکی ازآشنایان را دیدم.سلام کردم ،جواب نداد وبابی اعتنایی وخودخواهی گذشت ورفت ومن ازاین طرز رفتار اوخیلی رنجیدم.

 

سقراط گفت :چرا رنجیدی؟

 

مرد باتعجب گفت :« خب معلوم است ،چنین رفتاری ناراحت کننده است.»

 

سقراط پرسید: «اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده واز درد وبیماری به خود می پیچد،آیا از دست اودلخور ورنجیده می شدی؟»

 

مرد گفت : «مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم .آدم که از بیماربودن کسی دلخورنمی شود.»

 

سقراط پرسید:«به جای دلخوری چه احساسی می یافتی وچه می کردی؟»

 

مردجواب داد: «احساس دلسوزی وشفقت وسعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.»

 

سقراط گفت: « همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟وآیا کسی که رفتارش نادرست است،روانش بیمار نیست؟اگر کسی فکر وروانش سالم باشد ،هزگز رفتار بدی در او دیده نمی شود؟

 

بیماری فکر وروان نامش «غفلت» است وباید به جای دلخوری ورنجش ،نسبت به کسی که بدی می کند وغافل است دل سوزاند وکمک کرد وبه او طبیب روح وداروی جان رساند.

 

پس از دست هیچکس دلخور میشه وکینه به دل مگیر وآرامش خود را از دست مده وبدان که هروقت کسی بدی می کند،در آن لحظه بیمار است.

 

غذا حاضراست، کوکوی تن ماهی

مواد اولیه :
• كنسرو تن ماهي =يك قوطي
• تخم‌مرغ= پنج عدد
• جعفري خرد شد=ه 50 گرم
• گوجه‌فرنگي= خرد شده و قارچ هر کدام= 80 گرم
• روغن مايع 100 گرم
• فلفل دلمه‌اي رنگي خرد شده =سه قاشق سوپخوري
• نخود فرنگي و آرد ذرت =دو قاشق سوپخوري
• زعفران آب كرده= دو قاشق سوپخوري
• نمك و فلفل= به ميزان لازم
طرز تهيه:
ابتدا نخود فرنگي و فلفل دلمه‌اي را مي‌پزيم. نمك، فلفل و آرد را با هم مخلوط مي‌كنيم. سپس تن ماهي را اضافه كرده و تخم‌مرغ‌ها را يكي يكي افزوده و با چنگال مي‌زنيم. فلفل دلمه‌اي، نخود فرنگي، قارچ، گوجه‌فرنگي، جعفري و زعفران را اضافه و مخلوط مي‌كنيم. داخل تابه‌اي روغن ريخته تا يك طرف كوكو را سرخ مي‌‌كنيم آنگاه به چهار قسمت برش داده و هر تكه را آرام بر مي‌گردانيم تا هر دو طرف آن سرخ شود. سپس داخل ظرف سرو كشيده و اطراف آن را با سبزي‌هاي دلخواه تزيين كرده و ميل مي‌كنيم.

چراخواب قیلوله مستحب است؟

 

 

زیراخواب قیلوله  رفع خستگی می کندودرتمدد اعصاب وتشدید نشاط وتقویت مغز وحافظه تاثیر بسزایی دارد.

مردی خدمت پیامبراکرم آمد وازضعف حافظه وفراموشی اظهارنگرانی کرد.حضرت فرمودند:شاید به خواب قیلوله عادت داشتی وآن را ترک کردی ؟

 

 

عرض کرد:بلی یارسول الله ،آن شخص به خواب قیلوله خود ادامه داد حافظه اش زیادشد.